بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنبش نرم افزاری» ثبت شده است

درآمدی بر تولید علم

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۷ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 12 / 7 / 1388

بسم الله


(این یادداشت اصلا برای اولین شماره از نشریه انجمن اسلامی مستقل دانشگاه قم نگاشته شده است)
اقتضای حال سیاست زدگی پوشیدگی حقیقت ورای حجاب های مبتذل و سطحی سیاسی است . همه چیز را سیاسی دیدن و درباره همه چیز سیاسی قضاوت کردن نه تنها حقیقت را به محاق می برد که ما را از درک سیاست حقیقی نیز عاجز می کند و تنها قشری ظاهری از آن را به ما می نماید .
بیان اینکه چرا حوالت امروزین ما پیش از همه واجد سیاست بینی و سیاست زدگی است مجالی دیگر می طلبد ، آنچه انگیزه نوشتن این وجیزه شده و این مقدمه کوتاه را برای پرهیز از شتابزدگی های سیاسی طلب کرده است دفاعیات و مصاحبه ی یکی از متهمان حوادث اخیر بعد از انتخابات بود که بدون شک از برجسته ترین تئوریسین های جریان موسوم به دوم خرداد است . گمان نمیکنم دست کم بعد از مصاحبه های اخیر جناب حجاریان با صدا و سیما دیگر نیازی به معرفی ایشان باشد پس وقتتان را نمی گیرم و به سراغ اصل مطلب میروم :
هر چند دستمایه ی نوشتن این یادداشت یک واقعه ی ظاهرا سیاسی است و به همان دلیلی که ابتدائا ذکر کردم اغلب تحلیل ها راجع به آن رنگ و لعاب سیاسی (بهتر است بگویم سیاست زدگی دارد) اما فارغ از آنها (اگر فراغتی ممکن باشد) حقیر قصد ارائه تحلیل کوتاهی از بخشی از این اعترافات را دارم ، موضوعی که مدتیست محور اصلی مطالعات ، تاملات و دغدغه های من است .
و اما آن بخش فوق الذکر از سخنان سعید حجاریان اختصاص به بحث تولید علم بومی و ماهیت علوم انسانی دارد موضوعی که قریب به 50 سال است ذهن بعض از متفکران شرقی را به خود مشغول کرده است .
هر چند از دیدگاه نگارنده مبحث تولید علم بومی شامل علوم دقیقه (تجربی) نیز می شود اما اغلب ترجیح میدهند نهایتا و با ذکر قیود فراوان آنرا محدود به حوزه علوم انسانی کنند . اجالتا به دلیل اینکه تبیین ماهیت و ساختار علوم تجربی برای روشن شدن عصری و مقید بودن آنها زمان مفصل دیگری می طلبد و همچنین به واسطه ی اینکه علوم انسانی عموما و فلسفه خصوصا بنیان و شالوده دیگر علوم هستند حقیر نیز بحث خویش را منحصر به آنها می کند .
در نگاه ظاهربین آنچه ابتدائا خودنمایی می کند و به تصور عوام (این عوام شامل روشن فکران و جامعه نخبه ما نیز میشود) می آید بی طرفی ، مطلق بودن و یا به تعبیری خنثی بودن ماهیت همه علوم از جمله علوم انسانی است و بیشتر ترجیح میدهند آن را دستاوردی متعلق به همه بشریت و نتیجه ی تکامل نوع بشر و انباشت علوم طی قرون بدانند . اگر این داعیه را قبول کنیم – که اغلب این کار را میکنند – بودن تردید سخن گفتن از علم بومی (یا دینی و یا حتی غربی) بی معنا شده و بالتبع تولید آن نیز مبهم بلکه مهمل خواهد بود .
تابوی اینگونه تلقی از علم سالهاست در مهد پیدایش این علوم شکسته شده است ( تقریبا از اوایل قرن بیستم میلادی) و امروزه سخن گفتن از مکتبهایی مانند پوزیتیویسم منطقی و دفاع از آن نشانه ی ناآگاهی فرد از تحولات فلسفه علم در جهان خواهد بود . اما ما باز به اقتضای حال بی زمانی و معلق بودن خویش هنوز مدعی رنگین بودن حنایی هستیم که دیر زمانیست رنگ خویش را نزد صاحبانش از دست داده است .
