بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

بایگانی

بایگانی مکتوبات علی عرب زاده

اینجا قرار است بایگانی‌ای باشد برای دسترسی آسان‌تر به مکتوباتم، اطلاع دوستانم از آنها و فراهم شدن امکان جستجوی اینترنتی‌شان.

۴۸ مطلب با موضوع «یادداشت های آرشیوی» ثبت شده است

آسیب شناسی رخوت 3

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۷ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 18 / 9 / 1388

(این یادداشت که سومین قسمت از مجموعه مقالات آسیب شناسی رخوت است در اصل برای شماره چهارم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)


4. غرق شدن در مباحث نظری صرف : آفت دیگری که دامن گیر اکثر قریب به اتفاق دانشجویان دغدغه مند می باشد توقف در مباحث و موضوعات نظری صرف و بدون اثر بیرونی است . این آسیب که من از آن به مفقود بودن حلقه ی عمل و نظر یاد میکنم در دانشجویانی که گرایش به مباحث عرفانی ، اخلاقی و فلسفی دارند ظهور و بروز بیش تری دارد بنحوی که هر چه عمق نظری این گروه افزون می گردد پای خود خود را از زمین عمل و اجرا بیرون می کشند .
گاهی کار به جایی می رسد که این دسته از دانشجویان اصلاً ورود به حوزه اجرا را دون شان خود می دانند و برای جایگاه خود القابی از قبیل متفکر ،روشنفکر ، تئوریسین ، استراتژیست و... می تراشند و با استناد به این تعابیر موهوم از عمل کردن به آنچه از آن دم می زنند امتناع می کنند .
البته گروهی دیگر نیز در این میان با مطالعه ی یک یا چند کتاب اخلاقی – عرفانی و یا شرکت در کلاسها و مجامعی که این گونه مباحث مطرح می شود خود را عارف و سالک فرض کرده و وظیفه ی خود را تنها ذکر و تسبیح می دانند و اغلب به معدود کسانی که درگیر اجرائیات می باشند با چشم تحقیر می نگرند ، گویی این افراد کسانی هستند که هنوز گرفتار سطحیات و اولیات دین هستند مانند ایشان به عمق و باطن و حقیقت دین راه نیافته اند .
اهمیت نکته ی بالا زمانی مهم تر می شود که در شهری مانند قم مشغول تحصیل باشیم . مکانی که در هر گوشه ی آن افرادی مشغول ارائه این گونه مباحث هستند . مشکل آن جا بیش تر می شود که بعض این گونه حلقه ها مروج اسلام منهای سیاست و فردی هستند ( همان نسخه ی شیعی وهابیت ) . تحلیل و بررسی درستی و غلطی این ادعا و این نوع نگاه به دین اسلام را به مجالی دیگر می سپارم روی صحبت من با آن دوستانیست که در عین ابراز ارادت به بزرگانی مانند حضرت امام (قدس سره ) و یا مقام معظم رهبری (حفظه الله ) باز از ورود به حوزه عمل خودداری می کنند .
آنچه این دوستان عارف و استراتژیست ! فراموش کرده اند هدف و مقصود از کسب این علوم ظاهری و نظری صرف است . علم و اخلاق و عرفانی که به کار هیچ بنی بشری نیاید و تنها به درد کنج عزلت و جمع های محدود روشنفکری حضرات می خورد چه ارزشی دارد ؟
تقوا اگر تقوا باشد ، تقوای ستیز است و عرفان اگر حقیقیست ، عرفان مبارزه است .
استراتژی و اتاق فکر نباید نتیجه و ما به ازای خارجی داشته باشد ؟ یا همان قدر که آقایان به افاضات خود می پردازند کا فیست ؟
مگر نفرموده اند که پناه می بریم به خدا از علم بی فایده و مگر علمی که در الفاظ و اطوار روشنفکری و عارف مسلکی خلاصه شود مصداق اتم این علوم نیست ؟
عجیب نیست که عمل و نفوذ کلام همین بچه حزب اللهی های هیئتی و بسیجی ( بسیجی واقعی !) به مراتب بیش تر و با برکت تر از هزار خطابه و تسبیح گردانی حضرات متفکر است ؟
به هر تقدیر بنظر می آید آنچه از نظر ایشان مغفول مانده است جامعه ، محیط و اطرافیانشان است ، بر فرض ( فرض محال) که فردی با عزلت جویی به مراتبی دست یابد و یا با لفاظی گروهی را دور خود جمع کند ، این چه دردی از دانشگاه و شهر و کشورش دوا می نماید ؟ هر دینی که با اجتماع بیگانه باشد اسلام یقینا نیست و این حضرات گویا با اسلام بیگانه اند !
خلاصه کلام آنکه نقل است از معصوم که شما بدان چه میدانید عمل نمائید خداوند آنچه نمی دانید را به شما عطا خواهد نمود .
والسلام علی من التبع الهدی

آسیب شناسی رخوت 2

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۴ ب.ظ





(این مقاله در اصل برای شماره سوم هفته نامه  سوزنبان نگاشته شده است و
قسمت دوم از سلسله مقالات آسییب شناسی رخوت می باشد .)











2.تصور
مطلوبیت وضع موجود : دومین  عاملی که باعث رکود در بین دانشجویان شده است تصور
مطلوب بودن وضعیت موجود است . هر  چند حقیر علت اصلی این توهم باطل را فقدان بینش و
بصیرت و آینده نگری می دانم اما  احتمالا یکی از دلایل آن مخفی و زیرزمینی بودن
بسیاری از مفاسد و معضلات اخلاقی و  سیاسی در دانشگاه است چرا که یکی از انگیزه های
مهم دانشجویان در دانشگاه های دیگر  برای ورود به فعالیت های فرهنگی و سیاسی عریان
و ظاهر بودن مفاسد است که در دانشگاه  ما هم تفکیک جنسیتی و هم الزامات عرفی به
رعایت برخی از شئونات مذهبی چه در محیط  دانشگاه و چه در درون شهر و هم چنین برخی
از سیاست های فرهنگی و سیاسی خاص ( به نظر  حقیر غلط اندر غلط) باعث پنهان شدن آنها
شده است و مشکلات آنقدر عیان نیست و این  طبیعتاً باعث ایجاد یک احساس رضایت کاذب
بین دانشجویان شده آنها را از ورود به این  قسم فعالیت ها باز می دارد . نکته ای که
تاثیر این بی خبری را بیشتر نشان می دهد  فعال تر بودن دانشجویان ساکن خوابگاه به
نسبت دانشجویان بومی است چرا که آنها از  نزدیک شاهد بسیاری از مفاسد و انحرافات در
محیط خوابگاه و دانشگاه هستند (مسئولین  هم بشنوند !) که سایرین از آن بی خبرند
.




ناگفته
نماند انداختن تمام تقصیر  به گردن مسئله ای مانند تفکیک جنسیتی خبر از بی اطلاعی
دانشجو می دهد چرا که تفکیک  به نظر من خودش مذموم نبوده بلکه نحوه ی اجرا و مدیریت
آن در دانشگاه غلط است  مضافاً بر آنکه دانشگاه ما تنها دانشگاه تفکیک شده ی کشور
نیست و محیط دانشگاههای  دیگر که از این حیث شبیه محیط دانشگاه ماست از زمین تا
آسمان با دانشگاه قم متفاوت  است .




3.فرار از
مسئولیت : سومین مورد که  احتمالا شایع ترین پاسخ به سوال " چرا رکود ؟ " است ،
متهم کردن مسئولین دانشگاه  خصوصا در دو حوزه فضای سیاسی و تفکیک جنسیتی است . این
نکته که بر فرض وجود کاستی  هایی در مدیریت دانشگاه در حوزه های فوق تمام مسئولیت
را به گردن آنها بیندازیم و  خودمان را تبرئه کنیم باعث غفلت از این مطلب می شود که
با وجود یک خواست عمومی برای  بهبود و تغییر وضع موحود قطعاً مسئولین دانشگاه نیز
مجبور به تغییر شیوه های غلط  خود خواهند شد . بعلاوه این نکته را هم در نظر بگیرید
که بسیاری از موانع توهم و  تصور غلط ما از برخورد های امنیتی مسئولین است که در
صورتی که وارد گود فعالیت های  دانشجویی بشوید قطعا بسیاری از آنها از بین خواهند
رفت .




مسئله
ی به نظر نگارنده مهم تر آن  است که مشکلات دانشگاه بیش از آنکه متوجه فضای بسته
سیاسی و یا تفکیک جنسیتی باشد  مربوط به ضعف در حوزه های فرهنگی می باشد موضوعی که
همانطور که در سرمقاله شماره  اول گفتم گریبانگیر بسیاری از فعالیت های کنونی
دانشگاه نیز هست .



یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 15/ 9 / 1388

(این مقاله در اصل برای شماره سوم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است و قسمت دوم از سلسله مقالات آسییب شناسی رخوت می باشد .)


