بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۱۶ مطلب با موضوع «سیاسی نوشت» ثبت شده است

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 15 / 3 / 1388

بالاخره بعد از گذشت 20 سال از پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در صدا و سیما شاهد برگزاری یک برنامه واقعا زنده بودیم .
اینکه فضای به واقع بسته رسانه ی ملی که محصول ومیراث مدیریت 10 ساله جناب محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی است به یکباره و در حضور میلیونی مردم و مهم تر از آن توسط رئیس جمهورشان شکسته شد ،اتفاق مبارکیست که شاید همگان قادر به درک عمق آن نباشند .
پیدایش یک طبقه اشرافیت سیاسی و اقتصادی که خود را به ناحق میراث دار تمام آنچه با خون شهیدان و مجاهدت مردمان مسلمان این دیار بدست آمده بود میدانست اتفاقی بود که زمزه های آن همیشه و در تمام طول این 20 سال از زبان مردم شنیده میشد . شاید عدم امکان اعتماد به آنچه از زبان عوام الناس به گوش میرسد تنها مرهمی بود برای این تردید که آیا در واقع نیز برخی از مسئولین و اطرافیانشان معیارهای جاویدان امام امت و آموزه های اسلام ناب را زیرپا گذاشته خود را محق در دستبرد به بیت المال دانسته و بی پروا از آن سهم میخواهند ؟
هرچند در سالهای اخیر و بواسطه ی توانایی پیدا کردن برای تفکیک میان اصل نظام و مقام عظمای ولایت با افراد و گروهها هرچند سابقه ای طولانی در انقلابی گری داشته باشند و همچنین دست یابی باواسطه و بی واسطه به اطلاعاتی که خبر از فاصله گرفتن از معیارهای حکمرانان اسلامی در میان برخی از سران نظام میداد و دست آخر مشاهده تجمل گرایی و اسراف و تبذیر در میان مسئولین و خانواده های آنان باعث شد که بر آن تردید فائق آمده و مطمئن شوم که بی شک تاریخ ما تکرار دوباره تاریخ صدر اسلام است با تمام تلخی ها و شیرینی هایش به استثنای این حقیقت که اینبار به جای اینکه زمام خلافت رسول الله به دست ناهالان بیفتد در دست سیدی از سلسله ی پاک امامان و خلف صالح حضرت روح الله است .
در هر حال رئیس جمهور فعلی ایران که ساده زیستی و پاک دامنیش آنقدر عیان و غیرقابل انکار است که حتی بی پرواترین و دروغ گو ترین مخالفانش نیز جرئت ورود به این حوزه را نداشته هیچگاه ندیده ام که ابهامی در ثروت او یا رانت بازی و پارتی بازی اطرافیانش مطرح کرده باشند مضافا بر تائیدات مقام معظم رهبری بر ساده زیستی رئیس جمهور و همچنین برخورد مردم با این واقعیت شاید محق ترین فرد برای درگیر شدن با مافیای قدرت و ثروت باشد چرا که اگر دامن فرد پاک نباشد هیچگاه به صرافت برخورد با مفسدان نخواهد افتاد که اگر اینچنین شود به منزله ی خودکشیست !
دکتر احمدی نژاد در سال 84 و در رقابت با افرادی مانند هاشمی و کروبی یکی از مهم ترین شعارهای خود را برخورد با مفسدان اقتصادی و قطع دست آنان از بیت المال عنوان کرد ،اینکه منصرف از افشای اسامی در عمل چقدر این وعده محقق شد را حقیر در این یادداشت قصد پاسخگویی ندارم هرچند بی هیچ تریدی ایمان دارم اگر دست زیاده خواهان از بیت المال کوتاه نمیشد قطعا امروز انتخابات شکل دیگری داشت و آرایش آن متفاوت می بود .
علت اصلی سکوت دکتر در رابطه با افشای اسامی شاید بیش از همه به مصالحی بر میگشت که استخوان در گلوی علی و خار در چشم او فرو کرد و 25 سال او را خانه نشین نمود ! اما بی شک این سکوت موجب نارضایتی بخشی از مردم و شکل گیری این تصور شد که یا احمدی نژاد دروغ میگوید و یا توان مقابله با مفسدان را ندارد ! هرچند برای آنان که کمی با مظلومیت های علی زمان آشنا باشند زدن این تهمت به رئیس جمهور روا نیست اما مردم مطالبات دارند در این حوزه که شاید از مهم ترین آنان همین افشای دست زرسالاران باشد .
به هر حال و بعد از گذشت 4 سال و در این سه ماه پایانی هجمه ی گسترده توهین و سیاه نمایی به دولت نهم شکل نویی به خود گرفته و تمام خطوط قرمز اخلاق و انصاف را درنوردید تا آنجا که رهبر معظم انقلاب صراحتا از این وضع در سفر کردستان ابزار نارضایتی کرده و به دفاع از دولت پرداخت. البته که مدعیان امروز خط امام و رهبری گوشی برای شنیدن کلام ولایت ندارند !
رئیس جمهور بالاخره و بعد از این دوران پرالتهاب پیش از انتخابات و در سفر به شهرستان ساوجبلاغ و بعد از آن در دیگر سفرها و نطق های خود وعده ی افشای نام برخی از مفسدان را داد البته اگر صلاح باشد . این ادعا که ابتدا مورد تمسخر رسانه های حامی نامزدهای رقیب قرار گرفت و در افواه عموم نیز در شکل ادعایی بی پایه در ابتدا تصور شد در قالب یک مناظره تلویزیونی با کاندیدای جریان اصلاحات رنگ حقیقت به خود گرفت و احمدی نژاد شجاعانه و صد البته در میان بهت و حیرت موسوی و مردم نام از کانونی ترین نقطه ی فساد در تمام این 20 سال را آورد و دست به اقدامی زد که شاید اگر او نبود حتی تصور تحقق آن نیز بیشتر به خیالی شبیه میبود ، بله احمدی نژاد بی پروا و با صراحت از هاشمی رفسنجانی و هزار فامیل نام برد !
قبل از پرداختن به مناظره و ذکر ان چند نکته ای که انگیزه اصلی نوشتن این وجیزه شد بپردازم این نکته را متذکر شوم که تاثیر این حرکت رئیس جمهور مکتبی در جامعه و در میان دولتمردان آنقدر عمیق است که اگر تعبیر انقلاب بر آن بنهیم اغراق نکرده ایم . حقیر خود شاهد دمیده شدن روح نشاط و آزادی در میان مردم فردای روز مناظره بودم خوشحالی که بیش تر از آنکه حاصل افشای نام خاندان فاسد هاشمی ها باشد مربوط به احساس آزادی و رفع بند بود چرا که آن ابهت پوشالی و ترس از بیان حقایق راجع به مافیای زر و زور به یکباره و با حمله احمدی نژاد به کانون فساد فرو ریخت شائبه ی ناپاکی اصل نظام و چهارچوب آن به اعتمادی زاید الوصف به رئیس جمهور و رهبری تبدیل شد خصوصا آنکه حضرت ایشان در سخنرانی مرقد امام خود انتقادی جدی از این حرکت انقلابی نفرمودند و شاید تنها طرفین را به آرامش فرا خواندند و همین میزان از افشاگری را کافی دانستند . در حالی که ایشان در موضوعاتی از این کوچک تر و راجع به افرادی به مراتبی در سطوح پایین تر اظهارنظرهایی بسیار صریح و تند داشته اند حال آنکه در شب مناظره انگشت اتهام احمدی نژاد به سمت یکی از باسابقه ترین انقلابیون ایران بود که اگر ادعاهای احمدی نژاد دروغ و کذب میبود قطعا معظم له برخوردی جدی حتی در حد عزل و محاکمه می فرمودند حال انکه حتی در بخشی از سخنان خود تهمت های ناروای موسوی راجع به سیاست خارجی و مسئله فلسطین را رد کرده عملا موضعی صریح در این خصوص گرفتند .
به هر تقدیر احمدی نژاد کار خود را کرد و اگر تا دیروز دست این ناهلان را از بیت المال کوتاه کرده بود امروز ابهت پوشالی انها را فروریخت تا برای همیشه مردم تفکیکی میان این جرثومه های فساد اصل نورانی نظام اسلامی قائل شده و اعتمادشان فزونی بگیرد .
قبل از پرداختن به اصل مناظره شما را به خواندن این 2 خبر دعوت میکنم ،هرچند ممکن است ظاهرا صحت و ثقم این اخبار زیر سوال باشد اما انچه هست این ادعاها در عمل رنگ حقیقت به خود گرفته اند و نامزدهای رقیب جریان احمدی نژاد طبق برنامه ای از پیش تعیین شده سعی در تخریب کاندیدای مردمی دارند حال آنکه از این حقیقت غافلند، دست خدا با بندگان صالح خویش است .
تقسیم کار سه رقیب احمدی نژاد برای مناظره

 

