بوی نئولیبرالیسم فوتبالی را حس کنیم
چه چیزی شما را مجاب کرد که این کتاب را ترجمه کنید؟ در واقع حرف این کتاب کدام خلأ را در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران پر میکند؟
دو نکته درباره انگیزه من از ترجمه کتاب وجود دارد؛ اول شکل روایت این کتاب است که با روش روزنامهنگاری تحقیقی پدید آمده است. روایت کتاب بسیار جذاب و مفید است. شما دو تا کار میتوانید انجام دهید. یکی اینکه تحلیل بنویسید و بگویید فوتبال پشتپردههایش این است و فلان اثرات را در جامعه دارد و انگارههای جامعهشناختی و فلسفی را بر فوتبال تطبیق دهید. اما در این کتاب نویسنده دست شما را میگیرد و میبرد به کوچه پسکوچههای برزیل و اتفاقی را که افتاده است روایت میکند. ما یک ژانر و رده در محصولات متنی داریم به نام «روایت ناداستان» (narrative nonfiction). این کتاب در همین رده جای میگیرد. نه تخیل است و نه تحلیل اما روایت است. ما امروز مثلاً درباره پدیدارشناسی جامجهانی کتاب داریم اما روایت کردن اتفاقی که با برگزاری جامجهانی در آفریقا و برزیل افتاده است کار دیگری است که امثال این کتاب انجام دادهاند. این شکل روایت بسیار قدرتمند هم هست. نکته دوم این است که شاید تا قبل از این کتاب و دو-سه کتاب دیگر نگاه متفاوتی نسبت به فوتبال نمیدیدیم. عمده کتابها درباره شناخت بازیکنها، تیمها، تاریخچه جام جهانی و فوتبال و کتابهای فنی است اما این کتاب به ما میگوید که فوتبال یک امر پیچیده است که یک دنیا مسأله اقتصادی و سیاسی و اسطورهشناختی و جامعهشناختی در آن وجود دارد. این شکل روایت را میتوان روایتهای جایگزین هم نامید.
آیا برزیل و روایت آنچه در این کشور به واسطه جام جهانی و فوتبال گذشته است، میتواند به بافت جامعه ایران مربوط باشد؟
برزیل از جهاتی بسیار شبیه به ایران است. در مقدمهای که برای این کتاب نوشته بودم و به دلایلی منتشر نکردیم این موضوع را توضیح داده بودم که خواندن این کتاب مانند این است که شما وضعیتی را تخیل کنید که اگر جامجهانی در ایران برگزار میشد، چه اتفاقاتی در ایران میافتاد و به احتمال زیاد بسیار شبیه به همین اتفاقی بود که در برزیل افتاده است. سرگذشت برزیل شبیه به ماست و گویی چند سال آینده ما را نشان میدهد. چون آنها با سرعت بیشتری به سمت توسعه و نئولیبرالیسم رفتهاند و ما سرعتمان کمتر بوده و آنها وضعیت آینده را به ما نشان میدهند.
نویسنده بهوضوح گرایش به تفکر چپ دارد.
بله. البته چپ به معنای سازمانی و چریکی نه اما منتقد نئولیبرالیسم هستند.
یکی از فصول کتاب هم دکترین شوک نام دارد که از کتاب خانم نائومی کلاین که او هم گرایش چپ دارد وام گرفته است.
همینطور است. از نئومی کلاین اسم هم آورده است و از او خاطره و گفتوگویی هم نقل میکند. ایده اینها این است که شما دو نوع شوک دارید؛ یکی شوکهای منفی و یکی شوکهای مثبت. شوک منفی مثل اینکه نئولیبرالیسم وقتی تهدید میشود بحران درست میکند؛ مثلاً قحطی و کودتا پیش میآید. این شوک مردم را قانع میکند که سیطره نئولیبرالیسم حفظ شود. یک شوک مثبت هم داریم که اتفاقهای بزرگی مانند جام جهانی نمونه آن است. این شوک هم اقتصادی است، هم روانی و رسانهای. شما با این شوک انتقادات و اعتراضات را عقب میزنید و نئولیبرالیسم مستقر میشود.
