بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه قم» ثبت شده است

آسیب شناسی رخوت 3 و 4

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۳۷ ب.ظ
یادداشت های آرشیوی
(این یادداشت در اصل برای هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است . )
3.    فرار از مسئولیت : سومین مورد که احتمالا شایع ترین پاسخ به سوال " چرا رکود ؟ " است ، متهم کردن مسئولین دانشگاه خصوصا در دو حوزه فضای سیاسی و تفکیک جنسیتی است . این نکته که بر فرض وجود کاستی هایی در مدیریت دانشگاه در حوزه های فوق تمام مسئولیت را به گردن آنها بیندازیم و خودمان را تبرئه کنیم باعث غفلت از این مطلب می شود که با وجود یک خواست عمومی برای بهبود و تغییر وضع موحود قطعاً مسئولین دانشگاه نیز مجبور به تغییر شیوه های غلط خود خواهند شد . بعلاوه این نکته را هم در نظر بگیرید که بسیاری از موانع توهم و تصور غلط ما از برخورد های امنیتی مسئولین است که در صورتی که وارد گود فعالیت های دانشجویی بشوید قطعا بسیاری از آنها از بین خواهند رفت .
مسئله ی به نظر نگارنده مهم تر آن است که مشکلات دانشگاه بیش از آنکه متوجه فضای بسته سیاسی و یا تفکیک جنسیتی باشد مربوط به ضعف در حوزه های فرهنگی می باشد موضوعی که همانطور که در سرمقاله شماره اول گفتم گریبانگیر بسیاری از فعالیت های کنونی دانشگاه نیز هست .
4. غرق شدن در مباحث نظری صرف : آفت دیگری که دامن گیر اکثر قریب به اتفاق دانشجویان دغدغه مند می باشد توقف در مباحث و موضوعات نظری صرف و بدون اثر بیرونی است . این آسیب که من از آن به مفقود بودن حلقه ی عمل و نظر یاد میکنم در دانشجویانی که گرایش به مباحث عرفانی ، اخلاقی و فلسفی دارند ظهور و بروز بیش تری دارد بنحوی که هر چه عمق نظری این گروه افزون می گردد پای خود خود را از زمین عمل و اجرا بیرون می کشند .
گاهی کار به جایی می رسد که این دسته از دانشجویان اصلاً ورود به حوزه اجرا را دون شان خود می دانند و برای جایگاه خود القابی از قبیل متفکر ،روشنفکر ، تئوریسین ، استراتژیست و... می تراشند و با استناد به این تعابیر موهوم از عمل کردن به آنچه از آن دم می زنند امتناع می کنند .
البته گروهی دیگر نیز در این میان با مطالعه ی یک یا چند کتاب اخلاقی – عرفانی و یا شرکت در کلاسها و مجامعی که این گونه مباحث مطرح می شود خود را عارف و سالک فرض کرده و وظیفه ی خود را تنها ذکر و تسبیح می دانند و اغلب به معدود کسانی که درگیر اجرائیات می باشند با چشم تحقیر می نگرند ، گویی این افراد کسانی هستند که هنوز گرفتار سطحیات و اولیات دین هستند مانند ایشان به عمق و باطن و حقیقت دین راه نیافته اند .
اهمیت نکته ی بالا زمانی مهم تر می شود که در شهری مانند قم مشغول تحصیل باشیم . مکانی که در هر گوشه ی آن افرادی مشغول ارائه این گونه مباحث هستند . مشکل آن جا بیش تر می شود که بعض این گونه حلقه ها مروج اسلام منهای سیاست و فردی هستند ( همان نسخه ی شیعی وهابیت ) . تحلیل و بررسی درستی و غلطی این ادعا و این نوع نگاه به دین اسلام را به مجالی دیگر می سپارم روی صحبت من با آن دوستانیست که در عین ابراز ارادت به بزرگانی مانند حضرت امام (قدس سره ) و یا مقام معظم رهبری (حفظه الله ) باز از ورود به حوزه عمل خودداری می کنند .
آنچه این دوستان عارف و استراتژیست ! فراموش کرده اند هدف و مقصود از کسب این علوم ظاهری و نظری صرف است . علم و اخلاق و عرفانی که به کار هیچ بنی بشری نیاید و تنها به درد کنج عزلت و جمع های محدود روشنفکری حضرات می خورد چه ارزشی دارد ؟
تقوا اگر تقوا باشد ، تقوای ستیز است و عرفان اگر حقیقیست ، عرفان مبارزه است .
 استراتژی و اتاق فکر نباید نتیجه و ما به ازای خارجی داشته باشد ؟ یا همان قدر که آقایان به افاضات خود می پردازند کا فیست ؟
مگر نفرموده اند که پناه می بریم به خدا از علم بی فایده و مگر علمی که در الفاظ و اطوار روشنفکری و عارف مسلکی خلاصه شود مصداق اتم این علوم نیست ؟
عجیب نیست که عمل و نفوذ کلام همین بچه حزب اللهی های هیئتی و بسیجی ( بسیجی واقعی !) به مراتب بیش تر و با برکت تر از هزار خطابه و تسبیح گردانی حضرات متفکر است ؟
به هر تقدیر بنظر می آید آنچه از نظر ایشان مغفول مانده است جامعه ، محیط و اطرافیانشان است ، بر فرض ( فرض محال) که فردی با عزلت جویی به مراتبی دست یابد و یا با لفاظی گروهی را دور خود جمع کند ، این چه دردی از دانشگاه و شهر و کشورش دوا می نماید ؟ هر دینی که با اجتماع بیگانه باشد اسلام یقینا نیست و این حضرات گویا با اسلام بیگانه اند !
خلاصه کلام آنکه نقل است از معصوم که شما بدان چه میدانید عمل نمائید خداوند آنچه نمی دانید را به شما عطا خواهد نمود .

