بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرح مختصر آثار» ثبت شده است

هر هفته با سید شهید - آغازی بر یک پایان

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۲۲ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 6 / 9 / 1387

بسم الله الرقیب

 

این هفته در سیر بررسی آثار سید شهیدان اهل قلم نگاهی به مقاله "آغازی بر یک پایان" از کتابی با همین می اندازیم . در این مقاله شاهد بخشی از رئوس اندیشه های شهید سید مرتضی آوینی هستیم :

 

1.     نفوذ و سیطره تمدن تکنولوژیک غرب بر تمام شئون و زوایای حیات انسان بر روی زمین که بشر جدید به دلیل مقهور و مجذوب شدن در برابر ظوهر و روح شیطانی تمدن جدید تصور دیگری از حیات جز آنچه هست را ندارد . و خانواده و نظام آموزشی نیز که دو رکن مهم و اساسی تعلیم و تربیت و در حقیقت انتقال دهنده ی نوع و روش زندگی و هنجارها و آداب و رسوم و از همه مهم تر نحوه و شکل تفکر میباشند نیز جز مشهورات زمانه چیز دیگری را به فرد فرا نمیدهند فلذا انسان از کودکی تا هنگام مرگ در بهترین حالت تنها به آنچه هست آگاهی نسبی میابد و نه به آنچه می تواند یا باید باشد .

 

2.     ابزار ها و متدولوژی غربی در خود واجد روح اومانیستی غربی میباشند و همه ی آنها به مثابه ی یک ید واحده جهان را آنطور که میخواهند به انسان مینمایانند و در حقیقت انسان را به سمت مبدا خویش و تفکری که از آن سر بر آورده اند رهنمون میسازند . بشر مدرن به دلیل اینکه ناگزیر از استفاده از ابزارها و نظامات تمدن حاکم است جبرا همانگونه میبیند و تفکر میکند که اقتضای ابزار است فلذا بشر در حقیقت به هیچ وجه آزاد نیست زیرا آزادی در اراده ی آزادی است که انسان امروز فاقد آن است و از همیشه در بند تر هرچند که خود میپندارد که در آزادترین عصر حیات بشر میزید . و همین جهل در حقیقت بزرگ ترین ضعف بشر است که بدان تحمیل شده است و از این حیث بشر مدرن مستضعف است و فاقد توانایی برطرف کردن استضعاف خویش با همین ابزارها و روش ها و با همین طرز تلقی از عالم و آدم و رهایی او در جایی دیگر و با روشهایی متفاوت است .

 

3.     تمدن ها در معنای عام و تمدن غرب در معنای خاص یک کل تجزیه ناپذیر و غیر قابل انفکاک هستند که تمام اجزای آنها از طریق ریسمانی به هم متصل میباشد و بهره گیری از بخشی از آنها خواه نا خواه بقیه ی جنبه ها و زوایا را نیز بدنبال دارد که این ریسمان در حقیقت تفکر حاکم بر آن تمدن میباشد . به همین دلیل است که تمام انقلاب های ایدئولوژیک عصر حاضر در نهایت در نظام سرمایه داری غرب مستحیل شده و گاه حتی به ضد آنچه می گفتند تبدیل گشته اند چرا که انقلابیون به خیال اینکه میتوان ابزار و تکنولوژی غرب را گرفت و فرهنگ آن را اخذ نکرد به انتقال صنعت غربی پرداخته اند و دل به مدل های توسعه ی غربی سپرده اند تا هم فرهنگ اصیل خویش را حفظ کنند و هم به آرمانهای انقلابی خویش وفادار بمانند و هم کشوری توسعه یافته و صنعتی باشند غافل از اینکه این توهمی بیش نیست و امری اصلا ناممکن .

 

4.     علت اینکه انتقال ابزار و تکنولوژی غرب موجب انتقال فرهنگ آن میشود این است که ابزار در تمدن غرب در حقیقت صورت عینیت یافته ی فرهنگ آن است و به بیان دیگر فرهنگ غربی چیزی جز ابزار آن نیست و این دو دو روی یک سکه اند و این خود اتفاقی شگرف است .