2.       تصور مطلوبیت وضع موجود : دومین عاملی که باعث رکود در بین دانشجویان شده است تصور مطلوب بودن وضعیت موجود است . هر چند حقیر علت اصلی این توهم باطل را فقدان بینش و بصیرت و آینده نگری می دانم اما احتمالا یکی از دلایل آن مخفی و زیرزمینی بودن بسیاری از مفاسد و معضلات اخلاقی و سیاسی در دانشگاه است چرا که یکی از انگیزه های مهم دانشجویان در دانشگاه های دیگر برای ورود به فعالیت های فرهنگی و سیاسی عریان و ظاهر بودن مفاسد است که در دانشگاه ما هم تفکیک جنسیتی و هم الزامات عرفی به رعایت برخی از شئونات مذهبی چه در محیط دانشگاه و چه در درون شهر و هم چنین برخی از سیاست های فرهنگی و سیاسی خاص ( به نظر حقیر غلط اندر غلط) باعث پنهان شدن آنها شده است و مشکلات آنقدر عیان نیست و این طبیعتاً باعث ایجاد یک احساس رضایت کاذب بین دانشجویان شده آنها را از ورود به این قسم فعالیت ها باز می دارد . نکته ای که تاثیر این بی خبری را بیشتر نشان می دهد فعال تر بودن دانشجویان ساکن خوابگاه به نسبت دانشجویان بومی است چرا که آنها از نزدیک شاهد بسیاری از مفاسد و انحرافات در محیط خوابگاه و دانشگاه هستند (مسئولین هم بشنوند !) که سایرین از آن بی خبرند .

 

ناگفته نماند انداختن تمام تقصیر به گردن مسئله ای مانند تفکیک جنسیتی خبر از بی اطلاعی دانشجو می دهد چرا که تفکیک به نظر من خودش مذموم نبوده بلکه نحوه ی اجرا و مدیریت آن در دانشگاه غلط است مضافاً بر آنکه دانشگاه ما تنها دانشگاه تفکیک شده ی کشور نیست و محیط دانشگاههای دیگر که از این حیث شبیه محیط دانشگاه ماست از زمین تا آسمان با دانشگاه قم متفاوت است .

 

3.       فرار از مسئولیت : سومین مورد که احتمالا شایع ترین پاسخ به سوال " چرا رکود ؟ " است ، متهم کردن مسئولین دانشگاه خصوصا در دو حوزه فضای سیاسی و تفکیک جنسیتی است . این نکته که بر فرض وجود کاستی هایی در مدیریت دانشگاه در حوزه های فوق تمام مسئولیت را به گردن آنها بیندازیم و خودمان را تبرئه کنیم باعث غفلت از این مطلب می شود که با وجود یک خواست عمومی برای بهبود و تغییر وضع موحود قطعاً مسئولین دانشگاه نیز مجبور به تغییر شیوه های غلط خود خواهند شد . بعلاوه این نکته را هم در نظر بگیرید که بسیاری از موانع توهم و تصور غلط ما از برخورد های امنیتی مسئولین است که در صورتی که وارد گود فعالیت های دانشجویی بشوید قطعا بسیاری از آنها از بین خواهند رفت .

 

مسئله ی به نظر نگارنده مهم تر آن است که مشکلات دانشگاه بیش از آنکه متوجه فضای بسته سیاسی و یا تفکیک جنسیتی باشد مربوط به ضعف در حوزه های فرهنگی می باشد موضوعی که همانطور که در سرمقاله شماره اول گفتم گریبانگیر بسیاری از فعالیت های کنونی دانشگاه نیز هست .

آسیب شناسی رخوت

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۲۲ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 3 / 9 / 1388

اشاره : آسیب شناسی رخوت عنوان سلسله مقالاتی است در پاسخ به چرایی رکود فعالیت های سیاسی و فرهنگی از جانب طیف مذهبی دانشجویان دانشگاه قم که در هر شماره به صورت دنباله دار منتشر خواهد شد . آنچه در ادامه می آید بخش اول از مجموعه فوق الذکر است .



در نگاه نخست و پیش از آنکه تجربه تحصیل در دانشگاه قم نصیب کسی بشود تصور عمومی اینگونه است که بواسطه ی فضای مذهبی شهر قم ، وجود حوزه علمیه ، تفکیک جنسیتی و نبود ناهنجاریهای اخلاقی علنی و هیئت امنا و ریاست روحانی دانشگاه احتمالا طیف مذهبی دانشجویان از فعالترین و با انگیزه ترین اقشار دانشگاه بوده و یا اینکه جو عمومی دانشگاه بواسطه ی موارد پیش گفته متاثر از فعالیتهای این گروه از دانشجویان است . هر چند بخشی از مواردی که ذکر شد تنها ظاهر امر بوده و واقعیت در حال جریان چیز دیگری است اما این نکته را نمی توان نادیده گرفت که پتانسیل های نهفته در دانشگاه قم به نسبت بسیاری از دانشگاه های سطح کشور بیشتر بوده و برخی موانع و مشکلات نیز یا در این دانشگاه اساسا وجود ندارد و یا شدت و حدت آن کم تر است .


اما نکته ی جالب توجه آنست که بعد از گذشت نهایتا 2 ترم از تحصیل در این دانشگاه تقریبا برای تمام دانشجویان محرز می شود که نه تنها دانشجویان مذهبی دانشگاه که جریانات و گروههای فکری سیاسی دیگر هم فعالیت در خور توجهی نداشته همه با هم دچار نحوی رخوت و سستی خاص دانشگاه قم هستیم !


پیش از آنکه به ادامه ی یادداشت بپردازم ذکر دو نکته را لازم می دانم ، اول آنکه هدف حقیر از نگارش این مقاله بررسی علل کم کاری و بعضا بیگاری دانشجویان مذهبی و یا اصطلاحا حزب اللهی دانشگاه است و تحلیل کلی راجع به تمام دانشجویان را به زمانی دیگر وامی گذارم و دوم آنکه این یادداشت بیشتر متوجه قشر دانشجو بوده و هدف آن تلنگر زدن به شماست و نه مدیران و مسئولین دانشگاه هرچند بخش مهمی از معضلات این حوزه متوجه سوء مدیریت و یا تفکرات خاص آنهاست .


نکته عجیب آن است که دانشجویـان با اشتیــاق فراوان به استقبــال این وضعیت (رکود ، رخوت ، بی دغدغه گی و یا اسم دیگری که مناسب میدانید ) رفته هیچ تلاشی برای تغییر نمی کنند و نهایتاً با پاس دادن توپ به زمین مسئولین دانشگاه و یا تشکل ها و یا دیگر دانشجویان از خودشان سلب مسئولیت کرده دیگران را مقصر میدانند . و باز نکته ی عجیب تر آن است که عکس العمل دانشجویان در برابر کسانی که با هر انگیزه ای قصد تغییر این وضعیت را دارند خطاب کردن آنها با القابی مانند تندرو ، خیالپرداز ، پرحرف و ... است .


نا گفته نماند که این انتقاد متوجه یک ارگان یا تشکل خاص نیست که اگر مشکل آن تشکل بود ضعف فعالیت آن با حضور دیگر تشکل ها جبران می شد حال آنکه تا این لحظه این اتفاق هنوز رخ نداده است !


آنچه به عنوان آسیب شناسی و علل رکود فعالیت های دانشجویی هدف این سلسله مقالات است را در چند بند تقسیم بندی کرده ام که در هر شماره بخشی از آن را تقدیم خواهم کرد هر چند که بسیاری از انتقادات و حقایق موجود را با این زبان و از این تریبون نمی توان گفت که زبانی دیگر و زمانی دیگر می طلبد :


1. اکتفا به انجام واجبات و ترک محرمات : یکی از علل عدم توجه نسبت به تحولات جامعه و فقدان شعور و بصیرت سیاسی و فرهنگی بین طیف مذهبی دانشگاه راضی شدن و کافی دانستن انجام واجبات اولیه و ترک محرمات ظاهری است ، تا جایی که فرد خود را تنها موظف به شرکت در نماز جماعت (اگر آن را هم شرکت کند) و نهایتاً خواندن چند آیه قرآن می داند ، کانه دین در همین چند فریضه (آنهم از نظرگاه اسلام فردی) خلاصه می شود ، جهاد ، مبارزه ، امر به معروف و نهی از منکر و ... برای حضرات تعطیل شده محسوب می شود !



در اینجا ذکر مورد را جالب می داند ، چند وقت قبل یـکی از دوســتان هیئت نقل


می کرد که به یکی از این پیغمبرزادگان گفته اند که بیاید و در هیئت دانشگاه فعالیت کند که حضرت ایشان فرموده اند برایشان حجاب می شود !


این که هیئت است خدا به داد کانون های ادبی و هنری و انجمن اسلامی برسد !


تصور نمی کنم ضرورت سیاسی بودن ( و نه سیاست زده بودن ! ) ، دغدغه ی فرهنگی داشتن و موضع گیری کردن نسبت به تمام ( تاکید می کنم تمام ) تحولات و رخداد های اجتماعی و سیاسی برای همه ی دانشجویان عموماً و برای دانشجویان حزب اللهی خصوصا نیازی به اقامه ی دلیل داشته باشد و آن نحو اسلام فردی و خنثی که در کنج مسجد خلاصه می شود دست کم در ساحت نظر مطلوب کسی باشد مضافا به اینکه موارد پیش گفته از منویات مسلم مقام معظم رهبری بوده بارها در دیدارهایشان با دانشجویان بر آن تاکید کرده اند .


ادامه دارد ...