آسیب شناسی رخوت 8

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۰۷ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 2 / 2/  1389

(این یادداشت در اصل برای شماره نهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )


تزاحم های توهمی : خیلی وقت ها پیش می آید که عدم ورود دانشجویان به برخی حوزه های فعالیت سیاسی و یا فرهنگی خاص بدلیل فعالیت آنها در یک بخش و حوزه دیگر است .
در نگاه اول طرح این تکته از جانب یک دانشجو غلط بنظر نمیرسد بلکه دلیل عاقلانه ایست که نشانه ی رشد و تجربه ی وی است و معلوم است که او دیگر دچار احساسات آرمان خواهانه کاذب و یا توهم توانایی بیش از اندازه معمول نیست و با نگاهی منطقی به داشته های خود سعی دارد انرژی و پتانسیل های خود را تنها در یک موضوع خاص متمرکز سازد .
این نکته اگر زمانی مطرح شود که فرد حقیقتاً درگیر انجام فعالیت اجرایی و یا مطالعاتی دیگری است و حتی با برنامه ریزی صحیح هم نمی تواند وقت خود را تقسیم کند و به کار دیگری اختصاص دهد بنظر درست می آید اما اغلب تزاحم فعالیت های فرهنگی خصوصاً در حوزه مطالعات بنیادین زمانی مطرح میشود که دانشجو تصور میکند که دو فعالیت و یا زمینه مطالعه و پژوهش اساساً یا به واسطه ی تقدم و تاخر زمانی برای پرداختن به آنها و یا بدلیل عدم اهمیت و ضرورت یکی با یکدیگر قابل جمع نیستند .
بگذارید برای روشن شدن بیشتر مطلب یک مثال بزنم ، هنگامی بحث از مطالعه و یا طرح های مطالعاتی و تحقیقاتی به میان می آید یکی از مسائلی که اهمیت فوق العاده دارد نوع و محتوی و موضوع مطالعه است . البته درست است که این انتخاب بستگی فراوانی به استعدادها و علایق و توانایی های شخصی و گروهی افراد دارد اما بدون شک تقدم و تاخرهای ماهوی نیز در انتخاب زمینه مطالعه بسیار موثر است و گاهیی سرنوشت ساز مثلا زمانی بین من و برخی از دوستانم در گزینش محتوی یک طرح مطالعاتی بین زمینه های دین پژوهی و خودشناسی از یک طرف و غرب پژوهی و دشمن شناسی از طرف دیگر بحث و گفتگو وجود داشت . برخی معتقد بودند به تقدم مباحث دین پژوهانه و اسلام شناسانه و برخی بر تقدم غرب شناسی اصرار می ورزیدند . حقیر اما نظر سومی دارم که در حقیقت لب هدف این یادداشت نیز همین است و آن اینکه اساساً تزاحم میان موضوعات پیش گفته یک تزاحم توهمی است و در اصل تقدم و تاخری میان این دو وجود ندارد بلکه در نهایت نحوی گرایش درونی افراد را به تعمق بیشتر در این حوزه ها میکشاند که گاهی از استعدادهای درونی و گاهی از نیازهای حقیقی جامعه و محیط ناشی میشود که این دومی اگر حقیقی باشد همان تکلیف محوری در دین است . اما در اصل اهمیت این دو حوزه و اهمیت مطالعه و شناخت آنها شکی نیست و فرد بایستی با تقسیم صحیح زمان و انرژی خود به هر دوی آنها رسیدگی نماید چه آنکه انسان های تک بعدی حتی اگر اهل مطالعه و تفکر نیز باشند باز دچار اشتباهات فراوانی میشوند که مثال های آن در بین متفکرین مطرح معاصر کم نیست که البته حق میدهید که نامی از آنها به میان نیاورم .
تا آنجایی که من تجربه برخورد با فعالین فرهنگی و سیاسی از قشر دانشجو و حتی غیر آن را دارم تقریباً اکثر تعارضات و تزاحماتی که آنها درگیرش هستند از همین سنخ است .
این اشتباه بنظرم از نگاه تک بعدی به انسان ناشی میشود و نحوی تحقیر او در آن نهفته است . فردی که تصور می کند انجام برای مثال دو نوع فعالیت برای وی امکان پذیر نیست و از عهده ی او خارج است توانایی های خود را نادیده گرفته و یا ضرورت پرداختن به آن حوزه ها را نمیداند . البته بخش دیگری از این معضل به تبلیغات غلط برخی اساتید و مسئولین فرهنگی بازمیگردد که با متزاحم و متعارض نشان دادن زمینه های کاری و یا مطالعاتی و حتی گاهاً با منع از ورود آنها به برخی زمینه ها دانشجویان را از پرداختن به آنها بازمیدارند و آنها را تبدیل به کاریکاتورهای میکنند که آنقدر منتزع از جهان خارج تفکر و فعالیت میکنند که هیچگاه نمیتوانند تصور کلی از آنچه در بیرون در حال گذران است داشته باشند .
بعنوان نکته ی آخر این را هم اضافه کنم که منظور حقیر پرداختن به تمام زمینه ها نیست چه آنکه ی لازمه ی فعالیت و تفکر و مطالعه تعمق است و تعمق ناچاراً زمان و انرژی فراوانی میطلبد که او را از ورود به همه موضوعات بازمیدارد اما برای آنکه دچار تک بعدی شدن و نگاههای واژگونه به مسائل جامعه نشویم بایستی دست کم به برخی مسائل بنیادین و اولیه با هم بپردازیم چه در حوزه فعالیت های اجرایی و چه در زمینه های تحقیقاتی و مطالعاتی .
وبرای حسن ختام جمله ای از مقام معظم رهبری که :
تلاش خود را بیشتر کنید هر کس بگوید این کار شدنی نیست او را به کوتاهی همت متهم میکنم هیچ کاری نیست که از انسان ساخته نباشد انسان نیرومند تر از این حرف هاست و میتواند کارهای نشدنی را شدنی کند .

آسیب شناسی رخوت 6

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 11 / 12 / 1388
(این یادداشت در اصل برای شماره هفتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )

 

7) بومی پذیری و عدم تجربه زندگی دانشجویی : به شهادت و اذعان اکثر قریب به اتفاق دانشجویان فعال در عرصه های سیاسی و فرهنگی آنچه بیش از همه موجب تقویت روحیه آرمان خواهی و مطالبه گری و به بیان دیگر باعث ایجاد انگیزه فعالیت در دانشجویان می شود محیط خوابگاه و زندگی دانشجویی است .

 

واضح است که دانشگاه بدون خوابگاه و اقتضائات خاص آن عملاً تفاوتی با دبیرستان و یا یک محیط کاری صرف نمی کند و این زندگی خاص دانشجویی است که باعث می شود سطح و نوع فعالیت ها در این محیط ها متفاوت باشد . فکر نمی کنم نیازی به تبیین خاص بودن این نوع از زندگی وجود داشته باشد چراکه دانشجویان خوابگاهی خود این نوع زندگی را تجربه می کنند و دیگر دانشجویان نیز با چند سطر از این وجیزه قادر به درک آن نخواهند بود .