به نظر شما این کتاب در مذمت و بدگویی نسبت به فوتبال نوشته شده است؟
اصلاً اینطور نیست. اولاً خود نویسنده خیلی فوتبالدوست است و موضعش این است که شما دست از سر فوتبال بردارید! منتقد است که برزیلی که فوتبالش را مردم مستضعف جلو بردهاند و یک ورزش مردمی بوده است، تبدیل به صنعت و ابزار ایدئولوژی کردهاند که مردم را لِه میکند و فوتبال اصیل برزیلی را از بین برده است. نویسنده البته نگاهش ذاتگرایانه و ماهیتانگارانه نیست و معتقد است میتوان فوتبالی دیگر ساخت.
در این کتاب به چه مواردی درباره اثرات منفی جام جهانی و المپیک بر جامعه، سیاست و اقتصاد برزیل اشاره شده است که میتواند برای خواننده جذاب باشد؟
مثلاً فیفا استانداردهایی برای میزبانی جامجهانی دارد که غیرطبیعی است. مثلاً شما یک مهمانی خیلی بزرگ را میخواهید به صورت دورهای در یک خانواده بچرخانید. هر بار که نوبت کسی میشود متراژ خانه و امکاناتش محدود است اما مثلاً هزار مهمان دارد! در جامجهانی هم همینطور است. در شهرهای بیربط که فقط سیهزار جمعیت دارد یک ورزشگاه پنجاههزار نفری تأسیس میکند. مدیریت سرمایهگذاریهایی میکند که معلوم نیست در آینده به چه دردی میخورد و سربار جامعه میشود. تصویر جلد کتاب که فیل سفید است استعاره از همان سرمایههایی است که به هیچ دردی نمیخورد.
البته این وعده را میدهند که سرمایهها در آینده مورد استفاده مردم قرار میگیرد.
بله. مثلاً گفتهاند یکی از ورزشگاهها را در برزیل زندان میکنند! خب چرا باید چنین سازهای تبدیل به یک سوله زندان شود؟ مسأله دیگر این است که میگویند هزینههای شما از طریق تبلیغات و گردشگر و... برمیگردد. این اتفاق هم در عمل نیفتاده است. مثلاً در یونان یکی از عوامل شروع بحران اقتصادی همین برگزاری المپیک بوده است. برزیل هم همینطور است. مثال دیگر فسادی است که در این «مگا ایونتها» یا اتفاقات بزرگ میافتد. به دلیل حجم زیاد پولی که به کشور تزریق میشود و دستهای پشتپرده وارد میشوند و پروژهها را با چند برابر هزینه انجام میدهند. از طرفی وقتی بانک جهانی وام میدهد باید از طریق جیب مردم پس داده شود. به همین دلیل «لولا» رییسجمهوری برزیل بسیاری از خدمات عمومی و رفاه اجتماعی را کم کرد و منجر به اعتراض و فشار مردم شد. هر حکومتی برای اینکه مردم را سرکوب کند نیاز به بهانه دارد. در حالت عادی باید حق اعتصاب بدهد اما در شرایط جام جهانی وضعیت فوقالعاده میشود و همه امور به چیزی به نام حیثیت ملی احاله میشود.
مردم ما امروز نسبت به تیم ملی و فوتبال و جام جهانی حالت سرخوشی دارند و حتی پس از عدم صعودمان از گروه به خیابان میریزند. آیا چنین کتابهای انتقادی مثل پتک بر سرشان فرود نمیآید و کامشان را تلخ نمیکند؟
نویسنده معتقد است که مردم باید آگاه شوند و مقاومت جواب میدهد. معتقد است که باید مردم از حیثیت ورزش دفاع کنند. نمونه هم میآورد. فصل آخر کتاب امیدوارکننده است. نشان میدهد که کسانی توانستهاند جلوی سیستم فاسد را بگیرند و رسانههای غیررسمی پیدا کردهاند و اثر هم گذاشتهاند. این کتاب به ما میگوید باید بوی نئولیبرالیسم را از حرفهای دولتمردانمان حس کنیم و بدانیم لوازم این حرفها چیست و راه مقاومت در برابر آن چیست.