سردبیرنامه

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۱۸ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 28 / 8 / 1388

(این مقاله در اصل برای اولین شماره از هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)
دودلم اول خط نام خدا بنویسم – یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم ...
"آقا نشریه تون کی چاپ میشه ؟ " فکر میکنم آخرین کسی که این سوال را از من پرسید نفر 258 بود !
" نشریه " کلمه ای که طی چند هفته ی اخیر و شاید کمی قبل از آن تبدیل به کلیدواژه ی گفتگوهای من با بچه های دانشگاه و حتی خارج از دانشگاه شده بود .
و بالاخره اولین شماره از "سوزنبان" بعد از کلی کش و قوس منتشر شد ! امیدوارم که مقبول درگاه حضرتش بیفتد !
از آنجایی که میدانم همه ی شما کلی غم و غصه و مشکل دارید اصلا قصد ندارم راجع به مشکلاتی که برای گرفتن مجوز و طی امور اداری برایمان و یا انجمن پیش آمد صحبت کنم ( ناگفته نماند منظورم انتقاد از شخص خاصی نیست حقیر اصولا با سیستم های بروکراتیک خصوصا در دانشگاه قم بسیار مشکل دارم !) و همینطور در مورد دردسرهایی که حضرات هیئت تحریریه در تحریر و تحویل و تایپ و ... مطالبشون برایمان ایجاد کردند ! بالاخره جماعت اهل فرهنگ و هنر مخصوصا از جنس دانشگاه قمی یا اقتضائات کار دانشجویی و اداری را نمی دانند و یا اصلا قصد کم آوردن ندارند ! بماند !
و اما چرا " سوزنبان " ؟ ما حصل گپ و گفت های غیر کارشناسی و بعضا کارشناسی با بچه های نتایج خیلی خوبی را هم برای خودم در برداشت و هم برای سوزنبان ، هرچند بالفعل شدن تمام پیشنهادات و راهکارهای دوستان کاریست بس صعب که زمان معلوم میکند من و بچه های "سوزنبان" چند مرده حلاجیم !
نیازی به انعکاس تمام موارد مطروحه در جریان گپ و گفت های خودم نمی بینم اما بخشی از آن را که احتمالا در ارتباط برقرار کردن شما با "سوزنبان " کمک خواهد کرد مینویسم :
برخلاف تصور خیلی از افراد بخش اعظم کبودهای سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و حتی صنفی دانشجویان دانشگاه قم بیشتر از آنکه معلول مرحله تحلیل و تصمیم گیری باشد متوجه فقدان اطلاعات و اخبار دست کم از جنس معتبر و صحیح آن است . دانشگاه قم بیشتر از آنکه به مرکز تحولات سیاسی و فرهنگی شهر قم باشد شبیه یک جزیره دورافتاده است که اهالی آن یا اصلا علاقه ای به اخبار ندارند و یا بسترهای سالم اطلاع رسانی برای آنها فراهم نیست . البته این اظهار نظر حقیر را به معنی نادیده گرفتن تلاش بچه های نشریات ثابت دانشگاه نگیرید چرا که فعالیت آنها جای تقدیر و تشکر دارد البته با وجود انتقادات زیادی هم که به آن وارد است !
فکر میکنم منظورم را از این مقدمه فهمیده باشید ، هدف اصلی ما از انتشار این هفته نامه پیش از همه و بیش از همه اطلاع رسانی سالم و گسترده است ، هرچند از تحلیل و بررسی رویداد های سیاسی و فرهنگی هم غافل نخواهیم بود .
به همین دلیل بخش عمده ی حجم نشریه را به اخبار (از حوزه های متنوع) اختصاص داده ایم .
ما به این شکل سعی کردیم حلقه ی مفقوده ی اول را که ضعف اطلاعات صحیح بود در حد توانمان برطرف کنیم .
و اما نکته ی دوم ، جای خالی فرهنگ ! علی رغم اینکه مدام در نشریات دانشجویی دانشگاه از نبود فضای سیاسی گله میشود اما به نظر حقیر نشریات دانشگاه بیشتر سیاست زده اند تا سیاسی و با کمال تعجب در یک محیط دانشجویی (همان جزیره ی دورافتاده ) تقریبا هیچکدام از نشریات" ثابت " دانشگاه اهتمامی به مسائل فرهنگی و علمی ندارند و بیشتر درگیر دعواهای سطحی سیاسی اند ! ( بر و بچه های نشریات دانشگاه من را به خاطر این اظهار نظر صریح خواهند بخشید). به همین خاطر تصمیم گرفتیم برای انعکاس نقطه نظرات فرهنگی و علمی دانشجویان دانشگاه قم ویژه نامه ای را در کنار "سوزنبان" را اندازی کنیم که با محور مسائل و رخداد های فرهنگی منتشر خواهد شد . پس اخبار ، سیاست و مسائل صنفی – دانشجویی را در این هفته نامه خواهید دید و فرهنگ ، هنر و دغدغه های علمی ما را در ویژه نامه ، البته این تقسیم بندی شامل اخبار نیز خواهد شد .
نکته ی پایانی راجع به مطالب و یادداشت های وارده است ، یعنی آن بخشی از مقالات که افرادی خارج از هیئت تحریریه ثابت نشریه تحویل ما می دهند . اولا شما میتوانید یکی از طرق ذیل را برای ارسال مطالتان انتخاب کنید :
1. تشریف بیاورید دفتر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه قم ، ساختمان مرکزی اتاق 150 و یادداشت خود را تحویل بدهید .
2. مقاله را به آدرس رایانه ی نشریه ارسال کنید . (soozanban.qom@gmail.com)
3. اگر حقیر را در دانشگاه دیدید تحویل خودم بدهید .
4. برای درج نظرات علاوه برای راههای بالا به وبلاگ "سوزنبان" سری بزنید و در نظر خودتان را در بخش نظرات بنویسد .(www.soozanbannews.blogfa.com)
ثانیا نحوه ی برخورد ما با محتوی مقالات شماست ، مسئله ای که همه باید متوجه آن باشیم اینست که به هر حال انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه قم و شورای سیاستگذاری نشریه چهارچوب های فکری خاص و خطوط قرمزی دارند که ممکن است با نظر شما یکی نباشد و خب شرط تعامل سازنده آن است که ما را همینطور که هستیم بپذیرید و توقع نداشته باشید که ما روی اصول خودمان پا بگذاریم ولی منصرف از مسائل اخلاقی و توهین آمیز که قطعا هیچ جایی در نشریه نخواهند داشت باقی نظرات و مطالب را با شرط درج نقد و تحلیل خودمان نسبت به آن منتشر خواهیم کرد ، پس از ارسال مقالات خودتان ابایی نداشته باشید !
فکر میکنم برای شماره ی اول کافیست و خب اگر قرار باشد تمام حرف هایمان را یکباره بزنیم که نمیتوانیم شماره های بعدی را ببندیم !!
منتظر مقالات ، انتقادات و پیشنهادات شما هستیم .
راهیست که باهم باید برویم ، پس تنهایمان نگذارید و دعایمان کنید ، کار خدا را انجام دهیم .
اینهمه گفتیم و لیک اندر بسیج - بی عنایات خدا هیچیم هیچ
یاعلی ...

