بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

درباره علم در آراء سید مرتضی آوینی

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

این مقاله در اصل برای فصلنامه پژوهش های فرهنگی اجتماعی صدرا ویژه کنگره بین المللی علوم انسانی نگاشته شده است که در شماره 4 و 5 آن با عنوان جعلی، بی مزه و بی ربط "برکشیدن نقاب از رخسار مدرنیسم " به چاپ رسیده است .

******

انقلاب اسلامی محصول تحولی بود که بواسطۀ تصرف روحانی حضرت امام خمینی (قدس سره) در عالم پدید آمد. تحولی که جمهوری اسلامی تنها تجلی سیاسی آن در حدود امکان‌های زمان ماست و بسیار پیش آمد‌های کوچک و بزرگ در بوته وقوع مانده است تا حقیقت قدسی آن واقعۀ عظیم را آشکار سازد.
هرچند در وصف عظمت حرکت امام، همۀ نگاه‌ها متوجه پدیده‌ها و حوادث سیاسی می‌گردد، اما شأن حقیقی آن، تحولی انفسی در جانِ مردمان می‌باشد. به عبارت بهتر، تمام آنچه در عرصه سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و... رخ می‌دهد و نشانی از انقلاب خمینی (قدس سره) دارد فارغ و منصرف از تحول جان‌ها و روح‌ها نیست بلکه عین آن، ظهور آن و تجلی و بروز آن است.
سید مرتضی آوینی که بعدها و در پی انفجار مین در منطقه فکه و شهادتش به سید شهیدان اهل قلم مشهور گردید، نمونه‌ای بارز از شاگردان حقیقی امام خمینی (قدس سره) می‌باشد که با انقلاب اسلامی متحول شد و وجود خویش را وقف آرمان‌های رفیع آن نمود.
هرچند آوینی بیشتر با مستند سازی و نقد هنری شناخته می‌شود اما حقیقت آن است که تفکرات حِکمی وی که بسیار خلاف آمدِ عادت نیز می‌نماید، بخش اعظم و مهم مکتوبات و نظرات وی را تشکیل می‌دهد. و پر واضح است که هنر آوینی نیز نه تنها منفک و منتزع از تأملات نظری وی نیست بلکه صورت دیگری از ظهور وجود مبارک وی می باشد.