 

5.     جهان امروز ما جهان تناقضات و وارونگی هاست که این تناقض در بعض زمینه ها عیان و در برخی از آنها پنهان و مستور است . از جمله ی این تناقضات این است که بشر مدرن در عین اینکه در بند و اسیر دست پنهان نظام تکنیکی است و از نظرگاهی دیگر اسیر نفس اماره ی خویش میباشد خود را آزاد میپندارد و به این آزادی میبالد و وقتی به تاریخ مینگرد خویش را بر قله ی تکامل و انسانیت میبیند حال آنکه از ابتدای تولد تا زمان مرگ اسیر تکنوکراسی است و جاهل به آن . علت جهل بشر به اسارت خویش نظام صنعتی جابرانه ی مدرن است که با دقتی ریاضی وار و مطلق و با شیوه ای انتزاعی بر تمام ابعاد تفکر و فرهنگ غلبه و نظارت دارد.

 

6.     از دیگر صورت های متناقض تمدن جدید دموکراسی است . دموکراسی که رویای روز و شب بسیاری از مردمان جهان توسعه نیافته شده است چیزی جز حکومت توتالیتر سرمایه داری و تبلیغات نیست و بدلیل تفاوت های مصادق دموس (مردم) در عالم واقع تحقق دموکراسی در گرو اراده ی طبقه ی صاحب نفوذی است که اشپنگلر از آنها به نفوس مقتدر یاد میکند که کانون های سرمایه و ثروت در اختیار آنها میباشد و اراده ی ملت و شعار حکومت مردم بر مردم در حقیقت تنها میدانی برای اعمال قدرت و یکه تازی در قلمرو نفس اماره ایشان است و به همین علت دموکراسی حتی در بهترین حالات آن هیچ گاه تحقق نیافته و نخواهد یافت . (نظرات اسوالد اشپنگلر در کتاب فلسفه ی سیاست و بسیاری از فلاسفه ی پست مدرن غرب موید نظرات شهید آوینی میباشد . )

 

7.     بدلیل اینکه ذات و بستر ظهور تمدن تکنولوژیک مدرن فاسد و منحط است و توانایی هیچگونه سازگاری با روح خدامداری و غیب اندیشی دینی را ندارد رفرم و اصلاح که در حقیقت تغییر ظواهر و بر طرف کردن ایرادات در اعراض و باقی گذاشتن ذات و بنمایه به شکل خویش است فایده ای نداشته و ره به جایی نمیبرد و آنچه موجب تغییر وضع موجود و رسیدن به شکل متفاوتی از حیات برای بشر بر روی خاک میشود انقلاب ابتدا در ساحت روح و تفکر و درون و سپس در عالم خارج است . این انقلاب تنها با تغییر نسبت بشر با عالم و آدم ممکن میگردد و واجد عهدی نو با خداوند و هستی است .

 

8.     بدلیل عمق و گستره ی بی نظیر تمدن جدید که تمام شئون و زوایای حیات بشر را در برگرفته و بر همه ی نقاط کره زمین سلطه ی خویش را برپا کرده است و اولین تمدنیست که صورتی جهانی به خود گرفته است – که این نیز خود بدلیل روح سلطه جو و امپریالیست آن میباشد – انقلابی نیز که برای تغییر این وضع لازم است انقلابی جهانی و عمیق در لایه های زیرین تفکر بشری است که منجر به تغییر نگاه و رویکرد بشر از نفس مداری و اومانیسم به خدامداری است .

 

9.     و اما آنچه شهید آوینی به عنوان راه حل ما برای برون رفت از این وضعیت بیان میکند در ساحت عمل نه نفی و عدم استفاده ی کامل از ابزار غربی که ما ناگزیر از استفاده از آن هستیم بلکه تغییر نسبت خویش با تکنولوژی و خرق حجاب تکنیک و بعبارت دیگر تسخیر روح و جوهر ابزار است و در مرحله ای دیگر دست به گزینش زدن و عدم بهره برداری کورکورانه از این ابزار . هرچند که این تسخیر و گزینش بسیار سخت و مشکل باشد که هست .

 

10. شهید آوینی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت روح الله را بعثت تاریخی بشر در وجود ایشان میداند و وقوع آن را بهترین نشانه برای نزدیک شدن به انقلاب جهانی فردا میپندارد .

 

11. و در پایان :

 

«حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی که وجود انسان هایی جست که به خلیفه اللهی مبعوث شده اند . فصل الخطاب با انسان کامل است و لاغیر .»