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 15 / 3 / 1388

بالاخره بعد از گذشت 20 سال از پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در صدا و سیما شاهد برگزاری یک برنامه واقعا زنده بودیم .
اینکه فضای به واقع بسته رسانه ی ملی که محصول ومیراث مدیریت 10 ساله جناب محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی است به یکباره و در حضور میلیونی مردم و مهم تر از آن توسط رئیس جمهورشان شکسته شد ،اتفاق مبارکیست که شاید همگان قادر به درک عمق آن نباشند .
پیدایش یک طبقه اشرافیت سیاسی و اقتصادی که خود را به ناحق میراث دار تمام آنچه با خون شهیدان و مجاهدت مردمان مسلمان این دیار بدست آمده بود میدانست اتفاقی بود که زمزه های آن همیشه و در تمام طول این 20 سال از زبان مردم شنیده میشد . شاید عدم امکان اعتماد به آنچه از زبان عوام الناس به گوش میرسد تنها مرهمی بود برای این تردید که آیا در واقع نیز برخی از مسئولین و اطرافیانشان معیارهای جاویدان امام امت و آموزه های اسلام ناب را زیرپا گذاشته خود را محق در دستبرد به بیت المال دانسته و بی پروا از آن سهم میخواهند ؟
هرچند در سالهای اخیر و بواسطه ی توانایی پیدا کردن برای تفکیک میان اصل نظام و مقام عظمای ولایت با افراد و گروهها هرچند سابقه ای طولانی در انقلابی گری داشته باشند و همچنین دست یابی باواسطه و بی واسطه به اطلاعاتی که خبر از فاصله گرفتن از معیارهای حکمرانان اسلامی در میان برخی از سران نظام میداد و دست آخر مشاهده تجمل گرایی و اسراف و تبذیر در میان مسئولین و خانواده های آنان باعث شد که بر آن تردید فائق آمده و مطمئن شوم که بی شک تاریخ ما تکرار دوباره تاریخ صدر اسلام است با تمام تلخی ها و شیرینی هایش به استثنای این حقیقت که اینبار به جای اینکه زمام خلافت رسول الله به دست ناهالان بیفتد در دست سیدی از سلسله ی پاک امامان و خلف صالح حضرت روح الله است .
در هر حال رئیس جمهور فعلی ایران که ساده زیستی و پاک دامنیش آنقدر عیان و غیرقابل انکار است که حتی بی پرواترین و دروغ گو ترین مخالفانش نیز جرئت ورود به این حوزه را نداشته هیچگاه ندیده ام که ابهامی در ثروت او یا رانت بازی و پارتی بازی اطرافیانش مطرح کرده باشند مضافا بر تائیدات مقام معظم رهبری بر ساده زیستی رئیس جمهور و همچنین برخورد مردم با این واقعیت شاید محق ترین فرد برای درگیر شدن با مافیای قدرت و ثروت باشد چرا که اگر دامن فرد پاک نباشد هیچگاه به صرافت برخورد با مفسدان نخواهد افتاد که اگر اینچنین شود به منزله ی خودکشیست !
دکتر احمدی نژاد در سال 84 و در رقابت با افرادی مانند هاشمی و کروبی یکی از مهم ترین شعارهای خود را برخورد با مفسدان اقتصادی و قطع دست آنان از بیت المال عنوان کرد ،اینکه منصرف از افشای اسامی در عمل چقدر این وعده محقق شد را حقیر در این یادداشت قصد پاسخگویی ندارم هرچند بی هیچ تریدی ایمان دارم اگر دست زیاده خواهان از بیت المال کوتاه نمیشد قطعا امروز انتخابات شکل دیگری داشت و آرایش آن متفاوت می بود .
علت اصلی سکوت دکتر در رابطه با افشای اسامی شاید بیش از همه به مصالحی بر میگشت که استخوان در گلوی علی و خار در چشم او فرو کرد و 25 سال او را خانه نشین نمود ! اما بی شک این سکوت موجب نارضایتی بخشی از مردم و شکل گیری این تصور شد که یا احمدی نژاد دروغ میگوید و یا توان مقابله با مفسدان را ندارد ! هرچند برای آنان که کمی با مظلومیت های علی زمان آشنا باشند زدن این تهمت به رئیس جمهور روا نیست اما مردم مطالبات دارند در این حوزه که شاید از مهم ترین آنان همین افشای دست زرسالاران باشد .
به هر حال و بعد از گذشت 4 سال و در این سه ماه پایانی هجمه ی گسترده توهین و سیاه نمایی به دولت نهم شکل نویی به خود گرفته و تمام خطوط قرمز اخلاق و انصاف را درنوردید تا آنجا که رهبر معظم انقلاب صراحتا از این وضع در سفر کردستان ابزار نارضایتی کرده و به دفاع از دولت پرداخت. البته که مدعیان امروز خط امام و رهبری گوشی برای شنیدن کلام ولایت ندارند !
رئیس جمهور بالاخره و بعد از این دوران پرالتهاب پیش از انتخابات و در سفر به شهرستان ساوجبلاغ و بعد از آن در دیگر سفرها و نطق های خود وعده ی افشای نام برخی از مفسدان را داد البته اگر صلاح باشد . این ادعا که ابتدا مورد تمسخر رسانه های حامی نامزدهای رقیب قرار گرفت و در افواه عموم نیز در شکل ادعایی بی پایه در ابتدا تصور شد در قالب یک مناظره تلویزیونی با کاندیدای جریان اصلاحات رنگ حقیقت به خود گرفت و احمدی نژاد شجاعانه و صد البته در میان بهت و حیرت موسوی و مردم نام از کانونی ترین نقطه ی فساد در تمام این 20 سال را آورد و دست به اقدامی زد که شاید اگر او نبود حتی تصور تحقق آن نیز بیشتر به خیالی شبیه میبود ، بله احمدی نژاد بی پروا و با صراحت از هاشمی رفسنجانی و هزار فامیل نام برد !
قبل از پرداختن به مناظره و ذکر ان چند نکته ای که انگیزه اصلی نوشتن این وجیزه شد بپردازم این نکته را متذکر شوم که تاثیر این حرکت رئیس جمهور مکتبی در جامعه و در میان دولتمردان آنقدر عمیق است که اگر تعبیر انقلاب بر آن بنهیم اغراق نکرده ایم . حقیر خود شاهد دمیده شدن روح نشاط و آزادی در میان مردم فردای روز مناظره بودم خوشحالی که بیش تر از آنکه حاصل افشای نام خاندان فاسد هاشمی ها باشد مربوط به احساس آزادی و رفع بند بود چرا که آن ابهت پوشالی و ترس از بیان حقایق راجع به مافیای زر و زور به یکباره و با حمله احمدی نژاد به کانون فساد فرو ریخت شائبه ی ناپاکی اصل نظام و چهارچوب آن به اعتمادی زاید الوصف به رئیس جمهور و رهبری تبدیل شد خصوصا آنکه حضرت ایشان در سخنرانی مرقد امام خود انتقادی جدی از این حرکت انقلابی نفرمودند و شاید تنها طرفین را به آرامش فرا خواندند و همین میزان از افشاگری را کافی دانستند . در حالی که ایشان در موضوعاتی از این کوچک تر و راجع به افرادی به مراتبی در سطوح پایین تر اظهارنظرهایی بسیار صریح و تند داشته اند حال آنکه در شب مناظره انگشت اتهام احمدی نژاد به سمت یکی از باسابقه ترین انقلابیون ایران بود که اگر ادعاهای احمدی نژاد دروغ و کذب میبود قطعا معظم له برخوردی جدی حتی در حد عزل و محاکمه می فرمودند حال انکه حتی در بخشی از سخنان خود تهمت های ناروای موسوی راجع به سیاست خارجی و مسئله فلسطین را رد کرده عملا موضعی صریح در این خصوص گرفتند .
به هر تقدیر احمدی نژاد کار خود را کرد و اگر تا دیروز دست این ناهلان را از بیت المال کوتاه کرده بود امروز ابهت پوشالی انها را فروریخت تا برای همیشه مردم تفکیکی میان این جرثومه های فساد اصل نورانی نظام اسلامی قائل شده و اعتمادشان فزونی بگیرد .
قبل از پرداختن به اصل مناظره شما را به خواندن این 2 خبر دعوت میکنم ،هرچند ممکن است ظاهرا صحت و ثقم این اخبار زیر سوال باشد اما انچه هست این ادعاها در عمل رنگ حقیقت به خود گرفته اند و نامزدهای رقیب جریان احمدی نژاد طبق برنامه ای از پیش تعیین شده سعی در تخریب کاندیدای مردمی دارند حال آنکه از این حقیقت غافلند، دست خدا با بندگان صالح خویش است .
تقسیم کار سه رقیب احمدی نژاد برای مناظره

 

تیم 14 نفره برای مناظره بااحمدی‏نژاد
و اما نکات مناظره :
1. اولین نکته ای که بیش از همه در مناظره خودنمایی میکرد عدم پاسخگویی موسوی به سوالات احمدی نژاد بود . موسوی که ناشیانه فقط ماموریت از پیش تعیین شده خویش برای نقد سیاست خارجی دولت را پیش میگرفت بی توجه به سوالات کلیدی احمدی نژاد مانند کسی که نمیشنود تنها به تکرار ادعاهای واهی خویش مبنی بر تحقیر عزت ایران ادامه میداد که آنهم امروز و در بیانات کوبنده رهبر انقلاب به یکباره فروریخت !
2. احمدی نژاد تقریبا به اکثر سوالات مطرح شده از سوی موسوی پاسخ گفت . از هولوکاست و آزادی سربازان انگلیسی گرفته تا کردان و محصولی و دانشجویان ستاره دار . هرچند شخصا معتقدم که عوام فریبی موسوی در این عرصه نیز نمایان میشود که او تنها به مطرح ساختن ابهامات پرداخت که نه پشتوانه ی کارشناسی داشت و نه مستندات معتبر و تنها دامن زدن به برخی سوالات عمومی بود که بارها و با دلیل و مدرک از سوی حامیان احمدی نژاد پاسخ گفته شده بود .
3. تسلط احمدی نژاد بر مناظره و سخن گویی که حتی موجب اعتراف مصاحبه گر سی ان ان شده بود و او را شهبده باز خوانده بود از همان ابتدا باعث تشویش و التهاب در موسوی شده بود به نحوی که تنها در بخش پایانی مناظره و آنجا که ابهامی راجع به مدرک تحصیلی رهنورد مطرح شد (هنوز هیچ کس به این سوال پاسخ نداده است و تنها به هوچی گری و شانتاژ پیرامون آن پرداخته اند ) موسوی بدلیل عصبانیت کمی بر آن التهاب در ظاهر فائق آمد . نفس نفس زدن و سخن گفتن ناپیوسته و بی ربط در برخی موارد که حتی فهم منظور موسوی از جملات را سخت میکرد حجت را بر همه تمام کرد و به این پیش بینی حجاریان ایمان آوردند که اگر موسوی نیاید 3 بر صفر و اگر بیاید 6 بر صفر شکست خواهد خورد !
4. احمدی نژاد صراحتا در مناظره اعلام کرد که نتها موسوی را رقیب خود نماند بلکه کاندیداهای دیگر را نیز همه بازیگران بازی میداند که مهره گردان آن اکبر هاشمی رفسنجانی است و در حقیقت او با جریان اصلی فساد در کشور درگیر شده است . هرچند احمدی نژاد برای این ادعای خود دلایلی مستندی نیز ارائه کرد اما فهم این معنا نیاز به کنکاش فراوان نداشته و تامین های مالی و لجستیکی خاندان هاشمی ، حمایت بی پروای دانشگاه آزاد از رقبای احمدی نژاد ، سخنرانی های سخیف و توهین آمیز فائزه هاشمی ، سابقه تاریخی نسبت به هاشمی و موسوی در دوران نخست وزیری که در خاطرات هاشمی مشهود است و در واقع  نشان میدهد که موسوی بیش از آنکه نخست وزیر رئیس جمهور وقت باشد به هاشمی پاسخگو بوده است و از همه مهم تر پیوند عمیق فکری و سیاسی این جریانات با هم و مخالفت علنی آنها با دولت که موجب آشکار شدن وحت درونی انها شده است دلایل دیگری برای مدعای به حق احمدی نژاد است .
5. از نکات جالب مناظره تاکید احمدی نژاد بر خدمات صورت گرفته در دولت های گذشته بود بر عکس کاندیدای رقیب که به گونه ای عمل میکند که گویی ما امروز حتی نان نیز برای خوردن نداریم و هیچ پیشرفتی برای کشور در این 4 سال صورت نپذرفته است حال انکه آمارها گزارشات رسمی داخلی و خارجی و اظهارات صریح مقام معظم رهبری راجع به دولت کذب بودن این نحوه برخورد را آشکار میکند .
6. اطلاعات موسوی اگر نگوئیم او عمدا دورغ میگفت حاکی از عدم آشنایی او با وضعیت کشور و عدم صحت اظهاراتش داشت هرچند که به گفته مقام معظم رهبری انسان نمیتواند باور کند این سخنان از روی صدق و صفا بیان شود .
در هر حال بی شک پیروز مناظره 13 خرداد احمدی نژاد بود و این را میشد امروز به راحتی وبدون پخش نظرسنجی در گوشه گوشه شهر مشاهده کرد . هرچند جریان فساد بیکار نخواهد نشست (که ننشته است !) و با طرح اتهامات و ادعاهای دروغ سعی در بی اثر کردن موج ایجاد شده در پس این انقلاب خواهد کرد اما بی هیچ تردیدی معتقدم که دوران این جریان به پایان رسیده است و ما هم اکنون در طلیعه ی صبحی تازه از انقلاب اسلامی هستیم !