تیم 14 نفره برای مناظره بااحمدی‏نژاد
و اما نکات مناظره :
1. اولین نکته ای که بیش از همه در مناظره خودنمایی میکرد عدم پاسخگویی موسوی به سوالات احمدی نژاد بود . موسوی که ناشیانه فقط ماموریت از پیش تعیین شده خویش برای نقد سیاست خارجی دولت را پیش میگرفت بی توجه به سوالات کلیدی احمدی نژاد مانند کسی که نمیشنود تنها به تکرار ادعاهای واهی خویش مبنی بر تحقیر عزت ایران ادامه میداد که آنهم امروز و در بیانات کوبنده رهبر انقلاب به یکباره فروریخت !
2. احمدی نژاد تقریبا به اکثر سوالات مطرح شده از سوی موسوی پاسخ گفت . از هولوکاست و آزادی سربازان انگلیسی گرفته تا کردان و محصولی و دانشجویان ستاره دار . هرچند شخصا معتقدم که عوام فریبی موسوی در این عرصه نیز نمایان میشود که او تنها به مطرح ساختن ابهامات پرداخت که نه پشتوانه ی کارشناسی داشت و نه مستندات معتبر و تنها دامن زدن به برخی سوالات عمومی بود که بارها و با دلیل و مدرک از سوی حامیان احمدی نژاد پاسخ گفته شده بود .
3. تسلط احمدی نژاد بر مناظره و سخن گویی که حتی موجب اعتراف مصاحبه گر سی ان ان شده بود و او را شهبده باز خوانده بود از همان ابتدا باعث تشویش و التهاب در موسوی شده بود به نحوی که تنها در بخش پایانی مناظره و آنجا که ابهامی راجع به مدرک تحصیلی رهنورد مطرح شد (هنوز هیچ کس به این سوال پاسخ نداده است و تنها به هوچی گری و شانتاژ پیرامون آن پرداخته اند ) موسوی بدلیل عصبانیت کمی بر آن التهاب در ظاهر فائق آمد . نفس نفس زدن و سخن گفتن ناپیوسته و بی ربط در برخی موارد که حتی فهم منظور موسوی از جملات را سخت میکرد حجت را بر همه تمام کرد و به این پیش بینی حجاریان ایمان آوردند که اگر موسوی نیاید 3 بر صفر و اگر بیاید 6 بر صفر شکست خواهد خورد !
4. احمدی نژاد صراحتا در مناظره اعلام کرد که نتها موسوی را رقیب خود نماند بلکه کاندیداهای دیگر را نیز همه بازیگران بازی میداند که مهره گردان آن اکبر هاشمی رفسنجانی است و در حقیقت او با جریان اصلی فساد در کشور درگیر شده است . هرچند احمدی نژاد برای این ادعای خود دلایلی مستندی نیز ارائه کرد اما فهم این معنا نیاز به کنکاش فراوان نداشته و تامین های مالی و لجستیکی خاندان هاشمی ، حمایت بی پروای دانشگاه آزاد از رقبای احمدی نژاد ، سخنرانی های سخیف و توهین آمیز فائزه هاشمی ، سابقه تاریخی نسبت به هاشمی و موسوی در دوران نخست وزیری که در خاطرات هاشمی مشهود است و در واقع  نشان میدهد که موسوی بیش از آنکه نخست وزیر رئیس جمهور وقت باشد به هاشمی پاسخگو بوده است و از همه مهم تر پیوند عمیق فکری و سیاسی این جریانات با هم و مخالفت علنی آنها با دولت که موجب آشکار شدن وحت درونی انها شده است دلایل دیگری برای مدعای به حق احمدی نژاد است .
5. از نکات جالب مناظره تاکید احمدی نژاد بر خدمات صورت گرفته در دولت های گذشته بود بر عکس کاندیدای رقیب که به گونه ای عمل میکند که گویی ما امروز حتی نان نیز برای خوردن نداریم و هیچ پیشرفتی برای کشور در این 4 سال صورت نپذرفته است حال انکه آمارها گزارشات رسمی داخلی و خارجی و اظهارات صریح مقام معظم رهبری راجع به دولت کذب بودن این نحوه برخورد را آشکار میکند .
6. اطلاعات موسوی اگر نگوئیم او عمدا دورغ میگفت حاکی از عدم آشنایی او با وضعیت کشور و عدم صحت اظهاراتش داشت هرچند که به گفته مقام معظم رهبری انسان نمیتواند باور کند این سخنان از روی صدق و صفا بیان شود .
در هر حال بی شک پیروز مناظره 13 خرداد احمدی نژاد بود و این را میشد امروز به راحتی وبدون پخش نظرسنجی در گوشه گوشه شهر مشاهده کرد . هرچند جریان فساد بیکار نخواهد نشست (که ننشته است !) و با طرح اتهامات و ادعاهای دروغ سعی در بی اثر کردن موج ایجاد شده در پس این انقلاب خواهد کرد اما بی هیچ تردیدی معتقدم که دوران این جریان به پایان رسیده است و ما هم اکنون در طلیعه ی صبحی تازه از انقلاب اسلامی هستیم !

 

پی نوشت :

 

اینم یه حرف دل !


 

اخلاق انتخاباتی و قضاوت ما !

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۱۳ ب.ظ


یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 24 / 2 / 1388

بسم الله العادل


سلام


راستش رو بخواید قصد نداشتم راجع به انتخابات یادداشت اینطوری بدم (طورش رو میبینید) هر چند که اینطوری هم ایرادی نداره ولی میخواستم راجع به مسائل مهم تر شاید بنویسم .


منتهی وضعیت ایجاب کرد که یه چندتا پرسش کوتاه از دوستان بپرسم هرچند که توقع جواب ندارم یعنی سوالات برای اینکه خودتون قضاوت بکنید ولی خب خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم مضافا بر اینکه حال و هوای انتخابات هم هست و ...


و اما سوالاتم :


- نمیدونم سبک تبلیغات و سفرهای استانی و بروشورهای تبلیغی آقایان میرحسین موسوی و کروبی رو دیدید یا نه ؟ اما اگر دیدید که حتما هم همینطوره تا حالا شده باخودتون فکر کنید چرا حضرات به جای برنامه دادن فقط در حال انتقاد و خرده گیری به دولت نهم هستن ؟ قبول که یه رویه ی تبلیغات انتخاباتی نشون دادن ضعف های دولت موجوده مخصوصا در صورتی که به لحاظ سیاسی و فکری هم باهاتون در تعارض باشه ولی آیا این تمام قضیه هست ؟ اگر در اصل قضیه شک دارید برای فهمیدنش به سایت ها و روزنامه ها و فیلم ها و جلسات تبلیغاتی خودشون مراجعه کنید و اگر موردی از نشون دادن برنامه یا چیزی شبیه به این رو دیدید به ما هم بگید ببینیم آقای میرحسین چکار میخواد بکنه ؟


- فرض سوال بالا این بود که انتقادات مطرح شده وارده و خدایی ناکرده دروغ و تهمت و سیاه نمایی نیست اما آیا حقیقت همینه ؟


هر چند ممکنه خیلی هاتون به آمارهای رسمی اعتماد نداشته باشید اما برای قضاوت درست نباید به یک منبع اعتماد کرد و عملکرد دولت های گذشته و دولت حاضر رو با اون سنجید ؟ اگر قرار باشه همه بگن که آمار طرف مقابل دروغه و خودشون آمار بدن که باب قضاوت درست بسته میشه ! بعلاوه اینکه خیلی از انتقادات اصلا بر آمار و ارقام و اسناد مبتنی نیست و همش حرفه ! و دریغ از یک برگ سند !


اینکه ما همه چیز رو سیاه بدونیم به نظر شما دور از انصاف نیست ؟ من که خودم اهل محروم ترین استان کشور در زمان ریاست جمهوریه دولت نهم هستم با چشم های خودم تغییر رو مشاهده میکنم و اصلا نیازی به دلیل تراشی آماری نمیبینم اضافه کنم که این وضعیت در خیلی از استان های محروم به چشم میخوره هرچند که عملکرد مسئولین استانی هم یکی از پارامترهای قضاوت باید باشه . در هر حال حرفم اینکه هرکس و از هر طرفی اگر آماری ارائه کرد و یا خبری رو منتشر کرد تا زمانیکه با مدرک معتبر ثابت نشده قبول کردن و بر مبنای اون قضاوت کردن ...


- روی سخنم این بار با آقای میر حسین موسوی منفردا !


اینکه دم از آزادی بیان بزنیم و یا داستان موهوم دانشجویان ستاره دار رو بدونه ارائه سند تو هر جلسه و تریبونی مطرح کنیم و حرف از امنیت عمومی بزنیم و بخوایم به خاطر آزادی ! گشت های ارشاد رو تعطیل کنیم و یا خودمون رو مرد روزهای سخت بدونیم و... تو مقام عمل با کمی مسامحه البته خیلی زیباست ! اما مردم کور نیستن و اونچه که معیار قضاوتشونه عملکرد شماست نه شعارهای شما !


ضرب و شتم منتقدین تویه جلسات (لینکاش تو لینک باکس هست ) ، ارائه نکردن آمار و اطلاعات معتبر ، سیاه نمایی غیر منصافانه که صدای رهبر مملکت رو هم درآورده ، مطرح کردن موضوعی که نه در حیطه عمل ماست و نه تمام جوانبش منفیه ، فرار از انتقادات رو در رو و استعفا در زمان جنگ که مردم و امام امت رو متعجب کرد و طرح شعارهای صرفا انتخاباتی و پوپولیستی ، دست دادن با گروه ها و افرادی که بر علیه اسلام و شیعه و نظام و مراجع و رهبری و ... کم حرف نزدن و ... هزاران مورد از این دست عملکرد شماست نه اونچه که در ظاهر میگید !!


من و شما قضاوتمون رو پای صندوق رای نشون میدیم و بی برو بر گرد در برابر رایمون مسئولیم ! اینکه نفس ما معیار قضاوتمون یا دین و عقلمون با خودتونه اما یامون باشه که رای ماست که نه تا چهار سال که تا سالها و بلکه تا همیشه سرنوشت مملکت رو تغییر میده !


والسلام علی من التبع الهدی

چه اتفاقی در حال افتادن است ؟

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۱۱ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده تاریخ 27 / 3 / 1388

بسم الله


سلام



انگیزه نوشتن این یادداشت دیدن عکسی بود از راهپیمایی و تجمع حامیان دکتر احمدی نژاد در اعتراض به اغتشاشات و ناآرامی های اخیر تهران .


پس اولا عکس رو ببینید :



هرکس که منظور من رو از دیدن عکس متوجه شد که خب نیازی به خواندن ادامه این وجیزه ندارد اما اگر هنوز نفهمیدید که کجای این عکس انگیزه نوشتن میشود برای من پس باید عرض کنم که شما هم حتما مثل من بعد از روشن شدن نتایج انتخابات و پیروزی قاطع جریان عدالت خواه این جمله و اعتراض را از زبان حامیان موسوی شنیده اید که این افزایش حدودا 25% مشارکت در انتخابات تماما متعلق به قشریست که تا قبل از هیچ گاه در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند و معمولا هم به نظام اعتقادی ندارند و تقیدات مذهبی آنچنانی هم ندارند و آمدند تا احمدی نژاد نباشد و رایشان هم موسوی بوده است پس چطور موسوی رای نیاورد ؟ یا چیزی شبیه به این !


اولا که جل الخالق از این جماعت و این استدلال ها ! ( البته اگر میخواهید نسخه ی دیگرش را ببینید سری به مصاحبه ی رهنورد با بی بی سی بزنید ) .



دوما ناگفته نماند حقیر هم تا حدودی حرفشان را قبول میکردم چرا که ابدا تصور هم نمیکردم فردی شبیه آنکه در عکس میبینید رایش احمدی نژاد باشد یا اینکه عکس آقا را در دست بگیرد ! فلذا سعی در آوردن توجیهات دیگری داشتم که باز هم به قوت خود باقیست .



سوما من در اشتباه بودم !



چرا ؟


انقلاب و نظام و گفتمان اسلام ناب ریشه در عمق فطرت آدمی دارد (اگر خیلی شعاریه ببخشید) آنچه چند صباحی باعث دور شدن بخشی از افراد اجتماع از آرمانهای انقلاب و امام و کناره گیری آنها از عرصه های حضور سیاسی شده بود بی شک عمکلرد افرادی همچون هاشمی و ناطق بود در گره زدن سرنوشت انقلاب با مفاسد خود و اطرافیانشان .


