این نه آن است !
یادداشت های آرشیوی
نگاشته شده در تاریخ 4 / 4 / 1390
بسم الله
دیروز سوم تیر ماه بود .
و صد البته سوم تیر با نام محمود احمدی نژاد گره خورده است .
و صد البته این احمدی نژاد همان احمدی نژاد نیست !
*******
1. حرکت سوم تیر را اگر یک جریان اجتماعی - سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و منبعث از ادبیات اصیل انقلاب اسلامی بدانیم - که شخصاً می دانم - و اگر فراتر از آن برای این حرکت اجتماعی قائل به مبانی حکمی و جامعه شناختی (و حتی فلسفی )باشیم - که ایضاً حقیر هستم - می بایست پیشاپیش حکم بر بطلان اعتقاد افرادی کنیم که این جریان را منتسب به یک شخص ( ولو آن یک شخص تابلو این جریان در آن زمان باشد )می کنند . پر واضح است که جریانات اجتماعی - سیاسی که دارای مبانی ارزشی و نظری می باشند هر چند به حکم عقل برای بروز اجتماعی بر گرده کسانی سوار هستند که داعیه دار تحقق آنها می باشند اما خود این افراد نیز به نحوی متاثر از مولفه هایی و متعهد به اصولی می باشند که در صورت اعراض از آن مولفه ها و تخطئی از این اصول اساساً ربطی جز آن ربط تاریخی به جریانی که زمانی رهبریش را بر عهده داشتند نخواهند داشت .
2. منحصر کردن اتفاقی که نمود تاریخی آن در سوم تیر 1384 رقم خورد به شخص محمود احمدی نژاد هم جفا به آن حرکت مبارک است و هم وصله ی ناجوریست که اکنون بی تردید بر احمدی نژاد 1390 نخواهد چسبید . ممیزه سوم تیری ها نه آن چیزیست که از دهان احمدی نژاد و دفتر دارانش بیرون می آید و نه عملکرد حضرات است ، سوم تیر با عدالت خواهی ، انقلابی گری ، استکبار ستیزی ، ولایت مداری ، ساده زیستی و حقیقت گویی معنا می شود . به بیان دیگر سوم تیر تحقق ( ولو ناقص و ناچیز ) اسلام ناب محمدی ست در عرصه سیاست . ربط این جریان با احمدی نژاد همان اندازه است که احمدی نژاد به آن اصول پایبند باشد و نه بیشتر . و با این میزان تفاوتی از این حیث میان احمدی نژاد و میر حسین موسوی و علی لاریجانی و حتی مقام عظمای ولایت فقیه نیست ! ناگفته پیداست که انقلاب با هیچ کس پیوند اخوت نبسته است !
3. آن چه گفته شد هر چند از سیاق کلام نگارنده پیداست که از گفتار و کردار رئیس جمهور راضی نیست اما بیشتر از آنکه در مقام اثبات باشد در مقام ثبوت است . فهم این معنا و بالاتر از آن بصیرت نسبت به این حقیقت بی شک در این غبار فتنه راه نجات است ( اللهم الرزقنا) .
4. عمق فاجعه آنجا رخ مینماید که به یکباره معیارها جای خود به را عصبیت های سیاسی میدهند و همان طرق استدلال که دیروز از حامیان زر و زور و تزویر پذیرفته نبود امروز به کار می آید و مخالفت با آنها رگ گردن دوستان را متورم می سازد که مگر دلیل از این محکم تر که احمدی نژاد منتخب سوم تیر و تریبون گفتمان عدالت خواهی است ؟! و مگر دلیل از این مضحک تر نیز هست که إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ !
5. امر آنجا بر حضرات مشتبه می شود که بعض ولایت ستیزان خائن و ولایت گریزان احمق نیز در صف منتقدین از احمدی نژاد قرار میگیرند ، و همین پیراهن عثمان می شود که ببینید این و آنی که دیروز تیشه بر ریشه ولایت میزدند امروز تیشه بر دولت احمدی نژاد می کوبند ! غافل از این لطیفه که نخست آن تیشه این تیشه نیست فلذا انظر الی ما قال ! و دوم آنکه مگر انتقاد حضرات دلیل تطهیر کسی می شود که احمدی نژاد و اطرافیانش مصداقش باشند ؟ بعض این حضرات اگر دم از ولایت مداری می زنند ما هم خوب میدانیم دروغ می گویند اما مگر کذب آنان دلیل صدق اینان است ؟ احمدی نژاد هم اکنون در پیشگاه همان امتی متهم است که نه دیرزمانی پیش که در همین دو دوره ریاست جمهوری به او رای دادند ! احمدی نژاد اگر به کسی باید پاسخگو باشد به ولی فقیهی است که حضور امثال او در صحنه سیاست مرهون کیاست های حضرت ایشان است ! احمدی نژاد متهم دادگاه گفتمان عدالت خواهی است که خود داعیه دارش بود و این اگر چه از عجایب تاریخ است از محالات آن نیست !
6. و اما هنوز معتقدم حساب آنچه گروه انحرافیش میخوانند با شخص احمدی نژاد سواست . و البته نیز معتقدم احمدی نژاد از آنچه بود ، فرسنگ ها عقب نشسته است که اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا ! و باز معقتدم دلسرد شدن از رایی که احمدی نژاد داده ایم همانقدر بی بصیرتیست که اگر همان روز رای نمیدادیم بود .
7. روزی قبل از آنکه احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری نائل شود در جلو درب مسجدی در شهرستانمان جمله ای از یکی از حضراتی که امروز از اعضای گروه انحرافی است و بسیار نیز احمقانه به دفاع از آن برآمده شنیدم که شاید لب کلام این وجیزه باشد ،
آن جناب در پاسخ به پدرم که از اوضاع انتخابات اظهار نگرانی میکرد گفت : دکتر کاری که می بایست بکند را کرد و آن تبدیل عدالت خواهی به گفتمان غالب جامعه است پس بودن و نبودنش آنقدرها مهم نیست ...
پ.ن 1 : قصدم آن بود در لابه لای متن مصداق عینی کلماتم را در وبلاگ های دوستان و دشمنان نشان دهم به دلایلی منصرف شدم ، به این امید که خودتان بسیار دیده اید نیاز به تکرار نیست !
پ.ن 2 : مسیر انتقاد از جریان انحرافی خود تبدیل به یک جریان انحرافی شده است توفیق شد در این باب نیز عرایضی خواهم نگاشت .
پ.ن 3 : و العاقبه للمتقین ...
- ۰ نظر
- ۱۲ دی ۹۰ ، ۲۲:۴۸