 

پی نوشت :

 

اینم یه حرف دل !


 

اخلاق انتخاباتی و قضاوت ما !

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۱۳ ب.ظ


یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 24 / 2 / 1388

بسم الله العادل


سلام


راستش رو بخواید قصد نداشتم راجع به انتخابات یادداشت اینطوری بدم (طورش رو میبینید) هر چند که اینطوری هم ایرادی نداره ولی میخواستم راجع به مسائل مهم تر شاید بنویسم .


منتهی وضعیت ایجاب کرد که یه چندتا پرسش کوتاه از دوستان بپرسم هرچند که توقع جواب ندارم یعنی سوالات برای اینکه خودتون قضاوت بکنید ولی خب خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم مضافا بر اینکه حال و هوای انتخابات هم هست و ...


و اما سوالاتم :


- نمیدونم سبک تبلیغات و سفرهای استانی و بروشورهای تبلیغی آقایان میرحسین موسوی و کروبی رو دیدید یا نه ؟ اما اگر دیدید که حتما هم همینطوره تا حالا شده باخودتون فکر کنید چرا حضرات به جای برنامه دادن فقط در حال انتقاد و خرده گیری به دولت نهم هستن ؟ قبول که یه رویه ی تبلیغات انتخاباتی نشون دادن ضعف های دولت موجوده مخصوصا در صورتی که به لحاظ سیاسی و فکری هم باهاتون در تعارض باشه ولی آیا این تمام قضیه هست ؟ اگر در اصل قضیه شک دارید برای فهمیدنش به سایت ها و روزنامه ها و فیلم ها و جلسات تبلیغاتی خودشون مراجعه کنید و اگر موردی از نشون دادن برنامه یا چیزی شبیه به این رو دیدید به ما هم بگید ببینیم آقای میرحسین چکار میخواد بکنه ؟


- فرض سوال بالا این بود که انتقادات مطرح شده وارده و خدایی ناکرده دروغ و تهمت و سیاه نمایی نیست اما آیا حقیقت همینه ؟


هر چند ممکنه خیلی هاتون به آمارهای رسمی اعتماد نداشته باشید اما برای قضاوت درست نباید به یک منبع اعتماد کرد و عملکرد دولت های گذشته و دولت حاضر رو با اون سنجید ؟ اگر قرار باشه همه بگن که آمار طرف مقابل دروغه و خودشون آمار بدن که باب قضاوت درست بسته میشه ! بعلاوه اینکه خیلی از انتقادات اصلا بر آمار و ارقام و اسناد مبتنی نیست و همش حرفه ! و دریغ از یک برگ سند !


اینکه ما همه چیز رو سیاه بدونیم به نظر شما دور از انصاف نیست ؟ من که خودم اهل محروم ترین استان کشور در زمان ریاست جمهوریه دولت نهم هستم با چشم های خودم تغییر رو مشاهده میکنم و اصلا نیازی به دلیل تراشی آماری نمیبینم اضافه کنم که این وضعیت در خیلی از استان های محروم به چشم میخوره هرچند که عملکرد مسئولین استانی هم یکی از پارامترهای قضاوت باید باشه . در هر حال حرفم اینکه هرکس و از هر طرفی اگر آماری ارائه کرد و یا خبری رو منتشر کرد تا زمانیکه با مدرک معتبر ثابت نشده قبول کردن و بر مبنای اون قضاوت کردن ...


- روی سخنم این بار با آقای میر حسین موسوی منفردا !


اینکه دم از آزادی بیان بزنیم و یا داستان موهوم دانشجویان ستاره دار رو بدونه ارائه سند تو هر جلسه و تریبونی مطرح کنیم و حرف از امنیت عمومی بزنیم و بخوایم به خاطر آزادی ! گشت های ارشاد رو تعطیل کنیم و یا خودمون رو مرد روزهای سخت بدونیم و... تو مقام عمل با کمی مسامحه البته خیلی زیباست ! اما مردم کور نیستن و اونچه که معیار قضاوتشونه عملکرد شماست نه شعارهای شما !


ضرب و شتم منتقدین تویه جلسات (لینکاش تو لینک باکس هست ) ، ارائه نکردن آمار و اطلاعات معتبر ، سیاه نمایی غیر منصافانه که صدای رهبر مملکت رو هم درآورده ، مطرح کردن موضوعی که نه در حیطه عمل ماست و نه تمام جوانبش منفیه ، فرار از انتقادات رو در رو و استعفا در زمان جنگ که مردم و امام امت رو متعجب کرد و طرح شعارهای صرفا انتخاباتی و پوپولیستی ، دست دادن با گروه ها و افرادی که بر علیه اسلام و شیعه و نظام و مراجع و رهبری و ... کم حرف نزدن و ... هزاران مورد از این دست عملکرد شماست نه اونچه که در ظاهر میگید !!


من و شما قضاوتمون رو پای صندوق رای نشون میدیم و بی برو بر گرد در برابر رایمون مسئولیم ! اینکه نفس ما معیار قضاوتمون یا دین و عقلمون با خودتونه اما یامون باشه که رای ماست که نه تا چهار سال که تا سالها و بلکه تا همیشه سرنوشت مملکت رو تغییر میده !


والسلام علی من التبع الهدی

چه اتفاقی در حال افتادن است ؟

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۱۱ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده تاریخ 27 / 3 / 1388

بسم الله


سلام



انگیزه نوشتن این یادداشت دیدن عکسی بود از راهپیمایی و تجمع حامیان دکتر احمدی نژاد در اعتراض به اغتشاشات و ناآرامی های اخیر تهران .


پس اولا عکس رو ببینید :



هرکس که منظور من رو از دیدن عکس متوجه شد که خب نیازی به خواندن ادامه این وجیزه ندارد اما اگر هنوز نفهمیدید که کجای این عکس انگیزه نوشتن میشود برای من پس باید عرض کنم که شما هم حتما مثل من بعد از روشن شدن نتایج انتخابات و پیروزی قاطع جریان عدالت خواه این جمله و اعتراض را از زبان حامیان موسوی شنیده اید که این افزایش حدودا 25% مشارکت در انتخابات تماما متعلق به قشریست که تا قبل از هیچ گاه در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند و معمولا هم به نظام اعتقادی ندارند و تقیدات مذهبی آنچنانی هم ندارند و آمدند تا احمدی نژاد نباشد و رایشان هم موسوی بوده است پس چطور موسوی رای نیاورد ؟ یا چیزی شبیه به این !


اولا که جل الخالق از این جماعت و این استدلال ها ! ( البته اگر میخواهید نسخه ی دیگرش را ببینید سری به مصاحبه ی رهنورد با بی بی سی بزنید ) .



دوما ناگفته نماند حقیر هم تا حدودی حرفشان را قبول میکردم چرا که ابدا تصور هم نمیکردم فردی شبیه آنکه در عکس میبینید رایش احمدی نژاد باشد یا اینکه عکس آقا را در دست بگیرد ! فلذا سعی در آوردن توجیهات دیگری داشتم که باز هم به قوت خود باقیست .



سوما من در اشتباه بودم !



چرا ؟


انقلاب و نظام و گفتمان اسلام ناب ریشه در عمق فطرت آدمی دارد (اگر خیلی شعاریه ببخشید) آنچه چند صباحی باعث دور شدن بخشی از افراد اجتماع از آرمانهای انقلاب و امام و کناره گیری آنها از عرصه های حضور سیاسی شده بود بی شک عمکلرد افرادی همچون هاشمی و ناطق بود در گره زدن سرنوشت انقلاب با مفاسد خود و اطرافیانشان .


وقتی مردم میدیدند که اینها روز به روز ثروتمند تر میشوند و هیچ نیرویی نیز از درون نظام یارای مقابله با آنها را ندارند ابتدا به اصلاح طلبانی روی آوردند که در خود را به ظاهر مخالف و معارض جریان راست نشان میداند گویی اینکه ما هم در دوره ای باورمان شده بود ، اما در باطن آنها دو روی یک سکه قدرت طلبی و فساد بودند که مردم نیز دیر یا زود این را فهمیدند اما بدوا به احمدی نژاد نیز آنچنان اعتماد نکردند !