وقتی مردم میدیدند که اینها روز به روز ثروتمند تر میشوند و هیچ نیرویی نیز از درون نظام یارای مقابله با آنها را ندارند ابتدا به اصلاح طلبانی روی آوردند که در خود را به ظاهر مخالف و معارض جریان راست نشان میداند گویی اینکه ما هم در دوره ای باورمان شده بود ، اما در باطن آنها دو روی یک سکه قدرت طلبی و فساد بودند که مردم نیز دیر یا زود این را فهمیدند اما بدوا به احمدی نژاد نیز آنچنان اعتماد نکردند !


اما عملکرد دولت نهم ( با تمام کاستی ها و نواقصش ) در این چهار سال و همچنین افشاگری های بی سابقه ی احمدی نژاد در جریان مناظرات انتخاباتی و مهم تر از آن حمایت بی دریغ رهبری فرزانه از احمدی نژاد باعث شد یکبار دیگر و بعد از گذشت 20 سال از جنگ تحمیلی مردم به دامان انقلاب برگردند و متوجه منفک بودن اصل و چهارچوب حکومت اسلامی از افراد و احزاب شوند .


آنچه حامیان میرحسین فراموش میکنند علت روگردانی این قشر خاموش از صحنه های انقلاب در این مدت است که بی تردید یکی از عوامل اصلی آن همین نارضایتی از امثال هاشمی و اطرافیانش است .



احمدی نژاد با نشانه گرفتن و سینه سپر کردن مقابل کانون های اصلی قدرت وثروت باعث ایجاد تحولی دوباره در نگرش خیل عظیمی از مردم حتی اقشار مذهبی به انقلاب و آرمانهای آن شد خصوصا آنکه احمدی نژاد نه با شعار اصلاحات غربی که با گفتمان امام و رهبری و از درون مردم برآمده بود و مورد سنگین ترین هجمه های تمام جریانات به ظاهر معارض و مخالف دیروز و دوستان امروز قرار گرفته بود .


باور بکنید یا نه این انتخابات و نتیجه ی آن طلیعه ی آغاز عصری تازه در حیات دینی این سرزمین و پیشبرد اهداف عالیه انقلاب است و مخالفان احمدی نژاد چه بخواهند و چه نخواهند اینبار همه ی ایران از قشر متدین و مذهبی گرفته تا آنانکه به ظاهر تقیدات قوی دینی ندارند در برابر فساد و زیاده طلبی آنان ایستاده اند .


امروز ان که بر قلب های مردم ایران حکومت میکند نه موسوی با شال سبز است و نه سیدی خندان بلکه آهنگر زاده ی سمنانیست که پشت سر مقتدای خویش برای آخرین ضربه بر پیکره منحوس اسلام آمریکایی قد علم کرده است .


العاقبه للمتقین


والسلام علی من التبع الهدی



پی نوشت :


. اگر حجاب خواهرامون تو عکسا مناسب نیست شما به بزرگواری خودتون ببخشید بالاخره تازه احمدی نژادی شدن دیگه !


. یه سری هم به این لینکا بزنید :


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803270001/21_8803270001_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/11_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/12_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/17_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/3_8803261226_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/24_8803261226_L600.jpg


.برای دیدن نظر حقیر نسبت به مناظره 13 خرداد موسوی و احمدی نژاد اینجا را ببینید .


. ناگفته نماند انگیزه من از نوشتن اون عکس بود نه تنها دلیلم ! منظورم اینه که فکر نکنید با دیدن یه عکس جو گیر شدم !

رهبری در خطبه ها چه گفت ؟

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 1 / 4 / 1388

بسم الله


سلام



1. اضطراب حاکم بر بچه ها تا زمانی که حضرت آقا(حفظه الله) شروع به صحبت کردن از سیمای همه پیدا بود از جمله خود حقیر سراپا تقصیر .


2. اینقدر بود که تحمل نکردیم از تلویزیون خطبه ها رو ببینیم ، پس جمع شدیم و با اتوبوس رفتیم تهران ، مصلی دانشگاه .


3. شلوغ بود و طبق رسم مالوف باید قمی بودن خودمون رو ثابت میکردیم ، سخت بود اما تا دم در مصلی رفتیم .


4. خیلی ها مادران نگرانشون شیرشون رو بر اونها حرام کرده بودند اگر با ما میامدند پس عذرشان موجه بود .


5. و بالاخره آقا شروع کرد : نحمده و نستعینه و ... ‍، تموم که شد بهت همه ی بچه ها رو گرفته بود .


6. تصور اولیه ما از سخنان حضرت آقا شاید کمی اشتباه بود پس دوباره و سه باره خطبه ها رو گوش کردم و اینبار روی تک تک جملات فکر .


7. متن پیش رو حاصل تفکرات مذکوره است ، برداشتی ست آزاد از بیانات معظم له .


:


معمولا خطبه اول بار سیاسی ندارد ، و بیشتر به مسائل اخلاقی پرداخته میشود ، اینبار داشت مهم تر از همیشه هم بود پس نکته اول اینکه تمام بیانات رهبری رو در سایه خطبه اول ببینید مخصوصا جریان صلح حدیبیه و کوتاه آمدن پیامبر(ص) و نزول سکینه الهی در قلوب مومنین . فکر میکنم نیاز به توضیح بیشتر نباشد .


اما بخشی از سخنان رهبری مستقیما به جریان مخالف دولت و افرادی مثل میرحسین موسوی و مهدی کروبی بازمیگشت . آقا فرمودند دشمن خط بی اعتمادی به انتخابات را از قبل دنبال میکرد و میگفت تقلب میشود به دوستان گفتم این حرف را تکرار نکنید ! مشخص است که چه کسی قبل از رای گیری و بعد از آن و حتی بعد از سخنان رهبری این خط را دنبال کرد ، آقای موسوی با شما هستم !


حضرت آقا هنگامی که به نام بردن از نامزدها و سوابقشون برای اثبات این مسئله که همگی در داخل نظام هستند پرداختند هرکدام را با تعبیرات ذکر کردند ، خود تعابیر گویای نظر رهبری هست :


احمدی نژاد ، رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد


موسوی ، نخست وزیر رهبری


کروبی ، دو دوره رئیس مجلس


رضایی ، از فرماندهان جنگ


ایشان تاکید فرمودند بعد از ذکر این تعابیر که بعضی از افراد را برای خدمت به کشور مناسب تر میدانم و با تمام نظرات این آقایان موافق نیستم !


ایشان در مقام ذکر نکات مثبت مناظرات فرموند که این مناظرات نشان دهنده مواضع صریح کاندیداها بود (پیشنهاد میکنم دوباره مناظرات را ببینید )


اما زمانی که میخواستند از نکات معیوب مناظرات نام ببرند :


سیاه نمایی وضع موجود به شکل افراطی


سیاه نمایی دوره های قبل


طرح اتهامات اثبات نشده


بی انصافی نسبت به این دولت


بی انصافی نسبت به دولتهای دوران 30 ساله


البته ایشان اضافه کردند در این عیوب هر دو طرف شریک بودند .


توجه به سخنان معظم له روشن کننده نکته ی جالبی بود و آنهم اینکه ایشان در تمام طول خطبه ها از دو طرف نام میبردند نه از 4 طرف تو خود حدیث مفصل بخوان !


از دیگر انتقادات ایشون نسبت به تبلیغات و نطق های انتخاباتی :


صریح ترین توهین ها نسبت به رئیس جمهور شد


نسبت های خلاف ، دروغ گویی ، رمالی و خرافاتی دادن به رئیس جمهور


درست کردن کارنامه های جعلی برای دولت ( فکر نکنم منظورشون آقای موسوی بوده باشه !!!)


اما حضرت آقا نسبت به دولت هم به دلیل کم رنگ کردن کارنامه 30 ساله انتقاد کردند .


مسئله ی مهم و جنجالی خطبه ها انتقاد ایشون از اسم بردن از اشخاص نظام بود که متوجه آقای احمدی نژاد میشد .


البته ایشون اضافه کردند که کسی این آقایون(هاشمی و ناطق نوری) رو متهم به فساد مالی نکرد و راجع به بستگان باید اثبات شود و نباید قبل از آن رسانه ای میشد .


نکته ی حایز اهمیت اولا این بود که ایشون حرفای دکتر در مناظره رو رد نفرمودند و مضافا بر این همونطور که بعد از این میخوانیم بر اختلافات دکتر و هاشمی صحه گذاشتند اما از ذکر نام این افراد گله فرمودند . نکته ی دوم اینکه حساب هاشمی رو از بستگانش جدا کردند و راه رو برای رسیدگی به تخلفات اونها باز کردند .


اما مسئله ی بعدی عباراتی بود که رهبری در مورد هاشمی و ناطق به کار بردند :


در مورد هاشمی فرمودند ، ایشون از مبارزین قبل از انقلاب بودند ،از پیگیرترین مبارزین بودند ، قبل از انقلاب اموالشون رو در راه نهضت خرج میکردند ، بعد از انقلاب هم در کنار امام در صحنه های مختلف حضور داشتند ، چند مرتبه تا مرز شهادت پیش رفتند ، 8 سال رئیس جمهور و رئیس مجلس بودند ، بعد از امام در کنار رهبری بودند ، موردی نداریم که ایشون از نظام برای خودش اندوخته ای درست کرده باشد .


بعد از اون فرمودند که با هاشمی اختلاف نظر دارند و هاشمی هم با احمدی نژاد از همان اول در زمینه سیاست خارجی ، مسائل فرهنگی و عدالت اجتماعی و البته نظر من به نطر رئیس جمهور نزدیک تر است !


چند نکته به نظرم رسید در این مورد .


متاسفانه سایت ها و روزنامه های مخاف دولت طوری فضا را درست کرده اند که گویی رهبری با تمجید و تجلیل از هاشمی او را از تمام موارد مبری کرد و احمدی نژاد و اطرافیانش رو که از هاشمی و اطرافیانش انتقاد میکردند تخطئه کرد !