 

اگر چه سیاست بومی پذیری منافعی نیز دارد (خصوصا در بعد مسائل مالی و اخلاقی ) اما نمی توان انکار کرد که با افزایش دانشجویان بومی در دانشگاهها سطح فعالیت ها به همان نسبت در حد یک دبیرستان تنزل پیدا می کند وضعیتی که کم و بیش در تمام دانشگاههای کشور وجود دارد و در دانشگاه ما نیز .

 

از دانشجویی که از زندگی دانشجویی فقط و فقط واحد پاس کردن و نمره گرفتن را تجربه کرده و جز طعم غذای مادر محترم در خانه طم دیگری (غذاهای لذیذ سلف دانشگاه !) را نچشیده و برای یکبار هم که شده درگیر چالش های زندگی با چند نفر دیگر در یک اتاق 12 متری نشده است چه انتظاری بیش از این می توان داشت ؟

 

اساساً انچه به شکل گیری شخصیت افراد در دوران تحصیل در دانشگاه کمک می کند نه صرف عنوان دانشجو ست بلکه زندگی خاص خوابگاهی با تمام خوبی ها و بدی های آنست !

 

برای فهم بهتر این موضوع نگاهی بیندازید به تفاوت بارز دانشجویان دانشگاه پیام نور و دانشجویان غیر حضوری با آن دسته ای که بشکل حضوری در دانشگاههای دولتی یا آزاد تحصیل می کنند !

 

هر چند این قاعده همانند بسیاری قواعد دیگر استثناء هم دارد اما استثنائات آن آنقدرها نیست که موجب رد اصل ادعا شود .

 

حتی نگاهی اجمالی به لیست فعالین دانشجویی در دانشگاه معظم ! قم نیز با تمام کمبودها و کاستی هایش حکایت از همین جریان دارد !

 

ممکن است گفته شود که بومی پذیری یک سیاست کلی است و کسی جز مسئولین امر در وزارتخانه یا مجلس توانایی تغییر یا تعدیل آن را ندارند و طرح آن دردی را دوا نمی کند ! البته اینطور نیست و آنقدر که در دانشگاه قم بومی پذیری بشکل فزاینده اعمال می شود در دانشگاههای دیگر اینطور نیست مضافاً به اینکه هدف این نوشتار تبیین دلایل کم کاری تشکل های دانشجویی و بی انگیزه گی دانشجویان دانشگاه قم است و نه لزوماً ارائه ی راه حل های کوتاه مدت عملی برای آن .

 

نکته ی دگیری را لازم می دانم به آن اشاره کنم این است که توجه به میزان و نوع فعالیت های همین دانشجویان بومی در داخل محیط سکونت خودشان برای مثال در پایگاههای بسیج ، هیئات ، کانون ها و موسسات فرهنگی و ... موید همین مطلب است که این افراد بدلیل عدم درک معضلات و مسائل خاصی که جز با زندگی در خوابگاه و محیط های دانشجویی احساس نمی شود نیازی به موضع گیری و فعالیت در این زمینه ها و این قالب ها نمی بینند و نه بدلیل تنبلی و یا بی انگیزه گی (هرچند این مطلب راجع به همه صدق نمی کند !) .

 

شاید راه حل این مسئله تبیین عمومی تر و شفاف تر این مشکلات سیاسی ، فرهنگی و صنفی از جانب تشکل های دانشجویی دانشگاه باشد برای آنکه درصد بیشتری از دانشجویان را متوجه و سپس درگیر حل آنها نماید .

 

آسیب شناسی رخوت 3

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۷ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 18 / 9 / 1388

(این یادداشت که سومین قسمت از مجموعه مقالات آسیب شناسی رخوت است در اصل برای شماره چهارم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)


4. غرق شدن در مباحث نظری صرف : آفت دیگری که دامن گیر اکثر قریب به اتفاق دانشجویان دغدغه مند می باشد توقف در مباحث و موضوعات نظری صرف و بدون اثر بیرونی است . این آسیب که من از آن به مفقود بودن حلقه ی عمل و نظر یاد میکنم در دانشجویانی که گرایش به مباحث عرفانی ، اخلاقی و فلسفی دارند ظهور و بروز بیش تری دارد بنحوی که هر چه عمق نظری این گروه افزون می گردد پای خود خود را از زمین عمل و اجرا بیرون می کشند .
گاهی کار به جایی می رسد که این دسته از دانشجویان اصلاً ورود به حوزه اجرا را دون شان خود می دانند و برای جایگاه خود القابی از قبیل متفکر ،روشنفکر ، تئوریسین ، استراتژیست و... می تراشند و با استناد به این تعابیر موهوم از عمل کردن به آنچه از آن دم می زنند امتناع می کنند .
البته گروهی دیگر نیز در این میان با مطالعه ی یک یا چند کتاب اخلاقی – عرفانی و یا شرکت در کلاسها و مجامعی که این گونه مباحث مطرح می شود خود را عارف و سالک فرض کرده و وظیفه ی خود را تنها ذکر و تسبیح می دانند و اغلب به معدود کسانی که درگیر اجرائیات می باشند با چشم تحقیر می نگرند ، گویی این افراد کسانی هستند که هنوز گرفتار سطحیات و اولیات دین هستند مانند ایشان به عمق و باطن و حقیقت دین راه نیافته اند .
اهمیت نکته ی بالا زمانی مهم تر می شود که در شهری مانند قم مشغول تحصیل باشیم . مکانی که در هر گوشه ی آن افرادی مشغول ارائه این گونه مباحث هستند . مشکل آن جا بیش تر می شود که بعض این گونه حلقه ها مروج اسلام منهای سیاست و فردی هستند ( همان نسخه ی شیعی وهابیت ) . تحلیل و بررسی درستی و غلطی این ادعا و این نوع نگاه به دین اسلام را به مجالی دیگر می سپارم روی صحبت من با آن دوستانیست که در عین ابراز ارادت به بزرگانی مانند حضرت امام (قدس سره ) و یا مقام معظم رهبری (حفظه الله ) باز از ورود به حوزه عمل خودداری می کنند .
آنچه این دوستان عارف و استراتژیست ! فراموش کرده اند هدف و مقصود از کسب این علوم ظاهری و نظری صرف است . علم و اخلاق و عرفانی که به کار هیچ بنی بشری نیاید و تنها به درد کنج عزلت و جمع های محدود روشنفکری حضرات می خورد چه ارزشی دارد ؟
تقوا اگر تقوا باشد ، تقوای ستیز است و عرفان اگر حقیقیست ، عرفان مبارزه است .
استراتژی و اتاق فکر نباید نتیجه و ما به ازای خارجی داشته باشد ؟ یا همان قدر که آقایان به افاضات خود می پردازند کا فیست ؟
مگر نفرموده اند که پناه می بریم به خدا از علم بی فایده و مگر علمی که در الفاظ و اطوار روشنفکری و عارف مسلکی خلاصه شود مصداق اتم این علوم نیست ؟
عجیب نیست که عمل و نفوذ کلام همین بچه حزب اللهی های هیئتی و بسیجی ( بسیجی واقعی !) به مراتب بیش تر و با برکت تر از هزار خطابه و تسبیح گردانی حضرات متفکر است ؟
به هر تقدیر بنظر می آید آنچه از نظر ایشان مغفول مانده است جامعه ، محیط و اطرافیانشان است ، بر فرض ( فرض محال) که فردی با عزلت جویی به مراتبی دست یابد و یا با لفاظی گروهی را دور خود جمع کند ، این چه دردی از دانشگاه و شهر و کشورش دوا می نماید ؟ هر دینی که با اجتماع بیگانه باشد اسلام یقینا نیست و این حضرات گویا با اسلام بیگانه اند !
خلاصه کلام آنکه نقل است از معصوم که شما بدان چه میدانید عمل نمائید خداوند آنچه نمی دانید را به شما عطا خواهد نمود .
والسلام علی من التبع الهدی