اما عملکرد دولت نهم ( با تمام کاستی ها و نواقصش ) در این چهار سال و همچنین افشاگری های بی سابقه ی احمدی نژاد در جریان مناظرات انتخاباتی و مهم تر از آن حمایت بی دریغ رهبری فرزانه از احمدی نژاد باعث شد یکبار دیگر و بعد از گذشت 20 سال از جنگ تحمیلی مردم به دامان انقلاب برگردند و متوجه منفک بودن اصل و چهارچوب حکومت اسلامی از افراد و احزاب شوند .


آنچه حامیان میرحسین فراموش میکنند علت روگردانی این قشر خاموش از صحنه های انقلاب در این مدت است که بی تردید یکی از عوامل اصلی آن همین نارضایتی از امثال هاشمی و اطرافیانش است .



احمدی نژاد با نشانه گرفتن و سینه سپر کردن مقابل کانون های اصلی قدرت وثروت باعث ایجاد تحولی دوباره در نگرش خیل عظیمی از مردم حتی اقشار مذهبی به انقلاب و آرمانهای آن شد خصوصا آنکه احمدی نژاد نه با شعار اصلاحات غربی که با گفتمان امام و رهبری و از درون مردم برآمده بود و مورد سنگین ترین هجمه های تمام جریانات به ظاهر معارض و مخالف دیروز و دوستان امروز قرار گرفته بود .


باور بکنید یا نه این انتخابات و نتیجه ی آن طلیعه ی آغاز عصری تازه در حیات دینی این سرزمین و پیشبرد اهداف عالیه انقلاب است و مخالفان احمدی نژاد چه بخواهند و چه نخواهند اینبار همه ی ایران از قشر متدین و مذهبی گرفته تا آنانکه به ظاهر تقیدات قوی دینی ندارند در برابر فساد و زیاده طلبی آنان ایستاده اند .


امروز ان که بر قلب های مردم ایران حکومت میکند نه موسوی با شال سبز است و نه سیدی خندان بلکه آهنگر زاده ی سمنانیست که پشت سر مقتدای خویش برای آخرین ضربه بر پیکره منحوس اسلام آمریکایی قد علم کرده است .


العاقبه للمتقین


والسلام علی من التبع الهدی



پی نوشت :


. اگر حجاب خواهرامون تو عکسا مناسب نیست شما به بزرگواری خودتون ببخشید بالاخره تازه احمدی نژادی شدن دیگه !


. یه سری هم به این لینکا بزنید :


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803270001/21_8803270001_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/11_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/12_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/17_8803261223_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/3_8803261226_L600.jpg


http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/24_8803261226_L600.jpg


.برای دیدن نظر حقیر نسبت به مناظره 13 خرداد موسوی و احمدی نژاد اینجا را ببینید .


. ناگفته نماند انگیزه من از نوشتن اون عکس بود نه تنها دلیلم ! منظورم اینه که فکر نکنید با دیدن یه عکس جو گیر شدم !

رهبری در خطبه ها چه گفت ؟

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 1 / 4 / 1388

بسم الله


سلام



1. اضطراب حاکم بر بچه ها تا زمانی که حضرت آقا(حفظه الله) شروع به صحبت کردن از سیمای همه پیدا بود از جمله خود حقیر سراپا تقصیر .


2. اینقدر بود که تحمل نکردیم از تلویزیون خطبه ها رو ببینیم ، پس جمع شدیم و با اتوبوس رفتیم تهران ، مصلی دانشگاه .


3. شلوغ بود و طبق رسم مالوف باید قمی بودن خودمون رو ثابت میکردیم ، سخت بود اما تا دم در مصلی رفتیم .


4. خیلی ها مادران نگرانشون شیرشون رو بر اونها حرام کرده بودند اگر با ما میامدند پس عذرشان موجه بود .


5. و بالاخره آقا شروع کرد : نحمده و نستعینه و ... ‍، تموم که شد بهت همه ی بچه ها رو گرفته بود .


6. تصور اولیه ما از سخنان حضرت آقا شاید کمی اشتباه بود پس دوباره و سه باره خطبه ها رو گوش کردم و اینبار روی تک تک جملات فکر .


7. متن پیش رو حاصل تفکرات مذکوره است ، برداشتی ست آزاد از بیانات معظم له .


:


معمولا خطبه اول بار سیاسی ندارد ، و بیشتر به مسائل اخلاقی پرداخته میشود ، اینبار داشت مهم تر از همیشه هم بود پس نکته اول اینکه تمام بیانات رهبری رو در سایه خطبه اول ببینید مخصوصا جریان صلح حدیبیه و کوتاه آمدن پیامبر(ص) و نزول سکینه الهی در قلوب مومنین . فکر میکنم نیاز به توضیح بیشتر نباشد .


اما بخشی از سخنان رهبری مستقیما به جریان مخالف دولت و افرادی مثل میرحسین موسوی و مهدی کروبی بازمیگشت . آقا فرمودند دشمن خط بی اعتمادی به انتخابات را از قبل دنبال میکرد و میگفت تقلب میشود به دوستان گفتم این حرف را تکرار نکنید ! مشخص است که چه کسی قبل از رای گیری و بعد از آن و حتی بعد از سخنان رهبری این خط را دنبال کرد ، آقای موسوی با شما هستم !


حضرت آقا هنگامی که به نام بردن از نامزدها و سوابقشون برای اثبات این مسئله که همگی در داخل نظام هستند پرداختند هرکدام را با تعبیرات ذکر کردند ، خود تعابیر گویای نظر رهبری هست :


احمدی نژاد ، رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد


موسوی ، نخست وزیر رهبری


کروبی ، دو دوره رئیس مجلس


رضایی ، از فرماندهان جنگ


ایشان تاکید فرمودند بعد از ذکر این تعابیر که بعضی از افراد را برای خدمت به کشور مناسب تر میدانم و با تمام نظرات این آقایان موافق نیستم !


ایشان در مقام ذکر نکات مثبت مناظرات فرموند که این مناظرات نشان دهنده مواضع صریح کاندیداها بود (پیشنهاد میکنم دوباره مناظرات را ببینید )


اما زمانی که میخواستند از نکات معیوب مناظرات نام ببرند :


سیاه نمایی وضع موجود به شکل افراطی


سیاه نمایی دوره های قبل


طرح اتهامات اثبات نشده


بی انصافی نسبت به این دولت


بی انصافی نسبت به دولتهای دوران 30 ساله


البته ایشان اضافه کردند در این عیوب هر دو طرف شریک بودند .


توجه به سخنان معظم له روشن کننده نکته ی جالبی بود و آنهم اینکه ایشان در تمام طول خطبه ها از دو طرف نام میبردند نه از 4 طرف تو خود حدیث مفصل بخوان !


از دیگر انتقادات ایشون نسبت به تبلیغات و نطق های انتخاباتی :


صریح ترین توهین ها نسبت به رئیس جمهور شد


نسبت های خلاف ، دروغ گویی ، رمالی و خرافاتی دادن به رئیس جمهور


درست کردن کارنامه های جعلی برای دولت ( فکر نکنم منظورشون آقای موسوی بوده باشه !!!)


اما حضرت آقا نسبت به دولت هم به دلیل کم رنگ کردن کارنامه 30 ساله انتقاد کردند .


مسئله ی مهم و جنجالی خطبه ها انتقاد ایشون از اسم بردن از اشخاص نظام بود که متوجه آقای احمدی نژاد میشد .


البته ایشون اضافه کردند که کسی این آقایون(هاشمی و ناطق نوری) رو متهم به فساد مالی نکرد و راجع به بستگان باید اثبات شود و نباید قبل از آن رسانه ای میشد .


نکته ی حایز اهمیت اولا این بود که ایشون حرفای دکتر در مناظره رو رد نفرمودند و مضافا بر این همونطور که بعد از این میخوانیم بر اختلافات دکتر و هاشمی صحه گذاشتند اما از ذکر نام این افراد گله فرمودند . نکته ی دوم اینکه حساب هاشمی رو از بستگانش جدا کردند و راه رو برای رسیدگی به تخلفات اونها باز کردند .


اما مسئله ی بعدی عباراتی بود که رهبری در مورد هاشمی و ناطق به کار بردند :


در مورد هاشمی فرمودند ، ایشون از مبارزین قبل از انقلاب بودند ،از پیگیرترین مبارزین بودند ، قبل از انقلاب اموالشون رو در راه نهضت خرج میکردند ، بعد از انقلاب هم در کنار امام در صحنه های مختلف حضور داشتند ، چند مرتبه تا مرز شهادت پیش رفتند ، 8 سال رئیس جمهور و رئیس مجلس بودند ، بعد از امام در کنار رهبری بودند ، موردی نداریم که ایشون از نظام برای خودش اندوخته ای درست کرده باشد .


بعد از اون فرمودند که با هاشمی اختلاف نظر دارند و هاشمی هم با احمدی نژاد از همان اول در زمینه سیاست خارجی ، مسائل فرهنگی و عدالت اجتماعی و البته نظر من به نطر رئیس جمهور نزدیک تر است !


چند نکته به نظرم رسید در این مورد .


متاسفانه سایت ها و روزنامه های مخاف دولت طوری فضا را درست کرده اند که گویی رهبری با تمجید و تجلیل از هاشمی او را از تمام موارد مبری کرد و احمدی نژاد و اطرافیانش رو که از هاشمی و اطرافیانش انتقاد میکردند تخطئه کرد !