در حالی که اصلا اینطور نیست ! اولا حضرت اقا تمام تعابیری که درباره هاشمی به کار بردند مربوط به گذشته و سوابق مبارزاتی ایشون بود که ما هم منکر اون نیستیم . دوما اختلافات احمدی نژاد و هاشمی و نظر خودشون رو بیان کردند که نشون میده حرف احمدی نژاد درسته . ثالثا بر خلاف تعابیری که در مورد مخالفین دولت داشتند و رسما اونها رو به دورغ گویی متهم کردند اصلا یه همچین تعبیری راجع به دکتر نداشتند و فقط از برده شدن اسامی ناراضی بودند . در هر حال توجه دقیق به نوع تعبیرهای رهبری راجع به هاشمی و مفهوم اونها به دور از جوزدگی نشون میده که ایشون هیچگونه تاییدی راجع به وضع فعلی گفتمانی و تفکری و جبهه بندی هاشمی نکرند بالعکس از سخنان ایشون بوی مخالفت های جدی هاشمی هم می آمد . (تا این لحظه که این یادداشت رو مینویسم هنوز هاشمی حرفی نزده است این یعنی چه ؟)


درباره ناطق هم که ایشون رو از شخصیت های خدوم نظام معرفی کردند همین ! بر عکس هاشمی که راجع به وضعیت مالیش اظهار نظر کردند در مورد ناطق اینطور نبود !! ( ناطق در نامه ای بعد از تشکر با تعیین تکلیف برای رهبری در مورد حمایت از شخصیت های نظام خیلی چیزها رو مشخص کرد )


نکته ی جالب بینابین سخنان ایشون این بود که فرمودند که بعد از مناظره من به رئیس جمهور تذکر دادم چون میدانستم ایشون ترتیب اثر میدهد ! شما فکر میکنید منظور رهبری از گفتن این نکته چیست ؟ نکند بقیه حتی به تذکر رهبری ترتیب اثری نمیدهند ؟! ( به بیانیه موسوی دوباره نگاه کنید )


ایشون در فراز دیگری از سخنانشان فرموند که اگر فساد در نظام نمیبود که آن فرمان 8 ماده ای را نمیدادم و با فساد هر کجا که باشد باید مبارزه کرد ( فرمان مذکور متعلق به زمان دولت قبلیست )


انتقاد دیگر ایشون به موسوی و آمارهایش مربوط به آمار فساد اداری بود که ایشون فرمودند که نباید به استناد فلان مرجع صهیونیستی نظام رو به فساد متهم کنیم این مطلقا درست نیست !


ایشون همچینین در انتقاد دیگری فرمودند اینکه مسئولین رو متهم به فساد کنیم کار درستی نیست .


اما راجع به انتخابات و ادعای تقلب :


برخی دشمنان سعی در مشکوک جلو دادن انتخابات دارند !


نمی شود در انتخابات دست کاری کرد و جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست !


اگر کسی مستندی دارد ارائه دهد و رسیدگی فقط از مجاری قانونی .


فرمودند بنده زیر بار بدعت های غیر قانونی نمی روم ! ( فکر نکنم منظورشون کمیته به اصطلاح صیانت از آرائه و کمیته به ظاهر حقیقت یاب محتشمی پور باشد ؟! )


اما بخش پایانی و طوفانی خطبه ها خطاب به سردمداران اغتشاش :


چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها و خوشونت ها آنهایند ! جواب این کشته ها را چه کسی میدهد ؟


اگر خاتمه ندهید مسئولیت تبعات آن با شماست ! (فکر میکنید روی خطاب رهبری با چه کسانیست ؟)


به دوستان توصیه کردم بر خودتان مسلط باشید و دستهای دشمن را ببینید . (یادتان هست که احمدی نژاد ترتیب اثر میداد این دوستان را نمی دانم چرا گوش نمیدهند ؟!)


آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید ! قانون فصل الخطاب است !


پای صندوق ها باید معلوم شود مردم چه میخواهند نه کف خیابان ها ! زور آزمایی خیابانی ضربه به اصل مردم سالاریست ! ( البته این حضرات مردم را تا جایی میخواهند که منافعشان اقتضاء کند !)


این غلط است که از این تجمعات به عنوان اهرمی بر علیه دولت استفاده شود ! این اشتباه محاسبه است ! تن دادن به مطالبات زیر فشار شروع دیکتاتوریست ! ( آن وقت چه کسی دیکتاتور است ؟)


عواقب این حوادث متوجه فرماندهان پشت صحنه است و اگر نیاز باشد مردم به موقع آنها را خواهند شناخت !!


اگر کسانی بخواهند راه دیگری بروند من دوباره خواهم آمد و با مردم صریح تر از این صحبت خواهم کرد !!!


بخش پایانی سخنان معظم له هم راجع به رسانه های خارجی بود که از آن میگذرم .


اما 2 نکته در انتها که شاید خالی از فایده نباشد :


رهبری در طول سخنرانیشان 17 بار از شخص رئیس جمهور ، مجموعه دولت و مواضع آن دفاع کردند در مقابل 4 مرتبه نسبت به دولت انتقاد کردند که شرح آن گذشت .


بازهم تکرار میکنم که آنچه در خطبه دوم گذشت را در سایه بیانات حضرت آقا ( حفظه الله ) در خطبه اول ببینید .


مشروح سخنان رهبری به همراه دسته بندی یه دوست عزیز رو هم در اینجا میتوانید بخوانید .


این یادداشت برداشت شخصی حقیر بود .


پی نوشت :


موسوی با دادن بیانیه اخیرش عملا سقوط خود به سرنوشتی شبیه بنی صدر را تسریع کرد . اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


سکوت هاشمی در پی اغتشاشات اخیر و همچنین شدت گرفتن تحرکات مسلحانه بسیار سوال برانگیز است .


العاقبه للمتقین


والسلام علی من التبع الهدی

تعارض گفتمان ها یا جدال حق و باطل

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 10 / 3 / 1388

بسم الله
زمانی که تفاوت ها و تعارضات میان جبهه های سیاسی و افراد برآمده از دل آنها از سطح نقدهای کارشناسی و مدیریتی بیرون رفته و تعارضات شکل اساسی و بنیانی به خود میگیرد آنگاه است که بحث از صف بندی های همیشگی حق و باطل به میان می آید . چرا که امکان جمع دو نوع عقیده و طرز تفکر که در مبانی ناسازگارند در جبهه حق یا باطل از نظر عقلی ممتنع است و در صورتیکه دو گروه به ظاهر متفاوت و باعقاید ناهمسان در این گونه عرصه ها دست دوستی به هم می دهند قطعا باید به دنبال کشف وجوه مشترک بنیادین فکری و عقیدتی میان آن دو باشیم و تفاوت های ظاهری و سطحی ما را گمراه نسازد .
اتفاقی که امروز در عرصه ی سیاسی و انتخاباتی ایران اسلامی افتاده است دقیقا همان حکایتیست که گذشت ! طیف گسترده ای از نیروهای ملی – مذهبی گرفته تا آنهایی که خود را لیبرال دموکرات مسلمان ( اصل بیان این ترکیب نشان از فهم غلط و ضعیف گوینده آن دارد ! ) میخوانند و حتی گروهی از به ظاهر اصول گرایان که مدعی پیروی از خط امام و رهبری هستند در یک جبهه قرار گرفته یکصدا فریاد نه احمدی نژاد ! را سر میدهند . جالب آنجاست که این فریاد را چندی قبل در زبان رسانه ها و سیاسیون آن ور آبی نیز میشنیدیم ، علت این تقارن شعار و هدف را خودتان حدس بزنید !

