بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۱۶ مطلب با موضوع «سیاسی نوشت» ثبت شده است

مستقل از کجا ؟

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۶ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 3 / 9 / 1388

استقلال داعیه ای است که اکثر قریب به اتفاق تشکل های دانشجویی مدعی آن هستند . اینکه هر کدام از این مجموعه های دانشجویی تا چه حد و اندازه ای به این ادعای خود پایبند هستند موضوع این وجیزه نیست بلکه هدف حقیر از نگاشتن آنچه می خوانید پاسخ کوتاهیست به سوال دوستی راجع به اینکه شما از چه چیزی ویا چه کسی مستقل هستید ؟


هر چند جواب تام و تمام به این سوال نیازمند بررسی تحولات دست کم 30 سال اخیر جنبش دانشجویی در ایران عموماً و انجمن های اسلامی خصوصاً می باشد و قضاوت در این رابطه که آیا اتحادیه ی انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل حقیقتاً به این موضوع وفادار مانده اند یا نه قطعاً مرجع صالحی می طلبد که تصدیق می فرمائید که من آن مرجع نمی توانم باشم ، هر چند نظر شخصی خود را دارم .


هدف من نشان دادن ابعاد گوناگون این ادعاست و نه اثبات به وقوع پیوستن و یا نه پیوستن آن .


انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در حقیقت خود را اولاً از وابستگی به احزاب و گروههای سیاسی مستقل می داند ، هر چند ممکن است ( و همینطور نیز هست ) که به یک جریان در یک برهه ی زمانی خاص نزدیک تر بوده باشد اما خط گیری و جهت دهی به این تشکل دانشجویی از سوی این جریانات خط قرمزیست که نباید شکسته شود .


نکته بعدی در این رابطه آن است که انجمن های اسلامی به مثابه ی سردمداران جنبش دانشجویی مسلمان در دانشگاهها چه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی و چه پس از آن همیشه به اصول اساسی اسلام ناب محمدی که به گفته امام عزیزمان اسلام مبارزه و جهاد می باشد وفادار بوده عدول از ارزشهای اسلامی را بر نمی تابد فلذا از جریانات فکری چپ مارکسیستی و راست لیبرال و همچنین جریانات التقاطی و منحرف مستقل بوده تنها به مراجع اصیل اسلام که همانا حوزه های علمیه و در راس آن مقام ولایت فقیه باشد پایبند خواهد بود .


مسئله ای که تاکید بیشتر بر این موضوع را موجب می شود نقاط انحرافی است که طی این چند دهه در جنبش های دانشجویی پدید آمده ( از جمله در انجمن های اسلامی طیف علامه و ... ) که اغلب آن یا بواسطه ی وابستگی های پیدا و پنهان به گروها و جریانات سیاسی داخلی و خارجی بوده که باعث آلت دست شدن این جنبش ها شده و یا بدلیل فهم غلط و بدون رجوع به منابع و مراجع اصلی و اصیل اسلام باعث به وجود آمدن ابتدائاً انحرافات کوچک و در طول زمان موجب پدید آمدن زوایای غیر قابل اغماض با میثاق های اصیل جنبش دانشجویی مسلمان شده است . که نمونه ی بارز آن را در حمایت طیف غیر قانونی علامه از جنایات اسرائیل در غزه مشاهده کردیم .


خلاصه کلام آنکه انجمن های اسلامی مستقل از وابستگی آشکار و نهان به هر گروه و حزب سیاسی داخلی و خارجی تحت هر عنوانی برائت می جوید و همچنین تنها مرجع قابل اعتماد در پریشانی های فتنه های سیاسی و فرهنگی را ولایت می داند ریسمانی که هر که به آن چنگ زند رستگار است .


والسلام علی من التبع الهدی


سوره مبارکه احزاب آیه 23 :

 

« و من المومنین رجال صدقوا ما عهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا »

« از میان مؤمنان مردانى‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند »

آن رکن پنجمی

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۴ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 15 / 9 / 1388

(این یادداشت در اصل سرمقاله شماره سوم هفته نامه سوزنبان است)


مروی است( از اما علی ابن موسی الرضا) که بنای اسلام بر پنج رکن است. و پنجمین آنها که مهمترین نیز است و چهار رکن دیگر بر آن استوارند ولایت است.