به هر تقدیر متزلزل شدن بنیان های تمدن غرب و همچنین وزیدن نسیم های پست مدرنتیه هرچند ناقص و گاه به دنبال سیاست زدگی اندک اندک زمزمه های مباحثی از این دست را فراهم کرده هم اکنون از گوشه و کنار مجامع علمی و فرهنگی مشرق زمین نداهایی در نقد مدرنیته و به دنبال آن جستجو برای یافتن علمی مناسب حال و وضعیت جدید شنیده می شود . با وجود اینکه هنوز این زمزمه ها به گفتمان غالب در فضای علمی – فرهنگی ما تبدیل نشده و هستند ( کم نیستند) کسانی که با شنیدن اینگونه مباحث بیشتر با دیده ی تمسخر و تردید به آن می نگرند ، اما حقیقت آن است که ما را از پرداختن به این مقولات گریزی نیست چه آنکه مسیر فراروی تمدن منحط غرب دیگر گشوده نیست و دست کم امروز مجالی برای سهیم شدن در سرنوشت تاریخی غرب برای ما مردمان مشرقی باقی نمانده است (اگر فرض بگیریم از ابتدا ممکن بوده است) و امتناع از توجه به حال کنونی و تلاش برای شناخت مختصات تمدنی جدید تنها زمان فرا رسیدن عهد دوباره را به تعویق می اندازد و به فرو رفتن هر چه بیشتر بشرشرقی در منجلاب توسعه نیافتگی (سودای توسعه) منجر خواهد شد .
علی رغم آنکه به اعتقاد راقم این سطور و بر خلاف اظهارات سعید حجاریان و برخی دیگر از متفکرانی که به تامل در این حوزه پرداخته اند علم به هیچ وجه در فرآیند های برنامه ریزی شده تولید نمی شود و اساسا محصول برقراری و اقامه ی نسبتی جدید با عالم و آدم و مبدا عالم و آدم در وجود بشر است ، با اینحال شنیدن این سخنان از زبان کسی که یکی از نظریه پردازان برجسته مدرنیزاسیون روشنفکرمآبانه بوده است (اگر بپذیریم امروز نیست) مایه بسی خوشحالی و صد البته تاسف است . خوشحالی به این واسطه که پیداست این زمزمه امروز تبدیل به دغدغه ای شده است که حتی حجاریان سیاست باز را نیز متوجه خود کرده است و این یعنی احساس نیاز به این مقولات که قدم اول راه صعب و دشوار خودآگاهی و سپس دل آگاهیست . و تاسف به واسطه ی آنکه با بیان این سخنان بیش از همیشه برای حقیر معلوم شد که جمع کثیری از جماعت روشن فکرمآب این مرز و بوم آگاهانه و با تذکر نسبت به وجود این حقایق باز بر شاخه می نشینند و ...
به هر حال و حتی با قبول این پیش فرض (قابل تولید نبودن علم در پروسه های برنامه ریزی شده) نیز وظیفه و تکلیف ما به عنوان افسران جبهه فرهنگی و اساتیدمان به مثابه ی فرماندهان این جبهه بیش از پیش سنگین خواهد بود ، وظیفه ای که بیش از همه متوجه تذکر پیدا کردن و سپس متذکر کردن جماعت حیران است نسبت به موقعیتی که در آن به سر میبریم چه آنکه بی توجه و بدون برقراری نسبت درست با حقیقت عهد کنونی عالم هر تلاشی حتی با نیات طیبه آب در هاون کوبیدن بوده هرگز ما را رهنمون به بنیان گذاری جامعه ای دیندار ، پویا و متعالی نخواهد کرد .
والسلام

مدلی برای تکرار شدن

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۵۸ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 22 / 9 / 1389


تاملی در باب ضرورت الگوگیری از  روح بسیج در جنبش نرم ا فزاری (این یادداشت در اصل برای شماره چهاردهم هفته نامه سوزنبان ویژه روز بسیج نگاشته شده است.)