آسیب شناسی رخوت 2

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۴ ب.ظ





(این مقاله در اصل برای شماره سوم هفته نامه  سوزنبان نگاشته شده است و
قسمت دوم از سلسله مقالات آسییب شناسی رخوت می باشد .)











2.تصور
مطلوبیت وضع موجود : دومین  عاملی که باعث رکود در بین دانشجویان شده است تصور
مطلوب بودن وضعیت موجود است . هر  چند حقیر علت اصلی این توهم باطل را فقدان بینش و
بصیرت و آینده نگری می دانم اما  احتمالا یکی از دلایل آن مخفی و زیرزمینی بودن
بسیاری از مفاسد و معضلات اخلاقی و  سیاسی در دانشگاه است چرا که یکی از انگیزه های
مهم دانشجویان در دانشگاه های دیگر  برای ورود به فعالیت های فرهنگی و سیاسی عریان
و ظاهر بودن مفاسد است که در دانشگاه  ما هم تفکیک جنسیتی و هم الزامات عرفی به
رعایت برخی از شئونات مذهبی چه در محیط  دانشگاه و چه در درون شهر و هم چنین برخی
از سیاست های فرهنگی و سیاسی خاص ( به نظر  حقیر غلط اندر غلط) باعث پنهان شدن آنها
شده است و مشکلات آنقدر عیان نیست و این  طبیعتاً باعث ایجاد یک احساس رضایت کاذب
بین دانشجویان شده آنها را از ورود به این  قسم فعالیت ها باز می دارد . نکته ای که
تاثیر این بی خبری را بیشتر نشان می دهد  فعال تر بودن دانشجویان ساکن خوابگاه به
نسبت دانشجویان بومی است چرا که آنها از  نزدیک شاهد بسیاری از مفاسد و انحرافات در
محیط خوابگاه و دانشگاه هستند (مسئولین  هم بشنوند !) که سایرین از آن بی خبرند
.




ناگفته
نماند انداختن تمام تقصیر  به گردن مسئله ای مانند تفکیک جنسیتی خبر از بی اطلاعی
دانشجو می دهد چرا که تفکیک  به نظر من خودش مذموم نبوده بلکه نحوه ی اجرا و مدیریت
آن در دانشگاه غلط است  مضافاً بر آنکه دانشگاه ما تنها دانشگاه تفکیک شده ی کشور
نیست و محیط دانشگاههای  دیگر که از این حیث شبیه محیط دانشگاه ماست از زمین تا
آسمان با دانشگاه قم متفاوت  است .




3.فرار از
مسئولیت : سومین مورد که  احتمالا شایع ترین پاسخ به سوال " چرا رکود ؟ " است ،
متهم کردن مسئولین دانشگاه  خصوصا در دو حوزه فضای سیاسی و تفکیک جنسیتی است . این
نکته که بر فرض وجود کاستی  هایی در مدیریت دانشگاه در حوزه های فوق تمام مسئولیت
را به گردن آنها بیندازیم و  خودمان را تبرئه کنیم باعث غفلت از این مطلب می شود که
با وجود یک خواست عمومی برای  بهبود و تغییر وضع موحود قطعاً مسئولین دانشگاه نیز
مجبور به تغییر شیوه های غلط  خود خواهند شد . بعلاوه این نکته را هم در نظر بگیرید
که بسیاری از موانع توهم و  تصور غلط ما از برخورد های امنیتی مسئولین است که در
صورتی که وارد گود فعالیت های  دانشجویی بشوید قطعا بسیاری از آنها از بین خواهند
رفت .




مسئله
ی به نظر نگارنده مهم تر آن  است که مشکلات دانشگاه بیش از آنکه متوجه فضای بسته
سیاسی و یا تفکیک جنسیتی باشد  مربوط به ضعف در حوزه های فرهنگی می باشد موضوعی که
همانطور که در سرمقاله شماره  اول گفتم گریبانگیر بسیاری از فعالیت های کنونی
دانشگاه نیز هست .



یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 15/ 9 / 1388

(این مقاله در اصل برای شماره سوم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است و قسمت دوم از سلسله مقالات آسییب شناسی رخوت می باشد .)


2.       تصور مطلوبیت وضع موجود : دومین عاملی که باعث رکود در بین دانشجویان شده است تصور مطلوب بودن وضعیت موجود است . هر چند حقیر علت اصلی این توهم باطل را فقدان بینش و بصیرت و آینده نگری می دانم اما احتمالا یکی از دلایل آن مخفی و زیرزمینی بودن بسیاری از مفاسد و معضلات اخلاقی و سیاسی در دانشگاه است چرا که یکی از انگیزه های مهم دانشجویان در دانشگاه های دیگر برای ورود به فعالیت های فرهنگی و سیاسی عریان و ظاهر بودن مفاسد است که در دانشگاه ما هم تفکیک جنسیتی و هم الزامات عرفی به رعایت برخی از شئونات مذهبی چه در محیط دانشگاه و چه در درون شهر و هم چنین برخی از سیاست های فرهنگی و سیاسی خاص ( به نظر حقیر غلط اندر غلط) باعث پنهان شدن آنها شده است و مشکلات آنقدر عیان نیست و این طبیعتاً باعث ایجاد یک احساس رضایت کاذب بین دانشجویان شده آنها را از ورود به این قسم فعالیت ها باز می دارد . نکته ای که تاثیر این بی خبری را بیشتر نشان می دهد فعال تر بودن دانشجویان ساکن خوابگاه به نسبت دانشجویان بومی است چرا که آنها از نزدیک شاهد بسیاری از مفاسد و انحرافات در محیط خوابگاه و دانشگاه هستند (مسئولین هم بشنوند !) که سایرین از آن بی خبرند .