پرداختن به حقیقت ولایت به مثابه رکن اساسی دین مبین اسلام هم از گنجایش این قلم بیرون است و هم این این ستون مجال بررسی تمام وجوه آن را ندارد. منتهی هدف حقیر از نگاشتن آنچه می خوانید سوالیست که مدتی ذهنم را مشغول به خود داشت. بهتر آن دیدم تا با طرح برخی از شقوق آن بابی برای آغاز بررسی های دقیق تر این موضوع بگشایم


آیا واقعا با خود اندیشییده اید که این ولایت که بنای اسلام بر آن استوار است حقیقتا چیست ؟


آیا ولایت پیش گفته در کلام امام رضا (ع) وابسته به زمان و در محدود عصر خاصی است یا حقیقتی ثابت و ابدی است ؟ نسبت بین دیگر ارکان واصول دین اسلام با ولایت چگونه است ؟


آیا اساسا ولایت به حوزه فردیات انسان مسلمان محدود می شود و یا امور اجتماعی و فردی نیز متاثر از آن است؟ ولی کیست ؟ و این ولایت چگونه دراو ظهور می یابد ؟ وظیفه مسلمانان و موالی در برابر ولی چگونه است ؟ نحوه شناختن ولی و حدود اختیارات و وظایف او در زمان غیبت امام معصوم چگونه است ؟


وهزاران سوال از این قبیل که شاید دهه ولایت آغاز مبارک و میمونی برای پرداختن هر چه عمیق تر به آن می باشد.


والسلام علی من اتبع الهدی

اصالت های فراموش شده

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۳ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 18 / 9 / 1388

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله چهارمین شماره هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)



16 آذر یادآور شهادت 3 تن از دانشجویان دانشگاه تهران در جریان اعتراض به ورود نیکسون به تهران و اهدای دکتری افتخاری به وی می باشد .


آنچه این روز را اینچنین اهمیت بخشیده است و از سایر مناسبت های مرتبط با جریان جنبش دانشجویی امتیاز بخشیده است رویارویی عریان دو جریان عدالت طلب دانشجویی و مستکبر جهانی است .


شاید سخن به گزافه نگفته باشیم اگر ادعا کنیم که 16 آذر یکی از از گرانیگاههای جنبش دانشجویی در سیر تطور خود می باشد و همچنین تاثیر آن بر حادثه ی عظیمی چون انقلاب اسلامی بسیار مهم و قابل توجه است .


نکته ای که بازخوانی مجدد ماهیت حوادث رخ داده در 16 آذر را مهم می سازد فراموش شدن اصول اساسی جنبش دانشجویی است . اصولی که اصالت جریانات دانشجویی در گرو پایبندی به آن است .


اصولی از قبیل استکبار ستیزی ، عدالت طلبی ، استقلال طلبی و عدم وابستگی به گروههای سیاسی داخلی و خارجی .


16 آذر امسال از جهاتی با سالهای گذشته متفاوت است و آنهم قرار گرفتن جنبش دانشجویی در آزمون انتخاب میان وابستگی و پشت کردن به آرمانهای اصیل ملت مسلمان ایران و حمایت از جریان وابسته و منحرف و یا اعلام دوباره استکبار ستیزی و پایبندی مجدد خود به آنچه اصالت آن در گرو آن است .


خون شهدای 16 آذر هنوز بر پهنه ی دانشگاه گرم است و نظاره گر آنچه امروز ما دانشجویان رقم خواهیم زد .


والسلام علی من التبع الهدی

محکمات و متشابهات اندیشه امام خمینی (ره)

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 16 / 12 / 1388

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره 8 هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)


« هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ » سوره مبارکه آل عمران – آیه 7


«اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن آیات محکم است ، آنها اصل و اساس کتاب اند و بخشی دیگر آیات متشابه است ولی کسانی که در قلوبشان انحراف است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیر ، از آیات متشابهش پیروی می کنند ، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را، جز خدا نمی داند . و استواران در دانش می گویند : ما به آن ایمان آوردیم ، همه (چه محکم و چه متشابه) از سوی پروردگار ماست . و جز صاحبان خرد متذکر نمی شوند » ترجمه استاد حسین انصاریان