در حالی که اصلا اینطور نیست ! اولا حضرت اقا تمام تعابیری که درباره هاشمی به کار بردند مربوط به گذشته و سوابق مبارزاتی ایشون بود که ما هم منکر اون نیستیم . دوما اختلافات احمدی نژاد و هاشمی و نظر خودشون رو بیان کردند که نشون میده حرف احمدی نژاد درسته . ثالثا بر خلاف تعابیری که در مورد مخالفین دولت داشتند و رسما اونها رو به دورغ گویی متهم کردند اصلا یه همچین تعبیری راجع به دکتر نداشتند و فقط از برده شدن اسامی ناراضی بودند . در هر حال توجه دقیق به نوع تعبیرهای رهبری راجع به هاشمی و مفهوم اونها به دور از جوزدگی نشون میده که ایشون هیچگونه تاییدی راجع به وضع فعلی گفتمانی و تفکری و جبهه بندی هاشمی نکرند بالعکس از سخنان ایشون بوی مخالفت های جدی هاشمی هم می آمد . (تا این لحظه که این یادداشت رو مینویسم هنوز هاشمی حرفی نزده است این یعنی چه ؟)


درباره ناطق هم که ایشون رو از شخصیت های خدوم نظام معرفی کردند همین ! بر عکس هاشمی که راجع به وضعیت مالیش اظهار نظر کردند در مورد ناطق اینطور نبود !! ( ناطق در نامه ای بعد از تشکر با تعیین تکلیف برای رهبری در مورد حمایت از شخصیت های نظام خیلی چیزها رو مشخص کرد )


نکته ی جالب بینابین سخنان ایشون این بود که فرمودند که بعد از مناظره من به رئیس جمهور تذکر دادم چون میدانستم ایشون ترتیب اثر میدهد ! شما فکر میکنید منظور رهبری از گفتن این نکته چیست ؟ نکند بقیه حتی به تذکر رهبری ترتیب اثری نمیدهند ؟! ( به بیانیه موسوی دوباره نگاه کنید )


ایشون در فراز دیگری از سخنانشان فرموند که اگر فساد در نظام نمیبود که آن فرمان 8 ماده ای را نمیدادم و با فساد هر کجا که باشد باید مبارزه کرد ( فرمان مذکور متعلق به زمان دولت قبلیست )


انتقاد دیگر ایشون به موسوی و آمارهایش مربوط به آمار فساد اداری بود که ایشون فرمودند که نباید به استناد فلان مرجع صهیونیستی نظام رو به فساد متهم کنیم این مطلقا درست نیست !


ایشون همچینین در انتقاد دیگری فرمودند اینکه مسئولین رو متهم به فساد کنیم کار درستی نیست .


اما راجع به انتخابات و ادعای تقلب :


برخی دشمنان سعی در مشکوک جلو دادن انتخابات دارند !


نمی شود در انتخابات دست کاری کرد و جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست !


اگر کسی مستندی دارد ارائه دهد و رسیدگی فقط از مجاری قانونی .


فرمودند بنده زیر بار بدعت های غیر قانونی نمی روم ! ( فکر نکنم منظورشون کمیته به اصطلاح صیانت از آرائه و کمیته به ظاهر حقیقت یاب محتشمی پور باشد ؟! )


اما بخش پایانی و طوفانی خطبه ها خطاب به سردمداران اغتشاش :


چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها و خوشونت ها آنهایند ! جواب این کشته ها را چه کسی میدهد ؟


اگر خاتمه ندهید مسئولیت تبعات آن با شماست ! (فکر میکنید روی خطاب رهبری با چه کسانیست ؟)


به دوستان توصیه کردم بر خودتان مسلط باشید و دستهای دشمن را ببینید . (یادتان هست که احمدی نژاد ترتیب اثر میداد این دوستان را نمی دانم چرا گوش نمیدهند ؟!)


آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید ! قانون فصل الخطاب است !


پای صندوق ها باید معلوم شود مردم چه میخواهند نه کف خیابان ها ! زور آزمایی خیابانی ضربه به اصل مردم سالاریست ! ( البته این حضرات مردم را تا جایی میخواهند که منافعشان اقتضاء کند !)


این غلط است که از این تجمعات به عنوان اهرمی بر علیه دولت استفاده شود ! این اشتباه محاسبه است ! تن دادن به مطالبات زیر فشار شروع دیکتاتوریست ! ( آن وقت چه کسی دیکتاتور است ؟)


عواقب این حوادث متوجه فرماندهان پشت صحنه است و اگر نیاز باشد مردم به موقع آنها را خواهند شناخت !!


اگر کسانی بخواهند راه دیگری بروند من دوباره خواهم آمد و با مردم صریح تر از این صحبت خواهم کرد !!!


بخش پایانی سخنان معظم له هم راجع به رسانه های خارجی بود که از آن میگذرم .


اما 2 نکته در انتها که شاید خالی از فایده نباشد :


رهبری در طول سخنرانیشان 17 بار از شخص رئیس جمهور ، مجموعه دولت و مواضع آن دفاع کردند در مقابل 4 مرتبه نسبت به دولت انتقاد کردند که شرح آن گذشت .


بازهم تکرار میکنم که آنچه در خطبه دوم گذشت را در سایه بیانات حضرت آقا ( حفظه الله ) در خطبه اول ببینید .


مشروح سخنان رهبری به همراه دسته بندی یه دوست عزیز رو هم در اینجا میتوانید بخوانید .


این یادداشت برداشت شخصی حقیر بود .


پی نوشت :


موسوی با دادن بیانیه اخیرش عملا سقوط خود به سرنوشتی شبیه بنی صدر را تسریع کرد . اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


سکوت هاشمی در پی اغتشاشات اخیر و همچنین شدت گرفتن تحرکات مسلحانه بسیار سوال برانگیز است .


العاقبه للمتقین


والسلام علی من التبع الهدی

تعارض گفتمان ها یا جدال حق و باطل

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۹ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 10 / 3 / 1388

بسم الله
زمانی که تفاوت ها و تعارضات میان جبهه های سیاسی و افراد برآمده از دل آنها از سطح نقدهای کارشناسی و مدیریتی بیرون رفته و تعارضات شکل اساسی و بنیانی به خود میگیرد آنگاه است که بحث از صف بندی های همیشگی حق و باطل به میان می آید . چرا که امکان جمع دو نوع عقیده و طرز تفکر که در مبانی ناسازگارند در جبهه حق یا باطل از نظر عقلی ممتنع است و در صورتیکه دو گروه به ظاهر متفاوت و باعقاید ناهمسان در این گونه عرصه ها دست دوستی به هم می دهند قطعا باید به دنبال کشف وجوه مشترک بنیادین فکری و عقیدتی میان آن دو باشیم و تفاوت های ظاهری و سطحی ما را گمراه نسازد .
اتفاقی که امروز در عرصه ی سیاسی و انتخاباتی ایران اسلامی افتاده است دقیقا همان حکایتیست که گذشت ! طیف گسترده ای از نیروهای ملی – مذهبی گرفته تا آنهایی که خود را لیبرال دموکرات مسلمان ( اصل بیان این ترکیب نشان از فهم غلط و ضعیف گوینده آن دارد ! ) میخوانند و حتی گروهی از به ظاهر اصول گرایان که مدعی پیروی از خط امام و رهبری هستند در یک جبهه قرار گرفته یکصدا فریاد نه احمدی نژاد ! را سر میدهند . جالب آنجاست که این فریاد را چندی قبل در زبان رسانه ها و سیاسیون آن ور آبی نیز میشنیدیم ، علت این تقارن شعار و هدف را خودتان حدس بزنید !

