تکیه سید الشهدا در محله ارمنی ها
یادداشت های آرشیوی
نگاشته شده در تاریخ 2/ 2 / 1389
(این یادداشت در اصل برای سرمقاله هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)
هفته گذشته به مناسبت سالروز شهادت سیدنا الشهید مرتضی آوینی بزرگداشتی گرفته بودیم در انجمن اسلامی که برنامه ای بود متشکل از سه همایش و یک نمایشگاه کتاب .
گروهی که متولی برگزاری این یادواره بودند تمام تلاش خود را برای هر چه بهتر برگزار شدن این برنامه انجام دادند (البته هر چه کردیم در خور شان شهید آوینی نخواهد بود) خصوصاً در زمینه تبلیغات از انواع ایده ها بهره بردند تا اطلاع رسانی در حد کفایت نه تهوع انجام شود . علی رغم تمام این تلاش ها استقبال از همایش ها به لحاظ کمی زیاد نبود هر چند از حیث کیفی رضایت برگزارکنندگان جلب شد ، انشاالله سیدنا نیز راضی شده باشند .
جناب حجه الاسلام و المسلمین محسنی که از سخنرانان یکی از همایش ها بود در ابتدای سخنانش گفت که در محله ی ارمنی ها تکیه ی سیدالشهدا را کوچک می گیرند تا اگر جمعیت محدودی آمدند آنقدر ها به چشم نیاید .هر چند غربت شهدا و علی الخصوص شهید آوینی در جامعه ی اکنون زده ی ما امر جدیدی نیست اما تعجب اینجاست که پرداختن به اندیشه های مرتضی آوینی که بدون شک هنوز هم موضوع دست اول و مبتلا به جامعه ی ما است خصوصاً در محیط های آکادمیک !! مثل دانشگاه قم که بایستی محل منازعات فکری و علمی باشد آنقدر با بی علاقگی قشر به اصطلاح دانشجو روبرو میشود که نمیتوان نسبتی مناسبت میان تفکر با دانشگاه جز همان تکیه سید الشهدا و محله ی ارمنی ها برقرار کرد !
دانشجویانی که به صراحت جز برای کیک و ساندیس و یا دیدن فلان شخصیت مشهور رسانه ای و یا سیاسی و آنهم نه برای استماع سخنان وی بلکه صرفاً برای دیدن و احیاناً گرفتن عکس یادگاری ! به همایش ها و سمینارها می آیند حقیقتاً چه نسبتی با نامی که با انبوهی ادعا آن را یدک می کشند دارند ؟! هرچند این ابتذال دستمایه ی برخی تشکل ها و مسئولین فرهنگی برای پر کردن بیلان کاری خود شده است و آنها تا با هدف تبلیغات و نهایتاً پرکردن سالن های همایش فقط و فقط شخصیت های رسانه ای جنجال برانگیز را دعوت مینمایند و در این میان آنچه ذبح می شود فرهنگ ، علم و تفکر است .
وقتی سالن همایش دانشگاه به محلی برای تبادل بلوتوث و ارضای عقده های حقیر مشتی کودک تبدیل میشود چه انتظاری از این دانش گاه میتوان داشت ؟ تولید علم ؟ ارتقای فرهنگ ؟ عدالت طلبی ؟ تعالی ؟ و یا تنها ابتذال ، ابتذال و ابتذال ...
وقتی کتاب خواندن منحصر میشود در معدود کتاب های درسی و آنهم فقط برای گرفتن نمره قبولی در امتحان پایان ترم آیا باید توقع بیشتر از بابت فرهنگ این مملکت داشت ؟
وقتی محدود دانشجویان فعال و دغدغه مند هم از اساتید و مسئولین دانشگاه به جای تشویق و ترغیب فقط تحقیر و مانع تراشی و دعوت به سر در آخور خود کردن و بیخیالی می بینند ، دیگر میتوان انتظار داشت دانشگاه به محلی برای آغاز تحول در جامعه شود ؟
وقتی ... بگذریم
این وجیزه را از سر عصبانیت نگارنده آن ندانید که حقیر و دوستانم اساساً با تصور سالنی مملو از جمعیت مشتاق دانستن و فهمیدن این مراسمات را برگزار نکردیم ، به هر حال اینجا دانش گاه است دیگر ؟ ما هم دانش جوئیم ، منتهی این را نوشتم تا بلکه و خدایی ناکرده از این خواب نمره و کلاس و درس بیرون بیائیم و راهیی جز سلف و خوابگاه را بجوئیم شاید فرجی حاصل آمد !
- ۰ نظر
- ۱۲ دی ۹۰ ، ۲۳:۴۶