آنچه در آیه مبارکه فوق در باب تقسیم آیات و تفسیر آنان آمده است عقلاً در تمام گونه های تفکر چه در باب اشخاص و چه در مورد نظام های فکر جاری است . به بیان دیگر در چارچوب فکری هر فرد یا اندیشه ی او، بعضی نقاط نقش محوری را بازی می کنند و از وضوح و بساطت بیشتری برخوردارند و امکان تاویل و تفسیرهای ناروا از آنها کمتر است که قرآن کریم از این بخش به محکمات یاد کرده است ؛ و بخشهای دیگری وجود دارد که خالی از امکان تفاسیر نادرست نیست و در حقیقت بایستی در حاشیه ی محکمات و با رجوع به آنها مورد مداقه قرار گیرد این قسمت را متشابهات میخوانیم .


بدیهی است که حضرت امام (قدس سره) نیز بعنوان یک اندیشمند بزرگ که دارای تالیفات ، سخنرانی ها ، پیام ها ، بیانیه ها و مهم تر از همه اعمال و تصمیمات متعددی میباشد از قاعده ی فوق مستثنی نیست .


احتمالاً کسی نسبت به موارد بالا، نظر مخالفی نداشته باشد و مشکل تنها جایی آغاز میشود که فرد یا گروهی شروع به تفسیر افکار حضرت امام (قدس سره) میکنند و بنا به نظر و مقصود خود محکم و متشابه اندیشه های این بزرگ مرد را تعیین می نمایند .


راه چیست ؟ آیا گریزی از اینهمه تفاسیر متفاوت و گاهاً متضاد نیست ؟ آیا خمینی کبیر نیز بایستی مانند بسیاری از دیگر متفکران بزرگ تاریخ (همانند شریعتی ، طالقانی ، جلال آل احمد و...) توسط برخی از گروهها مصادره به مطلوب شود و هر زمان که نیاز شد با سوء استفاده از کلمات او بر خلاف راه و هدفش قدم بردارند ؟ قطعاً پاسخ ، منفی است !


پاسخی که بنظر حقیر می رسد از چند بخش تشکیل شده است :


اول ، قول و فعل حضرت امام(قدس سره) فقط و فقط در چاچوب اسلام ناب قابل تفسیر است و اساساً هر تفسیری از جانب هر فردی حتی نزدیک ترین افراد به شخص امام که به مخالفت با اسلام ناب چه صراحتاً و چه دلالتاً بینجامد راهی به حقیقت کلام و رفتار این مرد الهی نخواهد برد و سرابیست گوارای کوردلان !


دوم ، از امام آثار مکتوب بسیاری برجای مانده است که در یک تقسیم بندی کلی به دو بخش سخنرانی ها و پیام ها –مجموعه 22 جلدی صحیفه امام- و آثار قلمی و خودنوشته ایشان تقسیم میشود . آنچه واضح بنظر می رسد اینست که در مقام تفسیر قطعاً آثار مکتوب ایشان محور و مبنا است نه متون پیدا شده از سخنرانی ها چرا که اولاً مخاطب سخنان ایشان در سخنرانی ها معمولاً مردم عامی بوده اند و دوماً برای فهم درست این کلمات بایستی شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی ایراد آنها مورد توجه جدی قرار گیرد ، موضوعی که معمولاً ناآگاهانه یا غرض ورزانه موجب برداشت های ناصواب از اندیشه های ایشان میشود .


سوم ، بعضی از نقاط در منظومه ی تفکر ایشان به لحاظ کمی از بسامد بیشتری برخوردار است و حضرتشان تاکید فراوانی بر آنها داشته اند که نشان از محوری و مهم بودن آنها در چارچوب اندیشه ای ایشان است . موضوعاتی مانند اصل ولایت مطلقه فقیه ، استکبار ستیزی ، استقلال طلبی ، توجه به مستضعفین ، اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی ، ساده زیستی و مبارزه با اشرافیت و مواردی از این دست .


چهار ، نکته ای که میتواند ما را در تفسیر درست سخنان ایشان یاری دهد توجه به برخی از تصمیمات و واکنش های حضرت امام (قدس سره) در برخورد با موضوعات و موانع گوناگون است ؛ در حقیقت این موارد تجلی عملی تفکری است که به ایشان منتسب است و اگر کسی خود را خط امامی میداند بایستی نسبت درستی با این برهه هایی از تاریخ برقرار سازد . برای مثال کلیه حوادثی که منجر به انقلاب اسلامی شد (مانند برخورد با مجاهدین قبل از انقلاب) ، رفتارهای امام و برخوردشان با موضوع جنگ تحمیلی ، جریان بنی صدر ، عزل آقای منتظری ، برخورد با منافقین قبل از انقلاب و ... .


