بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاله امام و حیات باطنی انسان» ثبت شده است

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 1 / 9 / 1387

بسم الله المبدی
در ادامه یادداشت های مربوط به سیر مطالعه و بررسی آثار شهید سید مرتضی آوینی ، این هفته خلاصه ی مطالب جلسه اول پیرامون مقاله ی "امام(ره) و حیات باطنی انسان" در کتاب "آغازی بر یک پایان" را در ادامه خواهید دید . امید است مقبول افتد .
1. نکته اول در این مقاله تعبیر شهید آوینی از تاریخ تمدن است در معنای مصطلح آن که خود گویای نوع نگاه ایشان نسبت به این مقوله است ؛ آنجا که مینویسد :‌ » تاریخ تمدن آن سان که .... » نکات قابل توجه در این تعبیر اولا تفاوت مفهوم غلبه و مفهوم تسخیر است . در قرآن خداوند می فرماید که ما زمین و آسمان و آنچه در آن است را مسخر انسان گردانیدیم . در مفهوم غلبه نوعی شکست و چیرگی غالب بر مغلوب است که اجازه ی هرگونه بهره برداری درست و نادرست را به او میدهد در حالی که در قرآن کریم عالم توسط «خداوند» مسخر انسان گشته است و انسان بر اساس معارف اسلامی باید در عین استفاده و بهره برداری در حد نیاز (که بیش از آن و برای لذت حرام است) از طبیعت مراقبت و محافظت نماید . تفاوت دیگر آنست که بشر غیب اندیش عالم را هوشمند و مخلوق خدا میداند و زمانیکه به طبیعت نظر میافکند همه را تسبیح گوی ذات حق میبیند و برگ درختان سبز در نظر او معرفت کردگار است در حالی که همین طبیعت در نگاه بشر مدرن و منفعت اندیش و سودانگار منبعی برای تمتع هر چه بیشتر (...تمتع مسرفانه) است و نه تنها نیازی به مراقبه نمیبیند بلکه میپندارد اگر او هرچه زودتر و بیشتر از این منابع استفاده نکند دیگران گوی سبقت را از او خواهند ربود فلذا در بهره برداری هرچه تمام تر هیچگونه درنگی به خود راه نمیدهد .
2. نکته بعدی که باید بدان توجه نمود تعبیرروح عصیانگر است که در حقیقت بیان دیگری از طغیان و شورش بشر مدرن خودبنیاد است در برابر خداوند و یا همان انسان محوری در مفهوم مدرن آن (اومانیسم) که سید شهید آن را دمیده شده در کالبد انسان میداند و همین نشان میدهد که عامل خارجی این تحفه ی منحوس را به جان بشر مدرن دمیده است و این عامل کسی جز ابلیس نیست که خود اولین عصیانگر تاریخ است در برابر حق و حقیقت و قسم خورده است تا بنی آدم را نیز با خود همسو نماید . تفصیل و شرح بیشتر این معنا در خلال دیگر مقالات شهید آوینی و اساتید دیگر روشن خواهد شد . انشاالله
3. نکته ی بسیار حائز اهمیت که آوینی نیز بر آن تاکید دارد پندار غلط بشر مدرن است که تمام انسانها در طول تاریخ همانند او میزیسته اند و به تعبیر خود شهید آوینی غایتی جز این(تمتع مسرفانه) نداشته اند ، حال آنکه به هیچوجه اینگونه نبوده است و این خیال و وهم انسان عصیانگر مدرن است .
4. در پاراگراف بعد آوینی از تاریخ دیگری نام میبرد و آن را تاریخ حیات باطنی انسان مینامد که در حقیقت بیان کننده ی سیر و روند حرکت روح بشر از هبوط آدم(ع) است تا پایان تاریخ که معیار و ملاک تقسیم بندی آن نه ابزار بشر آنگونه که غربیان می پندارند بلکه بعثت انبیاست که نقاط ثقل تاریخ را تشکیل میدهد . این مفهوم یکی از ارکان نظریه ی فلسفه ی تاریخی است که شهید آوینی بدان معتقد است .
5. در بند بعد آوینی از علت غفلت بشر مدرن نام می برد که همانا انکار روح و جوهر باطنی او میباشد و به همین دلیل است که او تاریخ را نیز تنها سیر تکامل تاریخی ابزار میداند . در واقع از زمانی که بشر منکر معرفت های مابعد الطبیعی و امکان دست یافتن به حقیقت های غیر تجربی شد دیگر توانایی شناخت آنچه عقل ناقص او می توانست بشناسد را از دست داد و منکر وجود آنها شد که از آن جمله حیات باطنی اش و به بیان دیگر روح الهی اش بود .
6. از تاثیرات این نوع نگاه (مادی) آنست که انسان بزرگان تاریخ را نیز کسانی پنداشت که هرچه بیشتر راه او را برای تمتع از طبیعت هموار کرده بودند(انشتین ،برادران رایت ،نوبل ،نیوتن و ....) و به همین دلیل بود که مردان خدا و از آنجمله انبیا به دست فراموشی سپرده شدند و حتی زمانی که به آنها پرداخته میشود تنها منظور تاثیرات مادی ظهور آنها بر جوامع است که هرچند اندک نیست اما ظاهر است و سطح و بی شک بشر تا زمانی که این گونه با رسولان حق برخورد میکند خود را از پی بردن به حقیقت محروم میسازد .
7. در بند بعد آوینی تمام آنچه را بشر مدرن تاریخ تمدن مینامند و بدان بدلیل اینکه از دلایل کلیدی غرب برای ادعای پیشرفت و توسعه و تکامل است می بالد زیر سوال میبرد و وهمی و غیر واقعی میخواند و آن را در بهترین حالت ظاهر و پوسته ی حقیقتی به نام حیات باطنی انسان میداند .
8. آوینی در ادامه نوع نگاه بشر را به عالم و آدم مورد انتقاد قرار میدهد که حتی زمانیکه که به مکه که قلب عالم است نظر می افکند تنها از آن زاویه است که قبیله ای در آنجا یکجا نشینی را آغاز کرده است و ...
9. در پایان شهید آوینی بشر را متوجه این معنا میکند که تا زمانیکه از دایره ی مادی گری و خودبنیادی بیرون نیاید و با حضرت حق آشتی ننماید نمی تواند که قدر انسان های چون انبیا و ائمه و مردانی که احیا گران حیات باطنی بشر بوده اند چون امام خمینی (ره) را بشناسد و شان و جایگاه خویش در عالم و جایگاه آنان را در نسبت با خویش بفهمد .
والسلام علی من التبع الهدی