 

 والسلام علی من التبع الهدی

هر هفته با سید شهید – گرداب شیطان

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۲۰ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 23 / 9 / 1387

بسم الله القدوس


بحث از اینکه چگونه میتوان هم اهداف عالیه انقلاب اسلامی را محقق کرد و هم از آفاتی که گریبانگیر دیگر انقلاب های جهان معاصر شده است مصون بود همیشه موضوع تفکر و تحقیق و میدان نظریه پردازی بسیاری از اندیشمندان پس از انقلاب بوده است ، که هر یک از دریچه و نظرگاه خویش بدان نگریسته و راه حلی ارائه کرده است . اینکه دیگران در این باب چه گفته اند موضوع یادداشت ما نیست و اطلاع از آن هم چندان مشکل نیست چه در رادیو و تلویزیون و رسانه های دیگر و اگر از اهالی دانشگاه و حوزه باشید در این محیط ها بسیار در این باب سخن گفته شده است . موضوع سخن ما نظر شهید آوینی در این زمینه است که بخشی از آن در مقاله ی "گرداب شیطان" در کتاب "آغازی بر یک پایان" طرح شده است .
پیش از آنکه به بیان راه حل شهید آوینی بپردازیم ذکر چند مقدمه از همین مقاله ضروری بنظر میرسد :
1. استقلال حقیقی و همه جانبه و در همه ی سطوح و به بیان ساده تر همان اصل نه شرقی و نه غرب از ذاتیات و لوازم انقلاب اسلامی است .
2. انقلاب اسلامی ، انقلاب در ارزش هاست و نه فقط یک انقلاب سیاسی و یا تلاشی برای بهبود وضع رفاهی
3. هر انقلابی پس از تاسیس به اصول مدون و نظام سیاسی برای استقرار خویش و محقق کردن اهداف خود نیازمند است ؛ که این اصول میبایست بر پایه ی مبادی و غایات انقلاب تنظیم شوند .
4. جهان امروز و در حقیقت تمدن غرب یک کل یکپارچه ی تجزیه ناپذیر است که در جهات خاصی بسط یافته است و در حقیقت تمام اجزاء آن از یک مابعدالطبیعه و حقیقت واحد نشات گرفته و به سمت غایتی واحد درحرکتند .
5. تمام انقلاب های معاصر بدون استثناء بدلیل غفلت از اصل فوق الذکر بعد از مدتی در گرداب شیطانی امپریالیسم حاکم بر جهان فرورفته و به آداب آن مودب شده و از شعارهای اولیه آنها تنها همان پوسته ی ظاهری باقی مانده و آن شعارها هیچگاه در عرصه ی عمل مجال تحقق پیدا نکرده اند و یا در صورت تحقق دیری نپاییده اند . ( به سرنوشت انقلاب های الجزایر ، چین ، روسیه ، کوبا ، ... توجه کنید ! )
اما با توجه به این مقدمات و بعد از ذکر آنها آوینی به بیان آنچه علت نجات انقلاب اسلامی میداند میپردازد :
دست آویز ما برای رهایی از این گرداب ِ شیطانی از دو عنصر تشکیل شده است ؛ رهبری حضرت امام(س) و جنگ تحمیلی .
ما زمانی که به وجود معنوی و روح ملکوتی و سیره و آرمان های امام تمسک بجوییم و در عین حال روحیه ی جهادی و انقلابی و کربلایی خویش را در مواجه ی با سختی ها از دست ندهیم درون نظام تکنیک زده ی عصر حاضر مستحیل نخواهیم شد و استقلال حقیقی خویش را در حفظ خواهیم کرد . برای فهم بهتر این معنا خواندن مقاله بهترین راه است .
شهید آوینی در لابه لای مطالب به چند نکته ی دیگر نیز اشاره میکند که بیان آنها را در این جا خالی از فایده نمیدانم :
اولا شناخت و توجه همیشگی به وضعیت جنگ روانی رسانه های گروهی حاکم بر جهان امروز . دوما تاکید بر وارونگی مفاهیم و الفاظ در تمدن غرب که با کمی تسامح میتوان گفت به اصل اولی تبدیل شده است . سوما اصل در انقلاب ما توسعه ی اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی نبوده و نباید باشد چه در اینصورت ماهیت انقلاب اسلامی را درست نشناخته ایم و یا اینکه بیهوده انقلاب کردیم . چهارماً ما در طی مسیر خویش به توسعه ی اقتصادی نیز دست خواهیم یافت ولی قطعا هدف این نیست ! و نکته آخر و بسیار حایز اهمیت اینکه همواره ضعف های ما شیطان را به طمع می اندازد و ارکان تمدن شیطانی غرب نیز بر ضعف های انسان بنیان گذاشته شده است پس بی هیچ شکی راه رهایی از این بندها غلبه بر ضعف های نفسانی خودمان است .
« غایت خلقت جهان پرورش انسان هایی است که در برابر شدائد بر هرچه ترس و شک و تعلق است غلبه کنند ،حسین شوند . »