نکته ی پایانی لازم به ذکرآنست که همانطور که در آیه مبارکه آمده است مفسران قرآن کریم بایستی خردمندان و مومنان به کلیت قرآن باشند و مصداق" یکفر ببعض و یومن ببعض" قرار نگیرند تفسیر و تاویل سخنان امام خمینی(قدس سره) نیز باید توسط افرادی انجام شود که اولاً به تمام نظام اندیشه ای ایشان معتقد باشند (چه در عمل و چه در نظر) و ثانیاً به لحاظ تاریخی تسلط کافی بر رویدادهای زمان حیات حضرت امام داشته باشند . مسلم است که در این بین صرف قرابت نسبی و سببی و یا داشتن چند حکم از حضرت ایشان یا چند مرتبه زیارت کردن امام در زمان حیاتشان برای انجام این مهم کافی نخواهد بود و چیزی بیشتر از این ظواهر گمراه کننده نیاز است ، کما اینکه یک جوان بیست و چند ساله که اصلاً امام را ندیده است میتواند به مراتب صلاحیت بیشتری برای سخن گفتن از ایشان داشته باشد .


افرادی که چه از ابتدا و چه در طول زمان با امام و تفکرش خصوصاً در حوزه هایی مانند استکبارستیزی ، ساده زیستی ، مبارزه با اشرافیت ، مخالفت و معارضه داشته اند (بیشتر در عمل و رفتارشان) چگونه می توانند با وقاحت تمام و با ادعای در خط امام بودن و خویشاوندی با امام بر کرسی تفسیر سخنان خمینی کبیر تکیه بزنند ؟


پس ای الواالباب در جستجوی سرچشمه های اندیشه ی پاک و نورانی روح خدا دست به دامن فرزندان حقیقی او بشویم ! والسلام

آهای جبهه اینجاست !

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۵۲ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 16 / 2 / 1390

(این یادداشت برای سرمقاله شماره شانزدهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)


- کودک شش ساله بحرینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور به شهادت رسید !


- نیروی های سعودی چند مسجد و حسینیه را در بحرین تخریب کردند!


- قذافی با بمب افکن هایش مواضع انقلابیون را بمباران می کند !


- مردم عربستان در نقاطی از این کشور دست به تظاهرات های پراکنده زدند !


- دانشجویان مصری در اعتراض به سخنان شیمون پرز تظاهرات کردند !


و اما ایران ...


- ستون های سایت های و وبلاگ ها پر است اخبار و شایعات راجع به نزدیکان رئیس جمهور !


- بعضی قهر کرده اند ، برخی امضا جمع می کنند ، عده ای هم از آب گل آلود ماهی می گیرند !


- تلویزیون سریال چارچرخ را روی آنتن می فرستد !


- گروهی تهدید کرده اند اگر چهره حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در سریال مختارنامه به نمایش درآِید کفن پوش به خیابان ها می ریزند !


- جشنواره فیلم کیش با هزینه های میلیاردی در جزیره تفریحی کیش به پایان می رسد!


در این آشفته بازار ...


رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی می نامند .


مقام معظم رهبری همگان را از اعمالی که باعث خشنودی دشمنان میگردد منع میکنند !


امام خامنه ای(حفظه الله) شایعات پیرامون اختلاف دولت و رهبری را رد کرده همگان را به آرامش و پیگیری اخبار از مجاری موثق دعوت میکنند .


مقام معظم رهبری قیام های مردمی را نتیجه صدور انقلاب خمینی کبیر(قدس سره الشریف) و موج بیداری اسلامی می دانند !


و ما این وسط چه میکنیم ...؟!