 

ناگفته نماند انداختن تمام تقصیر به گردن مسئله ای مانند تفکیک جنسیتی خبر از بی اطلاعی دانشجو می دهد چرا که تفکیک به نظر من خودش مذموم نبوده بلکه نحوه ی اجرا و مدیریت آن در دانشگاه غلط است مضافاً بر آنکه دانشگاه ما تنها دانشگاه تفکیک شده ی کشور نیست و محیط دانشگاههای دیگر که از این حیث شبیه محیط دانشگاه ماست از زمین تا آسمان با دانشگاه قم متفاوت است .

 

3.       فرار از مسئولیت : سومین مورد که احتمالا شایع ترین پاسخ به سوال " چرا رکود ؟ " است ، متهم کردن مسئولین دانشگاه خصوصا در دو حوزه فضای سیاسی و تفکیک جنسیتی است . این نکته که بر فرض وجود کاستی هایی در مدیریت دانشگاه در حوزه های فوق تمام مسئولیت را به گردن آنها بیندازیم و خودمان را تبرئه کنیم باعث غفلت از این مطلب می شود که با وجود یک خواست عمومی برای بهبود و تغییر وضع موحود قطعاً مسئولین دانشگاه نیز مجبور به تغییر شیوه های غلط خود خواهند شد . بعلاوه این نکته را هم در نظر بگیرید که بسیاری از موانع توهم و تصور غلط ما از برخورد های امنیتی مسئولین است که در صورتی که وارد گود فعالیت های دانشجویی بشوید قطعا بسیاری از آنها از بین خواهند رفت .

 

مسئله ی به نظر نگارنده مهم تر آن است که مشکلات دانشگاه بیش از آنکه متوجه فضای بسته سیاسی و یا تفکیک جنسیتی باشد مربوط به ضعف در حوزه های فرهنگی می باشد موضوعی که همانطور که در سرمقاله شماره اول گفتم گریبانگیر بسیاری از فعالیت های کنونی دانشگاه نیز هست .

آسیب شناسی رخوت

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۲ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 3 / 9 / 1388

اشاره : آسیب شناسی رخوت عنوان سلسله مقالاتی است در پاسخ به چرایی رکود فعالیت های سیاسی و فرهنگی از جانب طیف مذهبی دانشجویان دانشگاه قم که در هر شماره به صورت دنباله دار منتشر خواهد شد . آنچه در ادامه می آید بخش اول از مجموعه فوق الذکر است .



در نگاه نخست و پیش از آنکه تجربه تحصیل در دانشگاه قم نصیب کسی بشود تصور عمومی اینگونه است که بواسطه ی فضای مذهبی شهر قم ، وجود حوزه علمیه ، تفکیک جنسیتی و نبود ناهنجاریهای اخلاقی علنی و هیئت امنا و ریاست روحانی دانشگاه احتمالا طیف مذهبی دانشجویان از فعالترین و با انگیزه ترین اقشار دانشگاه بوده و یا اینکه جو عمومی دانشگاه بواسطه ی موارد پیش گفته متاثر از فعالیتهای این گروه از دانشجویان است . هر چند بخشی از مواردی که ذکر شد تنها ظاهر امر بوده و واقعیت در حال جریان چیز دیگری است اما این نکته را نمی توان نادیده گرفت که پتانسیل های نهفته در دانشگاه قم به نسبت بسیاری از دانشگاه های سطح کشور بیشتر بوده و برخی موانع و مشکلات نیز یا در این دانشگاه اساسا وجود ندارد و یا شدت و حدت آن کم تر است .


اما نکته ی جالب توجه آنست که بعد از گذشت نهایتا 2 ترم از تحصیل در این دانشگاه تقریبا برای تمام دانشجویان محرز می شود که نه تنها دانشجویان مذهبی دانشگاه که جریانات و گروههای فکری سیاسی دیگر هم فعالیت در خور توجهی نداشته همه با هم دچار نحوی رخوت و سستی خاص دانشگاه قم هستیم !


پیش از آنکه به ادامه ی یادداشت بپردازم ذکر دو نکته را لازم می دانم ، اول آنکه هدف حقیر از نگارش این مقاله بررسی علل کم کاری و بعضا بیگاری دانشجویان مذهبی و یا اصطلاحا حزب اللهی دانشگاه است و تحلیل کلی راجع به تمام دانشجویان را به زمانی دیگر وامی گذارم و دوم آنکه این یادداشت بیشتر متوجه قشر دانشجو بوده و هدف آن تلنگر زدن به شماست و نه مدیران و مسئولین دانشگاه هرچند بخش مهمی از معضلات این حوزه متوجه سوء مدیریت و یا تفکرات خاص آنهاست .


نکته عجیب آن است که دانشجویـان با اشتیــاق فراوان به استقبــال این وضعیت (رکود ، رخوت ، بی دغدغه گی و یا اسم دیگری که مناسب میدانید ) رفته هیچ تلاشی برای تغییر نمی کنند و نهایتاً با پاس دادن توپ به زمین مسئولین دانشگاه و یا تشکل ها و یا دیگر دانشجویان از خودشان سلب مسئولیت کرده دیگران را مقصر میدانند . و باز نکته ی عجیب تر آن است که عکس العمل دانشجویان در برابر کسانی که با هر انگیزه ای قصد تغییر این وضعیت را دارند خطاب کردن آنها با القابی مانند تندرو ، خیالپرداز ، پرحرف و ... است .


نا گفته نماند که این انتقاد متوجه یک ارگان یا تشکل خاص نیست که اگر مشکل آن تشکل بود ضعف فعالیت آن با حضور دیگر تشکل ها جبران می شد حال آنکه تا این لحظه این اتفاق هنوز رخ نداده است !