آنچه که مسلم است اینست که تعارضات دو جبهه نه در حد تفاوت های سطحی و تاکتیکی (مانند آنچه در آمریکا وجود دارد ) بلکه در عمق و مبانی بوده و دعوای اقتصاد و سیاست خارجی و ... اگر نگوئیم تبلیغاتی عوام فریبانه بیش نیست تاثیری بسیار اندک بر گروه قلیلی از این مخالفان دارد .
نکته ی دیگر آنست که نقدها و یا بهتر است بگوئیم تخریب های صورت گرفته از سوی جریان فوق الذکر ( نه احمدی نژاد !) فاقد مبانی آماری و مستند قوی بوده بیش تر به تحلیل ها و شایعات رایج در افواه عمومی شباهت دارد ( حقیر قصد تبرئه دولت از تمام اشتباهات را به هیچ وجه ندارم) هرچند آنهم بسیار اندک است و آقایان ترجیح میدهند در میتینگ های تبلیغاتی هرچه بیش تر دست بر روی مسائل هیجانی و شعاری زده و مسابقه ی ناپسندی را در تخریب و توهین نسبت به دولت و شخص رئیس جمهور شروع کرده اند ! ( شاید بی دلیل نیست که کمتر تن به مناظرات کارشناسی میدهند و حتی آنجا هم دست از کلی گویی و شعار دادن بر نمیدارند .)
پس مشخص شد که پیش فرض ما در عرصه انتخابات تعارضات عمیق و ریشه ای در گفتمان هاست و آنچه از صندوق های رای بیرون می آید پیروزی یک اندیشه و تفکر در مقبولیت یافتن میان مردم است نه روش ها و متدولوژی های اقتصادی و برنامه های توسعه و رفاه ( هرچند اصل این اهداف و مطرح شدنشان از سوی برخی از کاندیدا ها نشان از دور شدن این گروه ها از آرمان های اسلام و انقلاب دارد – برای مطالعه به کتاب ارزشمند توسعه و مبانی تمدن غرب نوشته شهید سید مرتضی آوینی مراجعه کنید .) و شاید به همین دلیل است که جناب میرحسین موسوی از دادن برنامه مدون و مشخص امتناع میکنند و بیشتر از آنکه روی وجوه ایجابی برنامه ی خویش تمرکز کنند بر روی تخریب حریف سرمایه گذاری نموده اند .
به هر تقدیر حتی بعد از قبول تعارضات گفتمانی باید برای اثبات حقانیت گفتمان احمدی نژاد و حامیان او دلایلی محکمه پسند ارائه کنیم تا مطمئن شویم که نسبت دولت نهم و شخص رئیس جمهور با آرمانهای بلند مذهب حقه شیعه و اهداف عالیه امام رضوان الله تعالی علیه نه تنها تقابل نیست بلکه این دولت هرچه بیشتر در جهت این افقها پیش رفته است . (و صد البته در صورت اثبات این امر خود به خود باطل بودن جبهه مقابل ثابت خواهد بود ولی ما باز هم دلایلی و مستنداتی برای اثبات عدم صداقت و در برخی موارد حتی عدم مسلمانی این مدعیان دروغین خط امام و رهبری ارائه خواهیم کرد .)
بهتر آن دیدیم که برای بررسی گفتمان و عملکرد دولت نهم قبل از همه به سراغ بیانات ارزشمند ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب برویم چرا که او معیاری حی برای تشخیص اسلام ناب محمدی ست :
- در دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران 8 /6 /84 : « ‍... عدالت محور بودن این دولت حرف بزرگی است ؛ طرح این شعار بعنوان محور حرکت دولت یک کار جدید است ؛ خودش یک تحول است ؛ به این پایبند باشید . »
- در دیدار اعضای هیئت دولت 17/7/84 : « ... از اول انقلاب دولتهای ما به خصوص وقتی که تازه نفس اند – این دولت شعارهای صریح و روشنی هم در دلبستگی به مبانی انقلاب دارد ، دیگر بیشتر – مخالفانی دارند ، هم مخالفان بیرونی و هم مخافان داخلی . جو سازی میکنند ، شایعه پراکنی میکنند ، منفی بافی میکنند ، دروغ پخش میکنند احیانا در صحنه ی عمل و در کارهای میدانی کارشکنی میکنند . »
- در دیدار عمومی مردم قم 19/10/84 : « امروز بعد از بیست و هفت سال که از آغاز نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است ، شما می بینید که رایحه خدمتگزاری به مردم با تکیه بر شعارهای انقلاب در سرتاسر کشور استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری ، شعار پاسخگویی ، شعار ساده زیستی ، شعار عدالت طلبی از شعارهای رایج است . این برکت انقلاب است . »
- در دیدار پرسنل نیروی هوایی 18/11/84 : « اقدام رئیس جمهور در صدور بیانیه و دستور به سازمان انرژی اتمی ، درست همان چیزی بود که متناسب با عزت و اقتدار این ملت بود . »
- در صحن جامع رضوی 1/1/85 : « این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار بر آن است که همه توان را میدان بیاورد . »
- در سخنرانی هفدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (قدس سره) 14/3/85 : « امروز دولت ما یکی از محبوب ترین دولت ها بعد از مشروطه تا امروز است . در طول این صد سال . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 6/6/85 : « ... شعارهای دولت و مسئولان و اهداف تعیین شده آنان کاملا با مبانی انقلاب و با مبانی اعلام شده امام عزیز ما منطبق است ... مردم به دولت اعتماد دارند ؛ دولت خود را جزو مردم میداند و می شمارد . این دولت به عنوان یک دولت اصولگرا شناخته شده و رفتار و تلاشی هم که تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس است همین اصولگرایی را نشان میدهد . »
- در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکل های مختلف دانشجویی 25/7/85 : « حالا بعد از گذشت بیست و شش ، هفت سال ، دولتی در سر کار می آید که شعار های رئیس جمهورش – که موجب محبوبیت او در بین مردم است – همان شعارهای امام است . »
- در دیدار مردم شاهرود 25/8/85 : « امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدف های انقلاب ، از دوران های گذشته بیشتر است . »
- در دیدار مردم گرمسار 21/8/85 : « خوشبختانه یک دولت مردمی و پایبند به ارزش های دینی هم سر کار است . خود رئیس جمهور با شیوه و منش مردمی ، با ساده زیستی با دلبستگی کامل به ارزش های اسلامی ، با شجاعت و اعتماد به نفس در میان کار و تلاش است . »
- در اجتماع بزرگ مردم و زوار حرم مطهر رضوی 1/1/86 : « ... این جهت گیری های دینی و این ارزش گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد ( خطاب به دولت نهم ) ... »
- در دیدار رئیس جمهور ، مسئولان و کارگزاران نظام 9/4/84 : « ... با انتخاب ملت ایران ، دولتی سر کار آمده است که شعارهای اصلی انقلاب ، شعارهای اساسی و اصولی اوست . گفتمان و مفاهیم انقلاب اسلامی ، امروز گفتمان رایج و غالب است . »
- در دیدار هیات دولت به مناسبت هفته دولت 4/6/86 : « اولا مسئله ی پایبندی به اصول و ارزش هاست که خیلی شاخص مهمی است . دولت ،هم در قول و شعار – که مهم است – و هم در عمل نشان می دهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است . پس شعارهای شما ، فضای اصولگرایی و فضای ارزش های انقلابی و وفاداری به مبانی انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است ؛ این خیلی چیز با ارزشی است . »
- در دیدار عمومی ابرکوه 15/10/86 : « ... یک خدمت بزرگشان هم علاوه بر خدمات مادی و عمرانی و رسیدگی به امور مردم ،همین است که شعارهای انقلاب را ، ارزش های انقلاب را سر دست میگرند ، به آنها افتخار میکنند ؛ این خیلی مهم است . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 2/6/87 : « خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست و شعار و گفتمان کلی این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و انقلاب است ، این خیلی چیز باارزشی است . این را هیچکس نمیتواند نادیده بگیرد . هر دلبسته به انقلاب این را قدر میداند ... استکبار ستیزی در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد ... روند غرب باوری و غربزدگی را که متاسفانه داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ میکرد متوفق گردید ؛ این چیز مهمی است ... گرایش های سکولاریستی که باز داشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ میکرد جلویش گرفته شد ... بطور خلاصه گفتمان عمومی دولت اینهاست : زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام ؛ و مقابله با کسانی که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند ، یا از بین ببرند یا ادعا می کردند که منسوخ شده و از بین رفته ، این چیز با ارزشی است . »
هر چند نگارنده بر این اعتقاد است که عاقلان را اشارتی کافیست و مطالعه ی همین بخش کوتاه از بیانات معظم له راجع به دولت خدمتگزار وافی مقصود است و منظور نظر حقیر را راجع به التزام عملی و نظری این مجموعه به گفتمان های کلیدی امام امت و آموزه های اساسی دین مبین اسلام نشان میدهد منتهی بدلیل اینکه بیان بخشی از عملکرد های دولت که در راستای این نوع از عقیده وبرآمده از این جهان بینی اصیل میباشد را بیان میکنیم . بدیهی ست که ما تنها در مقام بیان آنچه وجهه انقلابی و دینی آن بارزتر است هستیم و نه بدنبال ارائه کردن لیستی از خدمات و برکات این دولت که هم این مقال جای آن نیست و هم در جای دیگر بیان شده است .
- زنده کردن شعار « اسرائیل باید از بین برود » حضرت امام خمینی (قدس سره) و طرح راه حلی منطقی و منصفانه برای حل مسئله فلسطین به جای عقب نشینی از آرمانهای امام امت و پرداختن صرف به توسعه سیاسی و اقتصادی .
- زیر سوال بردن مشروعیت رژیم اشغالگر قدس با بیان مسئله هولوکاست که باعث تشکیک بین المللی در این جریان شده و سران این رژیم را به فکر برخورد شدید با مخالفان انداخت غافل از اینکه زمانیکه اصل چیزی زیر سوال برود دیگر محاکمه و قطعنامه صادر کردن بر ضد مخافان آن دردی را دوا نمیکند ! ( برای فهم بهتر موج ایجاد شده از سخنان رئیس جمهور راجع به هولوکاست شما را به بررسی رسانه های مستقل و محدود غربی و همینطور ملت های جهان دعوت میکنم )
- طرح سفرهای استانی که با استقبال رهبر معظم انقلاب و مردم روبرو شد و باعث نزدیکی هر چه بیشتر دولت اسلامی و مردم گشت و همینطور دولتمردان را از مشکلات به شکل نزدیک آشنا نمود .
- طرح شعار عدالت به عنوان کانونی ترین نقطه ی دولت اسلامی و هدف عالی تمام انبیاء ( به یادداشت علی (علیه السلام ) راهی برای قضاوت ما از همین قلم مراجعه کنید ) می باشد به گونه ای که حتی کاندیداها و جریاناتی که تا دیروز مطالبه اصلی و شعار مرکزی خود را تنها آزادی و جامعه مدنی بیان میکردند امروز ناگزیر از طرح مسئله عدالت در تبلیغات خود هستند . (برای فهم تفاوت ایجاد شده هم به بحث های اقتصادی زمان دولت سازندگی مراجعه کنید و هم به شعارهای دولت اصلاحات در دو دور انتخابات هفتم و هشتم و همچنین شعارهای جناب آقای معین و کروبی در انتخابات نهم )
- کنترل بهتر نظارت دقیق تر بر حوزه فرهنگ که هرچند به هیچ وجه کافی نبوده اما قطعا وضعیت رو به بهبود میباشید . برای مثال در میان عناوین منتشرشده در حوزه رمان در دولت نهم کمتر کتبی با مضامین مستهجن و مبتذل یا ضد دینی میبینیم در حالی که وضعیت وزارت ارشاد دولت اصلاحات کار را به تحصن علما در قم و ورود مستقیم رهبری کرد .
- تثبیت جریان انرژی هسته ای به گونه ای که حتی رسانه های غربی نیز پیروزی هسته ای ایران را محصول دولت احمدی نژاد میدانند .
- همچنین طرح دعای فرج و دولت اسلامی و جبهه متحد ضد امپریالیسم ، همکاری با کشورهای آمریکای لاتین و بسط تفکر انقلاب اسلامی در آنجا ...
از آنجا که یکطرفه به قاضی رفتن و حرف خود را گفتن و از شنیدن حرف دیگران فرار کردن رسم عدالت نیست حقیر به بازگو نمودن برخی از اظهار نظرها و عقاید بزرگان اصلاحات و حامیان امروز میرحسین موسوی و مهدی کروبی میپردازم تا حقیقت بر همگان روشن شود و دیگر حجتی برای کسی باقی نماند تا اظهار بی اطلاعی کند :
- هاشم آغاجری، مجتمع فرهنگسرانی کوثر 10/2/81: «... نوینسدگان (نامه به امام حسین (ع)) می‌گویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. » ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25/1/81 : اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است . «... اینکه مارکس می‌گوید دین افیون توده‌هاست، تنها بخشی از حقیقت است. من می‌گویم در حکومت‌های دینی، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست.»
- محسن کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79 طی سلسله مباحثی تحت عنوان «پژوهش‌های قرآنی» ایراد کرد: «... یک زمانی مردم می‌گفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهد پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است. همه کاره مردمند.» روزنامه خرداد، 18/9/77 : دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین میکنند، چون اصل حکومت یک امر عقلانی است، نه دینی.
- عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است. ماهنامه کیان، فروردین 78: ارتداد حق طبیعی هر انسانی است و ادیان همگی برحقاند. روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند . روزنامه نشاط، 12/3/78 : فرهنگ شهادت خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان میشود .
- ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 : جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست
- محمد کاظم محمدی اصفهانی، روزنامه ایران، 24/4/79: مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.
- عزت الله سحابی، روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78 : آدمها و حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.
- روزنامه صبح امروز، خرداد 78: صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.
- محمد سعید حنایی کاشانی، ماهنامه کیان، فروردین 78: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدیهای آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.
- غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78 : تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
- محمد مجتهد شبستری، ماهنامه کیان، بهمن 77: در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانیاند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایههای اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.
- حبیب الله پیمان، هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6: فرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
- مقصود فراستخواه، هفته نامه توانا، 22/6/77،ش28، ص8: حقیقت ثابت نداریم؛ حتی در دست انبیاء و معصومین هم حقیقت ثابتی نبوده که بتوانند آنرا برای همه ازمنه و امکنه دیکته کنند.
- جواد مقامی، آفتاب امروز، 24/1/79: سالهای فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک آوری نداشته.
- مدیر آموزش و پرورش استان مازندران، کیهان اخبار ویژه، 10/3/79: ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینه زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) نیست.
- سعید حجاریان ، روزنامه صبح امروز : همجنس‌بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است.
- سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی. جلسه شاخه زنان جبهه مشارکت : قرآن دارای یک فرهنگ قبیله‌ای است و دکتر سروش و مجتهد شبستری درست می‌گویند قرآن امروز قابل انتقاد است. آریا 28/6/78 : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی
- احمد شیرزاد، همبستگی، ص 2- 5 مهرماه 1380 : چشم بر هم بزنیم 4 سال تمام شده و باید شال و کلاه کنیم و برای کسب رای دوره بعد به این روستا و آن شهر سر بزنیم و قول‌ها‌ی نشدنی و شعارهای جدید بدهیم .
- محمد رضا خاتمی در مشهد در تبلیغات دوره هشتم انتخابات : هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود . هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.
- و در پایان توجه کنید به این سخن مسئول آمریکایی که پرده از خیلی مسائل برداشته است : هنری پرکت ، مسئول سابق امور ایران در وزارت خارجه آمریکا ، ماهنامه صبح ، ش 91 ، فروردین 78 : اگر موجی که در مطبوعات اصلاح طلب ایران با تز امکان ارتباط با آمریکا شروع شده و حالا به تردید در اساسی ترین وجوه انقلاب اسلامی مشغول است . بتواند از حریم روحانیت عبور کند و از آن طریق ولایت فقیه را بر کشتی تردید سوار کند . بار سنگینی از دوش آمریکا بر داشته خواهد شد .
حادثه ی کوی دانشگاه ، نام معروف به جام زهر ، تحصن نمایندگان مجلس ششم ، سر دادن نوای خروج از حاکمیت ، برخورد زننده و غیر دینی رئیس جمهور اصلاحات با زنان نامحرم همه و همه تنها بخشی از کارنامه ی سیاه دوران اصلاحات در حوزه ی تفکر ، گفتمان و عملکرد است . هرچند نقل و قول های فوق را برای عاقلان کافی میدانم اما برای اتمام حجت چند نکته را ذکر مینمایم :
1. هاشم آغجری در پی سخنان موهن نسبت به ائمه و مراجع تقلید در همدان به حکم دادگاه بدوی ،تجدید نظر و دیوان عالی به ارتداد و اعدام محکوم شده بود که با وساطت آقایان کروبی و خاتمی آزاد شد در پی این جریان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که متشکل از 50 فقیه مجتهد است حکم به نامشروع بودن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که آغاجری عضو ارشد آن بود و سازمان فوق از او حمایت نیز کرده بود داد . سازمان مجاهدین از جناب میرحسین موسوی در بیانیه ای حمایت کرد ، وقتی از ایشان در رابطه با نامشروع بودن سازمان مجاهدین و نظر جامعه مدرسین پرسیده شد ایشان نظر جامعه مدرسین را سیاسی خوانده ! و گفتند سازمان مجاهدین معتبر و مشروع است .
2. تنها وزیری که به دلیل عملکرد غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی او مراجع تقلید در قم تحصن کردند و مقام معظم رهبری نیز اعتراض جدی به ایشان نمودند آقای عطالله مهاجرانی بودند که سید محمد خاتمی تهدید کرد در صورت استعفای ایشان او هم استعفا خواهد کرد ، ایشان هم اکنون در لندن ساکن بوده از حامیان جناب میرحسین موسوی میباشند .
3. بدون هیچ توضیحی و فقط با ارجاع به سخنان جناب سروش باید اضافه کنم که ایشان از مهدی کروبی حمایت کرده و آقای کروبی نیز گفته اند که به سروش افتخار میکنند .
4. امام خمینی (قدس سره) راجع به نهضت آزادی فرموده اند : نهضت به اصطلاح آزادی برای هیچ امری صلاحیت ندارند و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند . جناب میرحسین موسوی در رابطه با نهضت آزادی اظهارنظر کرده اند : اختلاف امام با نهضت آزادی سیاسی بود و افراد نهضت مومن هستند .
5. نامه سال 2003 آقای صادق خرازی به دولت بوش که هم تسط منابع خارجی و شخص رئیس جمهور آمریکا تائید شد و هم سند آن در روزنامه وطن امروز به چاپ رسید و کسی هم آنرا تکذیب نکرد . مفاد نامه به این قرار بود که ایران دست از حمایت حزب الله و حماس برمیدارد و انرژی هسته ای را هم تعطیل میکند از آنطرف آمریکا هم تحریم ها را بردارد ! سوال من اینست کنفرانس ژنو عزت ایران را خدشه دار کرد یا نامه خرازی ؟ آیا این گفتمان امام است ؟ خرازی امروز از حامیان موسوی است ؟؟؟
6. در مجموع در دوران زمامداری جناب خاتمی 2350 شبهه در دین مطرح شد ! شبهه افکنان دیروز حامیان امروز موسوی و کروبی هستند .
7. آیا فکر نمیکنید عملکرد ضعیف و در خیلی از موارد مغرضانه ی مسئولین فرهنگی دولت های اصلاحات و سازندگی باعث شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح امنیت اجتماعی را تصویب کند ! هر چند این طرح در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تصویب شد .
8. استانلی روم معاون امنیت ملی امریکا در سال1380 : «آنچه تا کنون همه تحرکات ما را برای براندازی جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه کرده، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است. ولایت فقیه و میزان برد احکام آن برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما ناشناخته مانده! ما ناامید نیستیم، خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفسی در ایران در یک حرکت جمعی با ظرافت این خار را از چشم ما بیرون می کشند.» بنظر شما این احزاب و آدم های تازه نفس چه کسانی هستند ؟
9. مراجع در زمان ریاست مجلس مهدی کروبی به ایشان نامه نوشتند که این کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان تنها اصل اولش با نود حکم شرعی در تعارض است ! خانم زهرا رهنورد وعده ی پیوستن به این کنوانسیون را به طرفداران در صورت پیروزی داده اند ؟!
به هر حال آنچه ملاحظه کردید گزارشی بود از 8 سال دولت های اصلاحات و 4 سال دولت نهم ، میزان و معیار ما در این مقاله نه شاخص های اقتصادی که شاخص های دینی و اسلامی بود چرا که رئیس جمهور منتخب و تیم همراهی کننده ی او و حامیانش که نشان دهنده ی طرز تفکر و گفتمان او میباشند قبل از هر چیز باید مسلمان بوده و به آرمانهای رفیع اسلامی و انقلابی ملتزم باشند . در حقیقت امروز انتخاب نه بر سر مدیر کارآمد و ناکارآمد بلکه بر سر التزام به اسلام ناب و اسلام آمریکاییست !
جناب موسوی اگر هم در دورن با این جریان موافقند آیا این دروغ گویی نیست که خود را یار امام و پیرو رهبری میخوانند ؟
العاقبه للمتقین
و السلام علی من التبع الهدی