یکی نیست به مدیران این سایت ها بگوید ، اخوی ! دشمن آنطرف کمین کرده است چرا خودی ها را نشانه رفته ای ؟


یکی نیست در گوش کر این مدعیان ولایتمداری فریاد بزند ، چرا خلاف آنچه فرمان ولی ات است عمل میکنی ؟
آهای ! آقایان سینه چاک اباعبدالله چرا صدای هل من ناصر حسین بن علی را از بحرین و یمن و لیبی نمی شنوید ؟


آهای رسانه ملی ! کی میخواهی کمی ،فقط کمی هم که شده به آنچه از رسانه انقلاب انتظار می رود نزدیک شوی ؟


چطور میشود کودکان و جوانان بحرینی هفته هاست جز خون، رنگ دیگری ندیده اند و آنوقت تو ما را به تماشای لودگی هایت دعوت میکنی ؟


آهای آقایان مسئولین ! آهای نمایندگان مجلس ! آهای سران !


آهای استوانه ها ! آهای شیوخ تکیه زده به صندلی های این مجلس و آن مجمع ! مگر رهبرمان همه مان را به آرامش فرا خواند ؟ نمیشود ذره ای از وقت گرانبهایتان را تلف ! شهدای بحرین و یمن و لیبی کنید ؟


چرا اینهمه که نام جعلی خلیج عربی برآشفتیتان میکند نام جعلی اسرائیل خم به ابروهایتان نمی آورد ؟


آهای آقایان جبهه اینجاست ! نه صندلی های رقبایتان !


جبهه اینجاست ، جبهه لیبی ست ، یمن است ، مصر است ،


فلسطین است ...


چرا صدای حضرت روح الله دیگر از حنجره هیچکدمتان بیرون نمی آید ؟ چرا علی تنهاست ؟ پس شما به کدام مجوز استوانه نظامید ؟ چرا اینهمه سابقه به کمک هیچکدمتان نمی آید ؟


چرا علی تنهاست ...


اما بدانید ! چه بخواهید و چه نخواهید ، زمان آن نبرد پایانی فرا رسیده است و دیر یا زود سپاه حق و باطل پیش روی یکدیگر صف آرایی خواهند کرد !


آن روز اگر در صف حسینیان نباشید ، یزیدی هستید چه ایستاده به نماز چه نشسته به شراب ...


و العاقبه للمتقین

این نه آن است !

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۴۸ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 4 / 4 / 1390

بسم الله


دیروز سوم تیر ماه بود .


و صد البته سوم تیر با نام محمود احمدی نژاد گره خورده است .


و صد البته این احمدی نژاد همان احمدی نژاد نیست !


*******


1. حرکت سوم تیر را اگر یک جریان اجتماعی - سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و منبعث از ادبیات اصیل انقلاب اسلامی بدانیم - که شخصاً می دانم - و اگر فراتر از آن برای این حرکت اجتماعی قائل به مبانی حکمی و جامعه شناختی (و حتی فلسفی )باشیم - که ایضاً حقیر هستم - می بایست پیشاپیش حکم بر بطلان اعتقاد افرادی کنیم که این جریان را منتسب به یک شخص ( ولو آن یک شخص تابلو این جریان در آن زمان باشد )می کنند . پر واضح است که جریانات اجتماعی - سیاسی که دارای مبانی ارزشی و نظری می باشند هر چند به حکم عقل برای بروز اجتماعی بر گرده کسانی سوار هستند که داعیه دار تحقق آنها می باشند اما خود این افراد نیز به نحوی متاثر از مولفه هایی و متعهد به اصولی می باشند که در صورت اعراض از آن مولفه ها و تخطئی از این اصول اساساً ربطی جز آن ربط تاریخی به جریانی که زمانی رهبریش را بر عهده داشتند نخواهند داشت .


2. منحصر کردن اتفاقی که نمود تاریخی آن در سوم تیر 1384 رقم خورد به شخص محمود احمدی نژاد هم جفا به آن حرکت مبارک است و هم وصله ی ناجوریست که اکنون بی تردید بر احمدی نژاد 1390 نخواهد چسبید . ممیزه سوم تیری ها نه آن چیزیست که از دهان احمدی نژاد و دفتر دارانش بیرون می آید و نه عملکرد حضرات است ، سوم تیر با عدالت خواهی ، انقلابی گری ، استکبار ستیزی ، ولایت مداری ، ساده زیستی و حقیقت گویی معنا می شود . به بیان دیگر سوم تیر تحقق ( ولو ناقص و ناچیز ) اسلام ناب محمدی ست در عرصه سیاست . ربط این جریان با احمدی نژاد همان اندازه است که احمدی نژاد به آن اصول پایبند باشد و نه بیشتر . و با این میزان تفاوتی از این حیث میان احمدی نژاد و میر حسین موسوی و علی لاریجانی و حتی مقام عظمای ولایت فقیه نیست ! ناگفته پیداست که انقلاب با هیچ کس پیوند اخوت نبسته است !