آنچه به عنوان آسیب شناسی و علل رکود فعالیت های دانشجویی هدف این سلسله مقالات است را در چند بند تقسیم بندی کرده ام که در هر شماره بخشی از آن را تقدیم خواهم کرد هر چند که بسیاری از انتقادات و حقایق موجود را با این زبان و از این تریبون نمی توان گفت که زبانی دیگر و زمانی دیگر می طلبد :


1. اکتفا به انجام واجبات و ترک محرمات : یکی از علل عدم توجه نسبت به تحولات جامعه و فقدان شعور و بصیرت سیاسی و فرهنگی بین طیف مذهبی دانشگاه راضی شدن و کافی دانستن انجام واجبات اولیه و ترک محرمات ظاهری است ، تا جایی که فرد خود را تنها موظف به شرکت در نماز جماعت (اگر آن را هم شرکت کند) و نهایتاً خواندن چند آیه قرآن می داند ، کانه دین در همین چند فریضه (آنهم از نظرگاه اسلام فردی) خلاصه می شود ، جهاد ، مبارزه ، امر به معروف و نهی از منکر و ... برای حضرات تعطیل شده محسوب می شود !



در اینجا ذکر مورد را جالب می داند ، چند وقت قبل یـکی از دوســتان هیئت نقل


می کرد که به یکی از این پیغمبرزادگان گفته اند که بیاید و در هیئت دانشگاه فعالیت کند که حضرت ایشان فرموده اند برایشان حجاب می شود !


این که هیئت است خدا به داد کانون های ادبی و هنری و انجمن اسلامی برسد !


تصور نمی کنم ضرورت سیاسی بودن ( و نه سیاست زده بودن ! ) ، دغدغه ی فرهنگی داشتن و موضع گیری کردن نسبت به تمام ( تاکید می کنم تمام ) تحولات و رخداد های اجتماعی و سیاسی برای همه ی دانشجویان عموماً و برای دانشجویان حزب اللهی خصوصا نیازی به اقامه ی دلیل داشته باشد و آن نحو اسلام فردی و خنثی که در کنج مسجد خلاصه می شود دست کم در ساحت نظر مطلوب کسی باشد مضافا به اینکه موارد پیش گفته از منویات مسلم مقام معظم رهبری بوده بارها در دیدارهایشان با دانشجویان بر آن تاکید کرده اند .


ادامه دارد ...

جای خالی هماهنگی

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۱ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 11 / 12 / 1388

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره هفتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )


مخاطب اصلی این نوشتار در اصل مسئولین و فعالین تشکل های دانشجویی هستند هر چند مطالعه ی آن برای کسانی که با دغدغه در پی یافتن پاسخی برای سوال تکراری «چرا این همه ناهماهنگی ؟» هستند می تواند جالب باشد .


بسیار دیده و شنیده اید که در یک محیط اجتماعی (مثلا یک شهر ، دانشگاه و ...) ارگان های فرهنگی و سیاسی متفاوت که دارای مدیریت های مختلفی هستند برنامه هایی با اهداف و گاهاً سبک و سیاق تکراری اجرا می کنند .سوالی که همیشه بعد از مشاهده این معضل به ذهن متبادر می شود این است که چرا این ارگان ها هماهنگ عمل نمی کنند تا دست کم انرژی و هزینه ی کمتری را متقبل شوند ؟


این مشکل کم و بیش در دانشگاه ما هم البته به شکلی دیگر سابقه دارد هرچند در این مقال در پی ذکر مصادیق آن نیستم .


نبود هماهنگی و نحوی دورافتادگی عجیب میان تشکل های دانشگاه برای هر فردی که فقط چند هفته در یکی از این تشکل ها فعالیت کند امری بدیهی و اظهر من الشمس است ! گاهاً می بینیم که برنامه ای که می شود با یک هماهنگی ساده ی تلفنی برای مثال میان دو تشکل مهم و تاثیر گذار دانشجویی دانشگاه یعنی انجمن اسلامی مستقل و بسیج دانشجویی با سطح کیفی و صرف هزینه های مادی و معنوی بسیار کمتری برگزار شود بدلیل عدم وجود هماهنگی یا اساساً بوقوع نمی پیوندد یا در حد و اندازه هایی که باید باشد نیست .این جریان بوضوح در مورد نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و کانون ههای زیر مجموعه آن ، امور فرهنگی و کانون هایش ، کانون پیام زیتون ، انجمن نسل نو هم صادق است . اجازه بدهید نکته ای را که خودم تجربه کرده ام به شما بگویم و آن هم این است که بعضاً برنامه ای که با همکاری تشکل دیگری انجام داده ایم نه تنها بسیار با کیفیت تر و مفید تر بوده است بلکه انجام آن به مراتب شیرین تر و با صرف انرژی کمتری بوده است مضافاً به اینکه بدلیل تقسیم مسئولیت ها سرعت پیشبرد کار افزایش یافته و برنامه بدلیل فرسایشی شدن روند پیگیری ها در سیستم معیوب اداری بلاتکلیف رها نشده است ، سرنوشتی که گریبانگیر بسیاری از پروژه های فرهنگی و سیاسی همین انجمن اسلامی مستقل هم شده است .


ممکن است متولیان امر با ذکر این که چندین و چند جلسه بدین منظور (هماهنگی) میان تشکل ها برگزار کرده اند مسئولیت را از خود سلب کنند در حالیکه عرض حقیر اصلاً نبود جلسات نیست چه آنکه اگر برای ایجاد این مهم برگزاری جلسات کافی میبود (لازم البته هست ) وضعیت قطعاً بدین منوال پیش نمی رفت .


نکته ای که از نظر اینجانب کلید حل این معضل در آن نهفته است حاوی دو بخش است : اول اصلاح ساختارهای فرهنگی و اداری دانشگاه به شکلی که اجرای پروژه های فرهنگی و سیاسی را هر چه بیشتر به فضای همکاری و تقسیم کار میان تشکل ها بکشاند نه اینکه این شکاف را بیشتر کند . و دوم ، مسئله ای که مربوط به مسئولین دانشجوی تشکل ها میشود و آنهم دست برداشتن از بعضی دلبستگی های صنفی و تشکیلاتی است که به آنها اجازه نمی دهد نام تشکل دیگری را پای برنامه ببینند .


هر چند قصد نصیحت ندارم اما باید بی رودربایستی به دوستان خود تذکر بدهم که برادران و خواهران عزیز اگر من و شما مسئولیتی را بر عهده گرفته ایم که کاری را از پیش ببریم و اگر انشاءالله این سمت را با اخلاص قبول کرده ایم دیگر چه جای این چرتکه اندازی های مادی و بچگانه است که میخواهیم به هر قیمتی (توجه کنید هر قیمتی) هم که شده خودمان و فقط و فقط خودمان کارها را انجام دهیم . مطمئن باشید سنگی که شما حتماً به تنهایی نخواهید توانست برداشت با همدلی و همکاری با آسانی از سر راه بر میداریم . انشاءالله

تکیه سید الشهدا در محله ارمنی ها

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۴۶ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 2/ 2 / 1389

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)


هفته گذشته به مناسبت سالروز شهادت سیدنا الشهید مرتضی آوینی بزرگداشتی گرفته بودیم در انجمن اسلامی که برنامه ای بود متشکل از سه همایش و یک نمایشگاه کتاب .