مقام معظم رهبری (روحی فداء) : اگر بگوئیم قوام انقلاب به بسیج است حرف گزافی نگفته ایم .
اگر انقلاب اسلامی آغاز تغییر در معانی ، مفاهیم ،ساختار ها و نظامات (سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و ...) و تحول در نفوس بشری هست – که هست – ضرورتاً برای تمام موارد مذکور نیازمند مدل و الگوی خاص خود (یعنی الگوی اسلامی – انقلابی ) می باشد ؛ چرا که افراد خاص با توانایی های منحصر به فرد هیچگاه پاسخگوی نیازمندی های بلند مدت و فراملی در حد و اندازه ی آرمان های انقلاب اسلامی نیستند . (در همین باب توجه کنید به دولت دکتر احمدی نژاد )
به همین دلیل انقلاب نیازمند تدوین مبانی و اصول خود در درجه اول و سپس مدل سازی بر مبنای آنها برای نیل به ساختار های محسوس و اجراشدنی در تمام زمینه ها و ابعاد می باشد . در حقیقت این فرآیند بخش اعظم همان چیزی است که امام خامنه ای(روحی فداء) در بیانات خویش از آن به جنبش نرم افزاری و یا تولید علم بومی یاد میکنند .
نمونه قابل ذکر برای این پروسه (که بسیار نیز از آن سخن گفته شده است و بسیار نیز مغفول مانده است) نظام ولایت مطلقه فقیه ، به مثابه ی نظام سیاسی خالص اسلامی بر مبنای اصول و ارزشهای اسلام ناب شیعی می باشد . نظام ولایت فقیه که حاصل بیش از هزار سال تکاپوی اسلام شیعی در گستره جهان اسلام و در تقابل و تعامل با جهان اهل سنت است بالاخره و با شجاعت و بصیرت حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) و در جریان انقلاب اسلامی شکل محسوس و بیرونی به خود گرفت و از عالم ذهن فقها و علمای شیعه قدم به عرصه اجتماع نهاد .
اما فراتر از این نظامات خاص سیاسی ، اقتصادی و ... ، انقلاب اسلامی واجد کلان مدل هایی نیز هست که اختصاص به یک زمینه ی محدود نداشته و اساساً صفت ذات انسان و جامعه ی اسلامی و انقلابی می باشد . ویژگی هایی از قبیل نظام توحیدی و خدا محور ، نظام ولایی و امام محور ، دین مداری و حیات دینی و ... . بطور مثال در نظام ولایت فقیه بعنوان یک نظام خاص سیاسی شاهد پارامتر هایی از قبیل ولایتمداری و دین محوری هستیم که اختصاصی به ولایت فقیه نداشته ولی این نظام بدون وجود آنها اساساً مجالی برای ظهور نمی یابد .
یکی از این کلان مدل های اصیل و اختصاصی انقلاب اسلامی که اولین بار به طور جدی در جریان جنگ تحمیلی ظهور گسترده اجتماعی و رسانه ای یافت ، بسیج مستضعفان می باشد .
بسیج متاسفانه از دو بعد مفهومی مورد بی مهری قرار گرفته است ؛ اول آنکه بسیج اشاره به تمامی مستضعفان عالم داشته و اختصاصی به ایران ، شیعیان و حتی مسلمانان ندارد حال آنکه شاهدیم حتی در میان مسئولان بسیج نیز این نکته اغلب مورد بی توجهی واقع می شود . واقعیتی که در ابتدای انقلاب و بواسطه ی ارتباط معنوی جامعه ی آنروز با حقیقت انقلاب بطور شهودی مورد توجه و تاکید اکثر اقشار مردم بوده است .