ممنون برای ...

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 20 / 3 / 1388

سلام


(متن زیر تشکرنامه ی ماست برای تمام آنانی که امروز به خاطر ما احساس خطر کرده اند نه به خاطر دست های قطع شده از بیت المال )


ممنون آقایان و خانم ها از اینکه آمدید تا بدانیم که دفاع در راه آرمانها مستلزم صبر بر رنج هاست و ما باید صبورترین انسانها باشیم !


ممنون که امروز خونهای شهدا به کارتان آمده که باید چفیه به گردن بیندازید که باید از امام بگوئید ، ما گذشته تان را فراموش نکرده ایم !


ممنون از اینکه مثل همیشه آزادی بیان برای ما تبدیل به گستاخی و بی ادبی میشود !


ممنون که شجاعتمان کم خردی ست ! و اعتقادمان خرافه !


ممنون که به خونمان تشنه اید ! ممنون که خونمان باارزش است !


ممنون از اینکه عزتمان برایتان گران تمام شده ! و استقلالمان برایتان تلخ !


ممنون از اینکه هر چه میگوئیم دروغ است و هر چه می بافید راست !


ممنون از اینکه دست در دست مستکبران برای انقلاب دل میسوزانید !


ممنون یاران دیروز امام ! شاید یادتان رفته که با او بودن شرط نیست با او ماندن شرط است !


ممنون سرداران رشید اسلام ،شوالیه های ترسوی نفاق !


ممنون برای وحدتان برای یکی بودنتان و برای همدستی تان برای نبودمان !


ممنون از اینکه احساس خطر کرده اید از اینکه میترسید از اینکه با آمدنتان فهمیدیم که بیهوده نبوده ایم !


ممنون از اخلاق گرائی در حمایت هایتان و ادب در محاکمه تان !


ممنون به خاطر تمام تهمت ها !


به خاطر تمام بی انصافی ها !


به خاطر پولی که نخوردیم و نگذاشتیم بخورید و امروز شما مدعی دفاع از فقرائید !


ممنون که در قصرهایتان برای سفره های کوچک مردم اشک میریزید !


ممنون که دست در دست همسرتان در ورزشگاه 20 هزار نفری برای هتک ناموستان غیرتی میشوید !


ممنون به خاطر اینکه دوباره تاریخ تکرار شد تا به چشممان قرآن های روی نیزه را ببیند !


ممنون به خاطر تمام چادر هایی که از سر حامیان عدالت کشیدید تا ارزشهای اسلام زنده بماند !


ممنون به خاطر همه چیز مهم تر از همه به خاطر اینکه شما ابتلائی بودید برای امتحان ما برای آبدیده شدن فولاد وجودمان


و ما


این قول را به شما میدهیم که هیچ گاه و حتی در زیر آماج تهمت ها و توهین ها هرگز عدالت را به پای زیاده خواهان و مستکبران ذبح نخواهیم کرد !