گروهی که متولی برگزاری این یادواره بودند تمام تلاش خود را برای هر چه بهتر برگزار شدن این برنامه انجام دادند (البته هر چه کردیم در خور شان شهید آوینی نخواهد بود) خصوصاً در زمینه تبلیغات از انواع ایده ها بهره بردند تا اطلاع رسانی در حد کفایت نه تهوع انجام شود . علی رغم تمام این تلاش ها استقبال از همایش ها به لحاظ کمی زیاد نبود هر چند از حیث کیفی رضایت برگزارکنندگان جلب شد ، انشاالله سیدنا نیز راضی شده باشند .


جناب حجه الاسلام و المسلمین محسنی که از سخنرانان یکی از همایش ها بود در ابتدای سخنانش گفت که در محله ی ارمنی ها تکیه ی سیدالشهدا را کوچک می گیرند تا اگر جمعیت محدودی آمدند آنقدر ها به چشم نیاید .هر چند غربت شهدا و علی الخصوص شهید آوینی در جامعه ی اکنون زده ی ما امر جدیدی نیست اما تعجب اینجاست که پرداختن به اندیشه های مرتضی آوینی که بدون شک هنوز هم موضوع دست اول و مبتلا به جامعه ی ما است خصوصاً در محیط های آکادمیک !! مثل دانشگاه قم که بایستی محل منازعات فکری و علمی باشد آنقدر با بی علاقگی قشر به اصطلاح دانشجو روبرو میشود که نمیتوان نسبتی مناسبت میان تفکر با دانشگاه جز همان تکیه سید الشهدا و محله ی ارمنی ها برقرار کرد !


دانشجویانی که به صراحت جز برای کیک و ساندیس و یا دیدن فلان شخصیت مشهور رسانه ای و یا سیاسی و آنهم نه برای استماع سخنان وی بلکه صرفاً برای دیدن و احیاناً گرفتن عکس یادگاری ! به همایش ها و سمینارها می آیند حقیقتاً چه نسبتی با نامی که با انبوهی ادعا آن را یدک می کشند دارند ؟! هرچند این ابتذال دستمایه ی برخی تشکل ها و مسئولین فرهنگی برای پر کردن بیلان کاری خود شده است و آنها تا با هدف تبلیغات و نهایتاً پرکردن سالن های همایش فقط و فقط شخصیت های رسانه ای جنجال برانگیز را دعوت مینمایند و در این میان آنچه ذبح می شود فرهنگ ، علم و تفکر است .


وقتی سالن همایش دانشگاه به محلی برای تبادل بلوتوث و ارضای عقده های حقیر مشتی کودک تبدیل میشود چه انتظاری از این دانش گاه میتوان داشت ؟ تولید علم ؟ ارتقای فرهنگ ؟ عدالت طلبی ؟ تعالی ؟ و یا تنها ابتذال ، ابتذال و ابتذال ...


وقتی کتاب خواندن منحصر میشود در معدود کتاب های درسی و آنهم فقط برای گرفتن نمره قبولی در امتحان پایان ترم آیا باید توقع بیشتر از بابت فرهنگ این مملکت داشت ؟


وقتی محدود دانشجویان فعال و دغدغه مند هم از اساتید و مسئولین دانشگاه به جای تشویق و ترغیب فقط تحقیر و مانع تراشی و دعوت به سر در آخور خود کردن و بیخیالی می بینند ، دیگر میتوان انتظار داشت دانشگاه به محلی برای آغاز تحول در جامعه شود ؟


وقتی ... بگذریم


این وجیزه را از سر عصبانیت نگارنده آن ندانید که حقیر و دوستانم اساساً با تصور سالنی مملو از جمعیت مشتاق دانستن و فهمیدن این مراسمات را برگزار نکردیم ، به هر حال اینجا دانش گاه است دیگر ؟ ما هم دانش جوئیم ، منتهی این را نوشتم تا بلکه و خدایی ناکرده از این خواب نمره و کلاس و درس بیرون بیائیم و راهیی جز سلف و خوابگاه را بجوئیم شاید فرجی حاصل آمد !

آسیب شناسی رخوت دهم و پایانی

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۴۴ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 14/ 2/ 1389

(این یادداشت در اصل برای شماره یازدآهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)