دومین بخش از جفاهایی که در حق بسیج شده است محدود نمودن آن در بسیج نظامی است . مسئله ای که شاید حاصل تقارن آغاز حرکت گسترده بسیج و ظهور اجتماعی آن با جنگ تحمیلی باشد و باعث متبادر شدن این معنا شود که بسیج به منزله ی یک گروه نظامی داوطلب مردمی و حامی نظام جمهوری اسلامی است حال آنکه بسیج نظامی (با تمام اهمیت آن و بدون بی توجهی به نقش آن در مسیر انقلاب) تنها یکی از تجلیات این شجره طیبه می باشد . همانطور که در سالهای آغازین استقرار نظام جمهوری اسلامی و همزمان با جنگ تحمیلی نیز در عرصه سازندگی و آبادانی شاهد بعدی دیگر از ابعاد این روح انقلابی بودیم و هم اکنون نیز در قالب اردوهای جهادی هستیم .
با فاصله گرفتن از سالهای دفاع مقدس و آغاز فعالیت دولت های سازندگی و توسعه سیاسی همزمان و همگام با سایر شاخصه های اصیل انقلابی و اسلامی که خواسته توسط معاندان و یا نا خواسته توسط دوستان غافل مورد هجمه قرار گرفت یا به فراموشی سپرده شد ، بسیج نیز محدود به برخی ظواهر و روبناها شد و نه تنها به مثابه ی یک روح برای تمام پیکره ی جامعه انقلابی ایران جریانی فعال و پویا نبود بلکه بعضاً از همان مواضع پیشین خود نیز مجبور به عقب نشینی شد .
هرچند در سالهای اخیر و در بعض حرکتهای محدود و از جانب برخی مجامع و افراد خاص شاهد زنده شدن و احیاء مجدد بعضی از مولفه های روحیه بسیجی بودیم اما هنوز نیز ساختارهای غرب زده و آشفته ی جامعه ی اکنونی ما قابلیت پذیرش روح خلاف آمد عادت بسیج را ندارد .
یکی از عرصه های نیازمند حرکتهای بسیجی وار برای پیشبرد مقاصد آن ، جنبش نرم افزاری و تولید علم بومی است . حوزه ای که بی هیچ شک و به شهادت تاکیدات روز افزون مقام عظمای ولایت (روحی فداء) و اقتضائات اجتماعی و بین المللی مهم ترین و سرنوشت سازترین قدم برنداشته شده ی انقلاب است که محتاج حرکت بسیجیان می باشد .
تبیین مولفه های کلیدی روح بسیج و حرکت بسیجی و نسبت آن با جنبش نرم افزاری نه در توان این قلم است و نه در حوصله ی این یادداشت، اما همینقدر هست که اگر کاری از ساختارهای فعلی آموزشی و تحقیقاتی ما بر می آمد قاعدتاً باید با گذشت بیش از سی سال از آغاز انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شاهد نتایجی هرچند اولیه و جزئی می بودیم اما این انتظار اساساً یک انتظار عبث و آب در هاون کوبیدن است چرا که ساختارهای غربی و غرب زده ی نظام آموزشی (اعم از منابع ، اساتید ، روش تحقیق و تدریس و...) با انقلاب و اسلام در تعارض جدی و مبنایی قرار دارد و از این کوزه همان برون تراود که در اوست ... (نگاهی کوتاه به فارغ التحصیلان دانشگاهی و تحقیقات و کتب آنان موید جدی این مدعاست)
جنبش نرم افزاری که گام بعدی در حرکت انقلاب است و بدون آن بی هیچ تردید در جا خواهیم زد و راه به مقصود (که عبارت باشد از نیل به جامعه آماده گر برای ظهور )نخواهیم برد ، جز از کانال پژوهش و تحقیق با روح بسیجی قابل دستیابی نیست و بدون شک میان جنبش و بسیج نسبتی وثیق برقرار است که این را بدون آن تحققی نخواهد بود ... والسلام علی من التبع الهدی