علی (علیه السلام) راهی برای قضاوت ما

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۳۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 7 / 3 /1388

بسم الله


- گفت : حسین (علیه السلام) را کشتند چون به یزید رای نداد !
- گفت : " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " و اگر حسینی نبودی یزیدی هستی ! راهی این میانه نیست !
- پرسیدم : در این هیاهوی رنگین انتخاباتی که هر روز گروهی با رنگی تازه عالمانه و جاهلانه از این و آن حمایت میکنند و بی هیچ ابایی درست و نادرست هرچه ناپسند را به دیگری نسبت میدهند چگونه طریق صلاح را برگزینیم و رایمان را به صندوق کسی بریزیم که فردای روز محاسبه از پس پاسخ به چرایی آن براییم ؟
- گفت : هر امری در باطن خود نسبتی با حقیقت دین دارد 1 و ریاست جمهوری نیز از این قاعده مستثنی نیست ، پس هرکه خود را لایق احراز این پست میداند باید به تعریف نسبت خود و حامیانش با دین بپردازد .
- پرسیدم : دین که همه چیز نیست ،تکلیف آزادی ،عقل ، توسعه ، کرامت انسانی و ... چه میشود ؟ اینها در نگاه برخی اگر از دین مهم تر نباشند هم پای آنند ! 2
- گفت : دین همه چیز است ! و اگر آزادی ،عقل ،توسعه (چه اقتصادی و چه سیاسیش) ، کرامت انسانی و ... چیزی خارج از دین دارند ما را با آنها کاری نیست ! که دین خاتم واجد تمام وجوه مادی و معنوی حیات آدمیست و اگر نقصی در آن میبود که میبایست مثلا بواسطه ی جامعه مدنی برطرف شود ، جعل عنوان خاتمییت بر آن کاری عبث مینمود .
- پرسیدم : مگر دین راجع به انتخابات ریاست جمهوری هم سخنی دارد تا ما امروز آنرا محک گزینشمان کنیم ؟
- گفت : مگر چیزی هم هست که دین از آن حرفی به میان نیاورده باشد ؟ منتهی " حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی که در وجود انسانهایی جست که به خلیفه اللهی مبعوث شده اند . فصل الخطاب با انسان کامل است ولاغیر " 3
- پرسیدم : کجا مرام نامه ی انسان کامل را برای حکومت داری میتوان یافت ؟ کجا صفات حاکمان را بیان کرده اند ؟
- گفت : عمل آنها و آنچه از خود بر جای نهاده اند میزان ماست ! هر چند بواسطه ی ظلمی که بشر از ابتدای هبوط خویش بر این کره ی ارض بر خود روا داشته کم تر فرصتی برای حکومت اولیاءالله فراهم بوده اما همان اندک نیز برای روشن نمودن صراط مستقیم کافیست .
- و بعد از انبیاء گفت که با مستضعفان می نشستند و از ثروتمندان کناره میگرفتند ! از عدالت خواهی گفت و خونهایی که برای برپایی آن بر زمین ریخته شده است از اینکه هرکس برای عدالت قیام کند سیلی میخورد 4 پس بنگر که امروز از آمدن کدامیک ثروتنمدان و اغنیاء آزرده میشوند و از نیامدنش شادمان !
- و از علی (علیه السلام) گفت از علی : " ... و کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد ،لیاقت رهبری بر مسلمین را ندارد زیرا در اموال و ثروت آنان حیف و میل میکند و گروهی را بر گروه دیگر مقدم میدارد و همچنین آنکس که سنت پیامبر را ضایع می کند زیرا که امت اسلامی را به هلاکت می کشاند "5 ، " همانا پیامبر بر روی زمین مینشست و غذا میخورد و همچون بردگان می زیست و کاخ های مجلل نمیساخت تا جهان را ترک گفت "6 " ای مردم سزاوارترین اشخاص به خلافت آن کسی است که در تحقق حکومت نیرومند تر و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد ... "7 ، " با مردم فروتن باش (خطاب به مالک اشتر) ، نرمخو و مهربان باش ، گشاده رو خندان باش . در نگاه هایت ، در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان بر تو طمع نکنند و ناتوان ها بر عدالت تو مایوس نگردند ."8 ، آگاه باشید ! امام شما از دنیای خود به دو جامه ی فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است ."9
- و گفت : شدت عدالت علی(علیه السلام) سبب شهادت او شد !
- گفت : زبان بلایی ست اگر مهار تقوی نباشد .
- گفت : انصاف طریق عقلاست اگر چه امروز همه چیز در چنگال هوای نفس اسیر است .
- و امروز منم و صحنه ی پر از جنجال ادعاها و شعارها، ولی خیالی آسوده حال که علی(علیه السلام) محک ماست، دیگر چه باک از سوال و جواب ؟! فقط یادمان نرود که هم او فرمود : " داوری با گمان بر افراد مورد اطمینان ، دور از عدالت است ."
و السلام علی من التبع الهدی


پی نوشت ها:
1. شهید سید مرتضی آوینی


2. عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند. موارد مشابه با این اظهار نظر در اقوال روشنفکران بسیار زیاد است .


3. شهید سید مرتضی آوینی


4. حضرت امام خمینی (قدس سره شریف)


5. کتاب شریف نهج البلاغه - خطبه 131


6. همان - خطبه 16


7. همان - خطبه 172


8. همان - نامه 26


9. همان - نامه 45


10. همان - حکمت 210

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 27 / 8 1387
بسم الله المختار
سلام...
نکات زیر حاصل مطالعه ی کتاب "آزادی در اندیشه ی امام خمینی" (ره) و استخراج مختصات اصلی و کلیدی این مفهوم مهم در اندیشه های بزرگ طلایه دار آزادی بشر از قیود مادی در عصر حاضر است :
کتاب فوق الذکر که موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) آنرا منتشر کرده است بوسیله ی آقای داستانی بیرکی تدوین شده است و شامل بخشی از سخنرانی ها ، مصاحبه ها و نامه های امام خمینی (ره) با محوریت آزادی یا در ارتباط غیر مستقیم با آن است .
و اما نکاتی که از نظر من حائز اهمیت بودند عبارتند از :
1. آزادی مفهومی بدیهی و طبیعی بوده و از نظر ایشان ریشه در فطرت آدمی دارد فلذا نیاز به تعریف ندارد.
2. آزادی در نسبت با دو مفهوم معنا می یابد : الف) در نسبت با سلطه که به معنی آزادی ملت از سلطه است . ب) در نسبت با نفسانیت که به مفهوم آزادی از قیود مادی و رهایی از نفسانیات است .
3. آزادی باید ذیل معنویت و اسلام تعریف شود .
4. آزادی بالاترین و با ارزش ترین نعمت پروردگار است .
5. آنچه بیش از همه در رابطه با آزادی مهم است کاربرد آزادی یا به عبارت دیگر "آزادی برایِ" است .
6. آزادی نیز مانند تمامی نعمات الهی وسیله ای برای امتحان بشر است .
7. حدود آزادی آن است که در اسلام و شرع مقرر گشته است .
8. یک از مرزهای محدود کننده ی آزادی عدم سوء استفاده و توطئه است .
9. آزادی بیان باید در کنار بصیرت و دوراندیشی و توجه به اهمیت و ضرورت وحدت کلمه باشد تا آسیبی به اصل نظام و اسلام وارد نسازد .
کتاب "آزدی در اندیشه ی امام خمینی" (ره) علاوه بر نکات ذکر شده در بالا حاوی مطالب دیگری نیز بود که هم بدلیل نبود فضا و هم اهمیت کمتر ذکر آن لازم دیده نشد ولی در عین حال مطالعه این کتاب را برای محققین و پژوهشگران و نه تمامی اقشار مناسب و مفید می دانیم .
والسلام علی من التبع الهدی

یادداشتی بر کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 20 / 1387

بسم الله المذل


فسیروا فی الارض فنظروا کیف کان عاقبه المکذبین ...


در طول مطالعه ی کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی و بعد از اتمام آن نکاتی چند نظرم را جلب کرد که ذکر آنها را در اینجا خالی از لطف ندیدم :


1. فردوست در خاطرات خود در جلد اول کتاب میکوشد خود را تبرئه کند و مسئولیت تمام اعمال انجام شده در حوزه ی فعالیت خود را متوجه شخص محمد رضا کند و خود را فردی بیگناه نشان دهد که توجه به این نکته غفلت از نقش این ارتشبد را که در راس مهم ترین سازمانهای اطلاعاتی رژیم سابق قرار داشته منتفی میسازد .


2. توجه به خاستگاه اجتماعی و طبقاتی فردوست و جایگاه وی در نظام دیوانسالاری حکومت پهلوی به درک بهتر نوع نگاه وی به حوادث،رویدادها،افراد و ... کمک میکند .


3. مطالعه ی خاطرات فردوست هرچند بسیار مفید و لازم میباشد اما بهیچ وجه کافی نبوده و برای فهم هرچه کامل تر وضعیت رژیم سابق تورق در دیگر کتب از این دست (خاطرات) و همچنین تحلیل های ارائه شده از سوی متفکرین داخلی وخارجی راجع به انقلاب و سلطنت پهلوی و اسناد و مدارک سرویس های جاسوسی ساواک ، سیا و ... لازم میباشد .


4. نقش پررنگ و موثر سرویس های جاسوسی غرب در نظام تصمیم سازی در قبل از انقلاب که در جای جای کتاب به چشم میخورد از دیگر نکات در خور توجه است .


5. بخش انتهایی خاطرات فردوست که به حوادث بعد از انقلاب خصوصا سالهای حاکمیت دولت موقت میپردازد از جهت روشن شدن بسیاری از مسائل و مواضع اتخاذ شده از سوی اشخاص در آن سالها بسیاز حائز اهمیت است .


6. جلد 2 تماما حاصل تحقیقات پژوهشگر برجسته معاصر عبدالله شهبازی میباشد که در حقیقت مصاحبه گر فردوست و ویراستار خاطرات وی نیز خود اوست که نوع نگاه او از دریچه ی اسناد سازمانهای اطلاعاتی جالب و بدیع است .


7. فصل بندی کتاب به تفکیک رجال و شخصیت های رژیم پهلوی هم رجوع به مطالب در ارتباط با آنها را آسان ساخته و هم راه را برای دیگر محقیقن در این حوزه هموارتر نموده است .


8. تاکید فراوان و گاه آمیخته با اغراق مولف بر نقش ریپورتر ها در ساختار تصمیم گیری دول غربی و همچنین شخص پادشاه بعضا باعث کم رنگ نشان دادن تاثیر فراوان دیگر عناصر و عوامل میشود که مطالعه ی کتب دیگر در این حوزه میتواند از افتادن در این دام جلوگیری کند .


9. درج تصویر اسناد و مدارک استفاده شده در کتاب در پیوست پایانی جلد 2 استناد به محتویات کتاب را مطمئن تر کرده و صحت ادعا های مندج در متن کتاب را اثبات میرساند .