3. آن چه گفته شد هر چند از سیاق کلام نگارنده پیداست که از گفتار و کردار رئیس جمهور راضی نیست اما بیشتر از آنکه در مقام اثبات باشد در مقام ثبوت است . فهم این معنا و بالاتر از آن بصیرت نسبت به این حقیقت بی شک در این غبار فتنه راه نجات است ( اللهم الرزقنا) .


4. عمق فاجعه آنجا رخ مینماید که به یکباره معیارها جای خود به را عصبیت های سیاسی میدهند و همان طرق استدلال که دیروز از حامیان زر و زور و تزویر پذیرفته نبود امروز به کار می آید و مخالفت با آنها رگ گردن دوستان را متورم می سازد که مگر دلیل از این محکم تر که احمدی نژاد منتخب سوم تیر و تریبون گفتمان عدالت خواهی است ؟! و مگر دلیل از این مضحک تر نیز هست که إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ !


5. امر آنجا بر حضرات مشتبه می شود که بعض ولایت ستیزان خائن و ولایت گریزان احمق نیز در صف منتقدین از احمدی نژاد قرار میگیرند ، و همین پیراهن عثمان می شود که ببینید این و آنی که دیروز تیشه بر ریشه ولایت میزدند امروز تیشه بر دولت احمدی نژاد می کوبند ! غافل از این لطیفه که نخست آن تیشه این تیشه نیست فلذا انظر الی ما قال ! و دوم آنکه مگر انتقاد حضرات دلیل تطهیر کسی می شود که احمدی نژاد و اطرافیانش مصداقش باشند ؟ بعض این حضرات اگر دم از ولایت مداری می زنند ما هم خوب میدانیم دروغ می گویند اما مگر کذب آنان دلیل صدق اینان است ؟ احمدی نژاد هم اکنون در پیشگاه همان امتی متهم است که نه دیرزمانی پیش که در همین دو دوره ریاست جمهوری به او رای دادند ! احمدی نژاد اگر به کسی باید پاسخگو باشد به ولی فقیهی است که حضور امثال او در صحنه سیاست مرهون کیاست های حضرت ایشان است ! احمدی نژاد متهم دادگاه گفتمان عدالت خواهی است که خود داعیه دارش بود و این اگر چه از عجایب تاریخ است از محالات آن نیست !


6. و اما هنوز معتقدم حساب آنچه گروه انحرافیش میخوانند با شخص احمدی نژاد سواست . و البته نیز معتقدم احمدی نژاد از آنچه بود ، فرسنگ ها عقب نشسته است که اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا ! و باز معقتدم دلسرد شدن از رایی که احمدی نژاد داده ایم همانقدر بی بصیرتیست که اگر همان روز رای نمیدادیم بود .


7. روزی قبل از آنکه احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری نائل شود در جلو درب مسجدی در شهرستانمان جمله ای از یکی از حضراتی که امروز از اعضای گروه انحرافی است و بسیار نیز احمقانه به دفاع از آن برآمده شنیدم که شاید لب کلام این وجیزه باشد ،


آن جناب در پاسخ به پدرم که از اوضاع انتخابات اظهار نگرانی میکرد گفت : دکتر کاری که می بایست بکند را کرد و آن تبدیل عدالت خواهی به گفتمان غالب جامعه است پس بودن و نبودنش آنقدرها مهم نیست ...



پ.ن 1 : قصدم آن بود در لابه لای متن مصداق عینی کلماتم را در وبلاگ های دوستان و دشمنان نشان دهم به دلایلی منصرف شدم ، به این امید که خودتان بسیار دیده اید نیاز به تکرار نیست !


پ.ن 2 : مسیر انتقاد از جریان انحرافی خود تبدیل به یک جریان انحرافی شده است توفیق شد در این باب نیز عرایضی خواهم نگاشت .


پ.ن 3 : و العاقبه للمتقین ...