11) دولت احمدی نژاد : طرح این مسئله به احتمال زیاد در بادی امر عجیب بنظر می رسد ، چرا که تصور بر آن است که زمانی که یک دولت اصول گرا و با جهت گیری های تقریباً انقلابی بر مسند کار تکیه زده باشد قاعدتاً باید بستر آماده تری برای فعالیت دانشجویان انقلابی و مذهبی فراهم باشد ، حال آنکه در واقع اینگونه نیست !
اگر در این زمینه از مدیریت فعلی و قبلی دانشگاه قم و موضع گیری های سیاسی آنها صرف نظر کنیم و نقش بازدارنده ی آنها در برخی زمینه ها را نادیده بگیریم باید اذعان نمائیم که با بر سر کار قرار گرفتن دولت های اصول گرای نهم و دهم نحوی حالت استغنا و راحتی خیال گریبان گیر طیف مذهبی دانشجویان شده است که ناشی از تصور غلط آنها نسبت به فضای سیاسی – فرهنگی جامعه می باشد . تصوری که فعالیت آنها را تنها زمانی ضروری می کند که مخالفین علناً و به شکل محسوس دست به تخریب و یا تضعیف بنیان های فکری ،فرهنگی ،اخلاقی و سیاسی جامعه زده باشند و در واقع مردم اصولاً در هنگام وجود خطر قریب الوقوع دست به کار دفاع و مقابله می شوند و گویی وظیفه ای برای پیش برد اهداف متعالی انقلاب اسلامی – در تمامی حوزه ها – و تلاش در جهت توسعه ارزشهای بنیادین اصیل اسلامی نداریم و فقط بایستی به برخی سطحیات از فرهنگ و سیاست موضع گیری نمائیم .
نکته ی مغفول مانده این است که به راستی چه کسی باید به همین دولت برای پیش برد اهدافش کمک برساند ؟ آیا دولت یک بسته از قبل آماده شده است که ما فقط باید برای رای آوردن آن تلاش کنیم ؟ اصلاً در همین فضای محدود دانشگاه کدام دانشجو باید تشکل های مذهبی و انقلابی را برای فعالیت موثرتر یاری کند ؟ و چگونه بدون هیچ احساس مسئولیتی توقع اتفاقات خارق العاده را داریم ؟ حقیقتاً میتوان از این جهت دوران حکومت دولت اصلاحات را دورانی به مراتب فعال تر و با انگیزه تر برای طیف های مذهبی و انقلابی دانست ، هرچند این نکته به هیچ وجه تائید آن وضع کذا نیست که عاقلان را اشارتی !
آنچه علت ایجاد این تنبلی و بیخیالی در میان دانشجویان شده است غفلت عمیقی است که آنها از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی دارند ؛ به قول سیدنالشهید : « شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و انگار این غفلتی که من و تو را در بر گرفته است ظلمت قیامت است . »
در پایان این سلسله یادداشت ها فهرستی از عللی که به نظر نگارنده عوامل اصلی رخوت و رکود دانشجویان در دانشگاه قم است را ارائه می نمایم و امیدوارم قدمی هرچند کوچک در راه رفع موانع حرکت های سالم و سازنده دانشجویی برداشته باشم . همچنین مشتاقانه منتظر شنیدن نقد ها و نظرات شما در این خصوص هستم .
1) اکتفا به انجام واجبات و ترک محرمات
2) تصور مطلوبیت وضع موجود
3) فرار از مسئولیت
4) غرق شدن در مباحث نظری صرف
5) ضعف تشکل های دانشجویی
6) موقعیت و مختصات جغرافیایی
7) بومی پذیری و عدم تجربه زندگی دانشجویی
8) مسئله بودن تفکیک جنسیتی
9) تزاحم های توهمی
10) ضعف مدیریت و نگاه غلط مسئولین
11) دولت احمدی نژاد

نصیحت الطلاب - خشت اول

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۴۰ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 31 / 6/ 1390

 

(این یادداشت برای شماره 19 هفته نامه سوزنبان ویژه دانشجویان جدید الورود نگاشته شده است .)
وقتی حرف از نوشتن یک یادداشت برای دانشجویان جدیدالورود به میان می آید احتمالاً نصیحت های برادرانه و خواهرانه به هم کلاسی های جدید اولین راهی است که به ذهن همه می رسد و باید با افتخار عرض کنم بنده نیز از این قاعده مستثنی نیستم !

البته نصیحت الطلابِ ( همان دانشجو که به اقتضاءِ ترکیب اینچنین برگردان شده) حقیر از سنخ دیگران به گمانم نیست ، و مجموعه ی پاسخ ها و راه حل های یکی شبیه خودتان است به سوال هایی که یا فی الحال مسئله شماست و یا بعداً تبدیل به معضلی در گوشه کنار دغدغه هایتان می شود .

به احتمال قریب به یقین اولین مسئله ای که بعد گذاشتن پای مبارکتان به دانشگاه قم و یا هنگام مطالعه دفترچه ی انتخاب رشته جلب توجه می کند و دائم نیز سیبل انتقادات ریز و درشت سال بالایی ها واقع می شود تفکیک جنسیتی در این مرکز آموزشی است .بله تفکیک و ما ادراک ما التفکیک !

البته نکته مهم تر آن است که اولاًٌ هیچگاه در برخورد با این موضوع، موضع علمی ، فقهی و آموزشی درستی اتخاذ نشده است ( و یا اگر شده حقیر مشاهده نکردم ) و همیشه در گفتگوهایمان به تبع موضعی سیاسی و یا دفاع از این و آن شخص و یا تخریب فلان و بهمان مسئول به تحلیل ! مسئله پرداخته ایم و ثانیاً اینکه این مقایسه میان دانشگاه قم و سایر مراکز آموزشی از تفکیک آغاز شده و به مقایسه های علمی ، سیاسی ، فرهنگی بی ربطی ختم می شود که همیشه دانشگاه قم مغلوب این قیاس های بی مورد است .

و اما به نظر می رسد اگر از راه درست که همان بررسی علمی مسئله است وارد شویم و مراقب باشیم که از سر عقده گشایی با چوب تفکیک ،فرهنگ و سیاست و علم را در دانشگاه منکوب نکنیم - که البته مطمئناً از این کلام حقیر تائید آنچه در عرصه های فرهنگی علمی سیاسی در دانشگاه می گذرد برداشت نمی کنید سره از ناسره تفکیک جنسیتی جدا شده هم پر قبای علممان خدشه برنمی دارد و هم آخرتمان را به اندک زمانی هم کلاسی بودن با جنس مخالف نمی فروشیم .

واقعیت تلخ و در عین حال کمی آرامش دهنده آن است که این دانشگاه با هیچکدام از دانشگاههای ایران تفاوتی ندارد و جز در برخی موارد نادر هر آنچه پشت دیوار های طویل دانشگاه ما میگذرد همان است که پشت دیوار های طویل سایر دانشگاه ها گذشته است و می گذرد و البته این بیش از آنکه حاصل تحقیقِ منظم نگارنده باشد محصول اولاً مشاهده چند دانشگاهِ مادر ( و شاید پدر ) ایران و ثانیاً بحث هایی نظریست که جای طرح آن شاید مجالی دیگر باشد .

و یک نکته روانشناختی آنکه حقیقت تفاوت و عدم تفاوت این و آن دانشگاه با هم چیزیست و تصور من و شما از بودن و نبودن آن تفاوت چیز دیگری ! و شاید این نتیجه را از همان گزاره ی معروفی گرفته ام که احساس امنیت ( و فقر و ... ) از خود امنیت مهم تر است و (صد البته بیش از آن یکی موضوع بررسی های و پژوهش های علمی )پس بدانید و بدانیم که چه این دانشگاه از نقطه نظر فرهنگی ، سیاسی و علمی و حتی از دریچه توابع موضوعی مسئله تفکیک متفاوت و در مقامی متنزل تر از سایر دانشگاهها (خصوصاً دانشگاههای مرکز) باشد و چه نباشد زمانی که این انگاره مثل خوره به جان شما بیفتد آن قدر بار منفی تولید می کند که گاه کار به تصمیم هایی می کشد که از بیرون بسی نا عاقلانه می نماید و حقیر چه بسیار شاهد اینگونه تصمیمات بوده ام .