درباره "مولف چیست؟" فوکو

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۰۰ ق.ظ

مقاله "مولف چیست؟" فوکو در سال 1969 یعنی دوسال پس از مقاله "مرگ مولف" رولان بارت و سه سال پس از نگارش کتاب "واژه ها و چیزها" ( با عنوان نظم اشیاء در ترجمه انگلیسی آن ) منتشر شد . بنابراین برای فهم دقیق آن چه فوکو در این مقاله به نحو موجز و اغلب همراه با ابهامات و پیچیدگی هایی بیان میکند ضروری است که دست کم دو منبع پیش گفته را خوانده باشید و یا حدقل این مفاهیم را به اجمال بشناسید :
1. نظریه مرگ مولفِ بارت
2. مفهوم گفتمان / دیسکور / دیسکورس / گفتار و یا سخن  در اندیشه فوکو
3.  مفهوم قدرت در فکر فوکو
4. تلقی خاص فوکو از تاریخ
اولین نکته در باب این مقاله توضیح آن در نسبت با نظریه مرگ مولف بارت است . نسبتی که به تعبیر من دووجهی ست یعنی از یک طرف سخن فوکو در مقابل بارت و از طرف دیگر همسو با آن است و درک این ظرافت با توجه به عنوان مقاله میسر میگردد .
بارت از مرگ مولفی که در پاسخ به پرسش "مولف کیست" از او جویا میشویم، سخن از مرگ او می راند و فوکو در پاسخ به پرسش از "مولف چیست"، او را، با توضیحی که در ادامه خواهد آمد، حاضر می یابد و البته تمنایی جز این دارد .
دکتر کچوئیان تعبیری دارند که در آن کلِ داستانِ فکرِ فوکو را جستجوی آزادی و راهی برای رهایی میدانند و این سخن علاوه بر آنکه به واسطۀ گوینده اش ( که از جدی ترین اندیشمندان ایرانی است که دربارۀ فوکو پژوهش نموده است ) حائز اهمیت است، به صراحت در چند مقاله و مصاحبۀ فوکو از جمله در انتهای همین مقاله با این عبارات تصریح شده است : " در آن هنگام، هر گفتاری، صرف نظر از منزلت و شکل و ارزش آن و صرف نظر از اینکه مشمول چه رفتاری شود، در گمنامی یک زمزمه باز و شکوفا خواهد شد . دیگر این سوال را که این همه تکرار شده نخواهیم شنید که : واقعاً چه کسی حرف زد ؟… "
مولف در معنای نخستین مورد نظر اغلب ما، برای فوکو و البته بارت ظهور سوژۀ و فردیت مداری مدرن ست . که البته این سوژه نیز همانند همۀ چیزها در اپیستمه ( سامان یا نظام دانایی ) معنا پیدا میکند و بنابراین عمری بیش از دوران مدرن ( اواخر قرن هجدهم و سراسر قرن نوزدهم میلادی ) ندارد . در حقیقت، ظهور مولف، همزمان با ظهور مفهوم مالکیت مدرن است.فوکو با عباراتی حیرت انگیز اینگونه در باب ظهور مولف سخن میگوید : " متون و کتب و گفتارها واقعاً هنگامی پدیدآورنده هایی ( غیر از چهره های اسطوره ای و مقدس و قداست دهنده ) پیدا کرده اند که پدید آورنده مشمول مجازات شد . "  تلقی که فوکو آن را نقد میکند همین تلقیِ سوژه مدار از مولف است . اما در همین نقطه، افتراقی میان بارت و فوکو حاصل میشود . فوکو این جدایی را با این الفاظ بیان میدارد : " ولی تکرار این گفته تهی از محتوا که پدیدآورنده ناپدید شده است، کافی نیست. به همین دلیل تکرار این قول ( به پیروی از نیچه ) نیز کافی نیست که خدا و آدمی به مرگی مشترک مرده اند .در عوض باید فضایی را که پس از ناپدید شدن پدیدآورنده خالی مانده است ، ببینیم کجاست و توزیع شکافها و شکستگیها را دنبال کنیم و مواظب باشیم که ناپدید شدن او چه رخنه هایی را آشکار میکند."
اجازه بدهید همین جا و به اختصار پاسخ فوکو را بیاوریم . فوکو با اشاره به کارکرد نام مولف در زبان، پرده از ساختاری بر میدارد که بارت ظاهراً در "مرگ مولف" توجهی به آن نداشته است . فوکو میگوید کارکرد و نقش نام مولف تنها یک ارجاع ساده به یک سوژه تاریخی نیست بلکه نام مولف در حقیقت صفتی است برای مجموعه ای از ویژگی ها که با هم و در روابطی پیچیده چیزی به نام مولف را میسازند . عبارت کلیدی فوکو به این شرح است " چنین نامی امکان میدهد که شمار معینی از متنها را در یک گروه بیاوریم و حدودشان را معین کنیم و بین آنها و متون دیگر فرق بگذاریم و تقابل برقرار سازیم " عبارت فوق، که آشکارا بر بازی های قدرت اشاره دارند به حد کفایت روشن کننده هستند . به همین دلیل پرسش فوکو، چیستی مولف است نه کیستی او زیرا مولف، برساخته ای گفتمانی است که هرچند سرشت فراتاریخی ندارد اما حقیقتی گفتمانیست . در حقیقت با فوکو، بازی قدرت از مولف ( به معنای فرد او ) به متن ( که مولف در معنای دوم را نیز در بر میگیرد ) منتقل میگردد .
اما همین مولف گفتمانی نیز واقعیتی ثابت نداشته اولاً در متون مختلف صورتهای گوناگونی به خود میگیرد . برای مثال فوکو به تغییر و تحولات نسبت متن و مولف در متون ادبی و علمی آنهم در طول تاریخ اشاره میکند . ( توضیح این بخش را بهتر است در متن مقاله ببینید )
ثانیاً معنای مولف در طول یک متن نیز همواره یکسان نیست . در اینجا فوکو از یک کتاب ریاضی مثال می آورد و به تحلیل کارکرد صورت اول شخص در مقدمۀ کتاب و در متن آن میپردازد .
در پایان فوکو به دو نقش گفتمانی ویژه برای برخی از متون اشاره میکند . یک، موقعیت فراگفتمانی یا transdiscoursive  که در آن یک مولف دیگر منحصراً مولف اثری که مستقیماً به وی مستند میشود نیست بلکه از طرق روابط بینامتنی در سایر آثار و مولفین نیز حضور دارد . و دو، موقعیت بنیانگذاران خصلت گفتمانی یا founders of discoursivity که در اینجا فوکو به فروید، مارکس و نیچه اشاره میکند که با آنها نظام های گفتمانی، در معنایی که فوکو به تفصیل و نسبتاً به روشنی توضیح میدهد، آغاز میشود .
فوکو معتقد است اکنون و با گذر از اپیستمۀ مدرن ( فوکو نیمه قرن 20 به بعد را دوران عبور از اپیستمه مدرن میداند هرچند سخنی در مورد پست مدرنیستم نمیگوید و حتی آن را بی معنا میداند) دیگر عامل بازدارنده مولف نیست بلکه در آینده مشخص خواهد شد که چه چیز جای آن را میگیرد .
جزئیات و سوالات فراوان دیگری در متن مقاله مطرح میشوند که اینجا نیازی به طرحشان ندیدم . نکته ی اساسی که باید مجدداً به آن تاکید کنم، تفاوت فوکو با بارت در طرح وجود مولف گفتمانی است .