10. در مجموع کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی از جمله کتب بسیار ارزشمند و گرانسگ در نوع خود بوده و مطالعه ی آن برای هر پژوهشگر و علاقه مند به تاریخ خصوصا تاریخ معاصر لازم بوده که این جایگاه بدلیل نوع نگاه خاص و بدیع مولف و فردوست به حوادث و رویداد ها میباشد .


- قبلا از تمام عزیزانی که با ارائه ی نظرات(تفضلات) ارزشمند خود راجع به متن فوق و همچنین کتاب به بنده لطف میکنند تشکر میکنم .


والسلام علی من التبع الهدی

ریاستی ، پارلمانی ؛ اسلامی

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۱۸ ق.ظ

تأملی در چرایی طرح احتمال تغییر مدل سیاسی جمهوری اسلامی از سوی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)


پس از آنکه احتمال تغییر مدل سیاسی نظام جمهوری اسلامی از سوی مقام معظم رهبری در سفر به کرمانشاه طرح شد، آنچه بیش از همه محل بحث اندیشمندان و سیاستمداران کشور قرار گرفت تفاوت ها و ارجحیت های هر کدام از دو نظام پارلمانی و ریاستی بود. موضوعی که هرچند از اهمیت به سزایی در مقام تصمیم گیری و برنامه ریزی برای آینده سیاسی مملکت برخوردار است اما به اعتقاد نگارنده منظور اصلی معظم له از طرح این احتمال به هیچ وجه گزینش منفعلانه از میان انتخاب های موجود نبوده است.


توجه دقیق به اولاً جایگاه و مفهوم ولایت فقیه، ثانیاً میزان، چرایی و خاستگاه تفاوت های مدل پارلمانی و ریاستی، ثالثاً تجربه سیاسی اندوخته شده در طی یک قرن قانونگذاری و خصوصاً سه دهه اخیر بعد از انقلاب اسلامی و رابعاً طرح لزوم تحول و بومی سازی علوم انسانی از جانب مقام معظم رهبری، نشان دهنده ی عدم کارایی و هماهنگی هیچکدام از مدل های پیش گفته است.


به بیان دیگر وجود ولی فقیه در چارچوبه ی نظام جمهوری اسلامی ایران تغییرات بنیادینی در نسبت های مابین نهاد های سیاسی بوجود می آورد. علاوه بر آن آنچه بعد از مقایسه مابین مدل پارلمانی و ریاستی حاصل می آید واجد هیچگونه ارجحیت معنادار در نسبت با انقلاب اسلامی نیست، نکته اساسی در همین عدم وجود نسبت وثیق میان انقلاب اسلامی و مدل های حقوقی- سیاسی غرب است. به بیان دیگر چه در نظام هایی که مدل پارلمانی را برگزیده اند (مانند انگلستان) و چه آنهایی که مظهر نظام ریاستی هستند (مانند ایالت متحده آمریکا) و چه آن دسته از دولت هایی که به مدل های مابین این دو رسیده اند (مانند فرانسه)، هیچگونه متغییر مشترک در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی یافت نمیشود. و باز هم باید افزود که توجه تاریخی به سیر پیدایش این مدل های مختلف گویای متأخر بودن آنها نسبت به نیازهای سیاسی و اجتماعی است. در واقع ورای نیازها و بنیان های تاریخی، فلسفی، حقوقی و.. انگلستان هیچ عامل دیگری در شکل گیری نظام پارلمانی به هیئتی که اکنون می بینیم وجود ندارد. بنابراین چه دلیل منطقی، حقوقی و تاریخی میتوان یافت که مدل های سیاسی را اولاً محدود به مدلهای موجود بکند و ثانیاً ما را از رفتن راهی که آنها پیمودند باز دارد؟


نکته حائز اهمیت بعدی تجربه ی گران‌بهای ما در طول دوره های گوناگون قانون گذاری است. ایران در دوران مشروطه، دوران استبداد رضاخانی، پهلوی دوم و سپس انقلاب اسلامی در فاصله سال های آغازین انقلاب تا بازنگری در قانون اساسی و بعد از آن، شاهد انواع و اقسام مدل های حکومتی بوده است ؛ و نقطه ای که اکنون به آن رسیده ایم و خصوصاً طرح موضوع امکان تغییر از سوی اول شخص مملکت حاکی از عدم کارایی همه مدل های تجربه شده است.


و اما مسئله ی لزوم تحول در علوم انسانی و تمام مقدمات و حواشی آن که جای طرح آن این یادداشت نیست نیز، هم مطلوبیت نظام سازی بومی و هم ضرورت آن را نشان می دهد، و بی شک علوم سیاسی یکی از مهم ترین شاخه های نیازمند تحول می باشد و اگر سخنان مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) را در امکان تغییر، فتح بابی برای ورود اندیشمندان حوزه سیاست و حقوق به مرحله تأملات جدی در لوازم حکومت اسلامی بدانیم سخن به گزاف نگفته ایم.


تاکید معظم له بر تغییر در آینده دور نیز میتواند موید تدریجی بودن و لزوم تحول در مدل های موجود باشد چرا که اگر مسئله تنها گزینش این یا آن گونه ی سیاسی بود دیگر چه نیازی به بررسی های بلند مدت وجود داشت؟


فهم ماهیت انقلاب اسلامی به مثابه ی یک تحول عمیق تاریخی که از اساس با آنچه در غرب مدرن میگذرد متفاوت است نمایانگر ضرورت نظام سازی متناسب با انقلاب خواهد شد. در حقیقت هر پدیده ای یا می بایست از درون گفتمان دینی تولید شود (مانند ولایت فقیه) و یا جهت قرار گیری در ساختمان نظام جمهوری اسلامی ابتدا متناسب با انقلاب اسلامی و مبادی و مبانی آن دچار تحول معنایی گردد. البته آنچه نباید از نظر دور داشت مقتضیات عصر حاضر است، و شاید یکی از تفاوت های اصلی حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) در جایگاه تئوری پرداز اصلی ولایت فقیه با سایر اندیشمندان سنتی دینی در همین توجه داهیانه به شرایط و ضرورت های زمانه و به تعبیر صحیح تر زمان آگاهی حکیمانه باشد. به بیان دیگر هرچند بازگشت ولایت فقیه به مبانی حکومت اسلامی خصوصاً در صدر اسلام است اما نیازی اساسی وجود دارد که ما را ناگزیر از توجه به وضع کنونی عالم می نماید و آن نیاز بودن ما در زمان حال است. بودنی که همراه با خود لوازم، مقتضیات، نیازها و آثاری را به همراه خواهد داشت که عدم توجه به آنها یا باعث تئوری پردازی های بی ثمر می شود و یا به یاس از امکان اقامه حکومت اسلامی منجر می‌شود.


نمونه های فراوانی از عدم توجه و سپس عدم کارایی و در بعضی موارد تعارض نهادهای اجتماعی با انقلاب اسلامی وجود دارد. شاید دو نمونه ی مشهور تر نخست وزیری در نظام سیاسی و بانک در نظام اقتصادی باشد. و البته این سخن به معنی امکان(وقوعی و نه عقلی) کنار نهادن بانک و یا جایگاه های سیاسی غیر از ولی فقیه نیست.


خلاصه آنکه جمهوری اسلامی نیازمند نهاد ها، مفاهیم، قوانین و مدل های متناسب با ضرورت های تاریخی و اهداف عالیه خود می باشد، ضرورت ها و اهدافی که از اساس نه در پارلمانتاریسم لحاظ شده است و نه در هیچ مدل مدرن دیگری.



****


لینک این یادداشت در پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز


- بعداً نوشت :


امشب در حین خواندن مقاله کانون کدام نویسندگان از کتاب حلزون هایی خانه به دوش عبارتی از سیدنا الشهید دیدم که بسیار مربوط بود با آنچه حقیر نگاشتم ، باشد که قلم حضرت آوینی این صفحه را متبرک سازد :


1. ولایت فقیه نمیتواند با پارلمانتاریسم و دموکراسی جمع شود و این گفته البته به آن معنا هم نیست که ولایت فقیه با استبداد و یا توتالیتاریسم جمع میشود؛ خیر، ولایت فقیه یک نظام حکومتی جدید است که نه با دموکراسی و نه با استبداد جمع نمیشود و هرگز در جهان جدید سابقهای نداشته است. ولایت فقیه با حاکمیت کلیسا نیز، چه به صورت فعلی و چه در صورت قرون وسطایی آن، نسبتی ندارد و بنابراین، غرب و غربزدگان با معیارها و منطق خویش هرگز امکان درک آن را ندارند.
ایمان آوردن به ولایت فقیه منطق دیگری میخواهد که از دین کسب میشود و دین نیز بر وحی مبتنی است. نمیخواهم بگویم که ولایت فقیه عقلایی نیست یا با استدلال عقلی قابل اثبات نیست، اما دین کار را فقط به عقل مردمان واگذار نکرده است و پیامبران، شرایع را نه از راه استدلال عقلی بلکه از طریق وحی درمییافتهاند، و اگر نه، تکلیف ما با عقل کجاندیش این عوامِ عالمنما که بت دموکراسی را میپرستند چه بود؟ ترجمهی دقیق دموکراسی «ولایت مردم» است که در مقابل ولایت فقیه قرار میگیرد و با آن جمع نمیشود، اگرچه فقیه نیز برخوردار از آرای مردم است؛ و به هر تقدیر، از آنجا که آرای مردم باید از طریق نمایندگانشان اظهار و اعلان شود، وجود نوعی پارلمان نیز در نظام حکومتی ولایت فقیه ضرورت پیدا میکند. اما صرف وجود پارلمان به مفهوم پذیرش دموکراسی نیست.
نظام حکومتی ولایت فقیه نظام جدید و بیسابقهای است که اگرچه نوعی حکومت تئوکراتیک ـ یا به عبارت عامیانه خدامحورانه ـ است، اما با هیچ کدام از قوالب حکومتی تجربهشده انطباق و یا حتی شباهت ندارد.
ولایت فقیه مبتنی بر اسلام ناب است که هم از حقوق بشر و هم از آزادی دریافتی کاملاً متفاوت با مشهورات و مقبولات بینالمللی دارد. تفاوت معنای آزادی و حقوق بشر در نزد ما با آنچه در جهان امروز معمول است آنهمه زیاد است که میتوانیم با یقین بگوییم که ما و غربیها فقط در لفظ اشتراک داریم و نه در معنا.


( کانون کدام نویسندگان ، حلزون هایی خانه به دوش ، صفحه 58 )