آنچه که مسلم است اینست که تعارضات دو جبهه نه در حد تفاوت های سطحی و تاکتیکی (مانند آنچه در آمریکا وجود دارد ) بلکه در عمق و مبانی بوده و دعوای اقتصاد و سیاست خارجی و ... اگر نگوئیم تبلیغاتی عوام فریبانه بیش نیست تاثیری بسیار اندک بر گروه قلیلی از این مخالفان دارد .
نکته ی دیگر آنست که نقدها و یا بهتر است بگوئیم تخریب های صورت گرفته از سوی جریان فوق الذکر ( نه احمدی نژاد !) فاقد مبانی آماری و مستند قوی بوده بیش تر به تحلیل ها و شایعات رایج در افواه عمومی شباهت دارد ( حقیر قصد تبرئه دولت از تمام اشتباهات را به هیچ وجه ندارم) هرچند آنهم بسیار اندک است و آقایان ترجیح میدهند در میتینگ های تبلیغاتی هرچه بیش تر دست بر روی مسائل هیجانی و شعاری زده و مسابقه ی ناپسندی را در تخریب و توهین نسبت به دولت و شخص رئیس جمهور شروع کرده اند ! ( شاید بی دلیل نیست که کمتر تن به مناظرات کارشناسی میدهند و حتی آنجا هم دست از کلی گویی و شعار دادن بر نمیدارند .)
پس مشخص شد که پیش فرض ما در عرصه انتخابات تعارضات عمیق و ریشه ای در گفتمان هاست و آنچه از صندوق های رای بیرون می آید پیروزی یک اندیشه و تفکر در مقبولیت یافتن میان مردم است نه روش ها و متدولوژی های اقتصادی و برنامه های توسعه و رفاه ( هرچند اصل این اهداف و مطرح شدنشان از سوی برخی از کاندیدا ها نشان از دور شدن این گروه ها از آرمان های اسلام و انقلاب دارد – برای مطالعه به کتاب ارزشمند توسعه و مبانی تمدن غرب نوشته شهید سید مرتضی آوینی مراجعه کنید .) و شاید به همین دلیل است که جناب میرحسین موسوی از دادن برنامه مدون و مشخص امتناع میکنند و بیشتر از آنکه روی وجوه ایجابی برنامه ی خویش تمرکز کنند بر روی تخریب حریف سرمایه گذاری نموده اند .
به هر تقدیر حتی بعد از قبول تعارضات گفتمانی باید برای اثبات حقانیت گفتمان احمدی نژاد و حامیان او دلایلی محکمه پسند ارائه کنیم تا مطمئن شویم که نسبت دولت نهم و شخص رئیس جمهور با آرمانهای بلند مذهب حقه شیعه و اهداف عالیه امام رضوان الله تعالی علیه نه تنها تقابل نیست بلکه این دولت هرچه بیشتر در جهت این افقها پیش رفته است . (و صد البته در صورت اثبات این امر خود به خود باطل بودن جبهه مقابل ثابت خواهد بود ولی ما باز هم دلایلی و مستنداتی برای اثبات عدم صداقت و در برخی موارد حتی عدم مسلمانی این مدعیان دروغین خط امام و رهبری ارائه خواهیم کرد .)
بهتر آن دیدیم که برای بررسی گفتمان و عملکرد دولت نهم قبل از همه به سراغ بیانات ارزشمند ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب برویم چرا که او معیاری حی برای تشخیص اسلام ناب محمدی ست :
- در دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران 8 /6 /84 : « ‍... عدالت محور بودن این دولت حرف بزرگی است ؛ طرح این شعار بعنوان محور حرکت دولت یک کار جدید است ؛ خودش یک تحول است ؛ به این پایبند باشید . »
- در دیدار اعضای هیئت دولت 17/7/84 : « ... از اول انقلاب دولتهای ما به خصوص وقتی که تازه نفس اند – این دولت شعارهای صریح و روشنی هم در دلبستگی به مبانی انقلاب دارد ، دیگر بیشتر – مخالفانی دارند ، هم مخالفان بیرونی و هم مخافان داخلی . جو سازی میکنند ، شایعه پراکنی میکنند ، منفی بافی میکنند ، دروغ پخش میکنند احیانا در صحنه ی عمل و در کارهای میدانی کارشکنی میکنند . »
- در دیدار عمومی مردم قم 19/10/84 : « امروز بعد از بیست و هفت سال که از آغاز نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است ، شما می بینید که رایحه خدمتگزاری به مردم با تکیه بر شعارهای انقلاب در سرتاسر کشور استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری ، شعار پاسخگویی ، شعار ساده زیستی ، شعار عدالت طلبی از شعارهای رایج است . این برکت انقلاب است . »
- در دیدار پرسنل نیروی هوایی 18/11/84 : « اقدام رئیس جمهور در صدور بیانیه و دستور به سازمان انرژی اتمی ، درست همان چیزی بود که متناسب با عزت و اقتدار این ملت بود . »
- در صحن جامع رضوی 1/1/85 : « این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار بر آن است که همه توان را میدان بیاورد . »
- در سخنرانی هفدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (قدس سره) 14/3/85 : « امروز دولت ما یکی از محبوب ترین دولت ها بعد از مشروطه تا امروز است . در طول این صد سال . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 6/6/85 : « ... شعارهای دولت و مسئولان و اهداف تعیین شده آنان کاملا با مبانی انقلاب و با مبانی اعلام شده امام عزیز ما منطبق است ... مردم به دولت اعتماد دارند ؛ دولت خود را جزو مردم میداند و می شمارد . این دولت به عنوان یک دولت اصولگرا شناخته شده و رفتار و تلاشی هم که تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس است همین اصولگرایی را نشان میدهد . »
- در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکل های مختلف دانشجویی 25/7/85 : « حالا بعد از گذشت بیست و شش ، هفت سال ، دولتی در سر کار می آید که شعار های رئیس جمهورش – که موجب محبوبیت او در بین مردم است – همان شعارهای امام است . »
- در دیدار مردم شاهرود 25/8/85 : « امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدف های انقلاب ، از دوران های گذشته بیشتر است . »
- در دیدار مردم گرمسار 21/8/85 : « خوشبختانه یک دولت مردمی و پایبند به ارزش های دینی هم سر کار است . خود رئیس جمهور با شیوه و منش مردمی ، با ساده زیستی با دلبستگی کامل به ارزش های اسلامی ، با شجاعت و اعتماد به نفس در میان کار و تلاش است . »
- در اجتماع بزرگ مردم و زوار حرم مطهر رضوی 1/1/86 : « ... این جهت گیری های دینی و این ارزش گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد ( خطاب به دولت نهم ) ... »
- در دیدار رئیس جمهور ، مسئولان و کارگزاران نظام 9/4/84 : « ... با انتخاب ملت ایران ، دولتی سر کار آمده است که شعارهای اصلی انقلاب ، شعارهای اساسی و اصولی اوست . گفتمان و مفاهیم انقلاب اسلامی ، امروز گفتمان رایج و غالب است . »
- در دیدار هیات دولت به مناسبت هفته دولت 4/6/86 : « اولا مسئله ی پایبندی به اصول و ارزش هاست که خیلی شاخص مهمی است . دولت ،هم در قول و شعار – که مهم است – و هم در عمل نشان می دهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است . پس شعارهای شما ، فضای اصولگرایی و فضای ارزش های انقلابی و وفاداری به مبانی انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است ؛ این خیلی چیز با ارزشی است . »
- در دیدار عمومی ابرکوه 15/10/86 : « ... یک خدمت بزرگشان هم علاوه بر خدمات مادی و عمرانی و رسیدگی به امور مردم ،همین است که شعارهای انقلاب را ، ارزش های انقلاب را سر دست میگرند ، به آنها افتخار میکنند ؛ این خیلی مهم است . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 2/6/87 : « خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست و شعار و گفتمان کلی این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و انقلاب است ، این خیلی چیز باارزشی است . این را هیچکس نمیتواند نادیده بگیرد . هر دلبسته به انقلاب این را قدر میداند ... استکبار ستیزی در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد ... روند غرب باوری و غربزدگی را که متاسفانه داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ میکرد متوفق گردید ؛ این چیز مهمی است ... گرایش های سکولاریستی که باز داشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ میکرد جلویش گرفته شد ... بطور خلاصه گفتمان عمومی دولت اینهاست : زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام ؛ و مقابله با کسانی که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند ، یا از بین ببرند یا ادعا می کردند که منسوخ شده و از بین رفته ، این چیز با ارزشی است . »
هر چند نگارنده بر این اعتقاد است که عاقلان را اشارتی کافیست و مطالعه ی همین بخش کوتاه از بیانات معظم له راجع به دولت خدمتگزار وافی مقصود است و منظور نظر حقیر را راجع به التزام عملی و نظری این مجموعه به گفتمان های کلیدی امام امت و آموزه های اساسی دین مبین اسلام نشان میدهد منتهی بدلیل اینکه بیان بخشی از عملکرد های دولت که در راستای این نوع از عقیده وبرآمده از این جهان بینی اصیل میباشد را بیان میکنیم . بدیهی ست که ما تنها در مقام بیان آنچه وجهه انقلابی و دینی آن بارزتر است هستیم و نه بدنبال ارائه کردن لیستی از خدمات و برکات این دولت که هم این مقال جای آن نیست و هم در جای دیگر بیان شده است .
- زنده کردن شعار « اسرائیل باید از بین برود » حضرت امام خمینی (قدس سره) و طرح راه حلی منطقی و منصفانه برای حل مسئله فلسطین به جای عقب نشینی از آرمانهای امام امت و پرداختن صرف به توسعه سیاسی و اقتصادی .
- زیر سوال بردن مشروعیت رژیم اشغالگر قدس با بیان مسئله هولوکاست که باعث تشکیک بین المللی در این جریان شده و سران این رژیم را به فکر برخورد شدید با مخالفان انداخت غافل از اینکه زمانیکه اصل چیزی زیر سوال برود دیگر محاکمه و قطعنامه صادر کردن بر ضد مخافان آن دردی را دوا نمیکند ! ( برای فهم بهتر موج ایجاد شده از سخنان رئیس جمهور راجع به هولوکاست شما را به بررسی رسانه های مستقل و محدود غربی و همینطور ملت های جهان دعوت میکنم )
- طرح سفرهای استانی که با استقبال رهبر معظم انقلاب و مردم روبرو شد و باعث نزدیکی هر چه بیشتر دولت اسلامی و مردم گشت و همینطور دولتمردان را از مشکلات به شکل نزدیک آشنا نمود .
- طرح شعار عدالت به عنوان کانونی ترین نقطه ی دولت اسلامی و هدف عالی تمام انبیاء ( به یادداشت علی (علیه السلام ) راهی برای قضاوت ما از همین قلم مراجعه کنید ) می باشد به گونه ای که حتی کاندیداها و جریاناتی که تا دیروز مطالبه اصلی و شعار مرکزی خود را تنها آزادی و جامعه مدنی بیان میکردند امروز ناگزیر از طرح مسئله عدالت در تبلیغات خود هستند . (برای فهم تفاوت ایجاد شده هم به بحث های اقتصادی زمان دولت سازندگی مراجعه کنید و هم به شعارهای دولت اصلاحات در دو دور انتخابات هفتم و هشتم و همچنین شعارهای جناب آقای معین و کروبی در انتخابات نهم )
- کنترل بهتر نظارت دقیق تر بر حوزه فرهنگ که هرچند به هیچ وجه کافی نبوده اما قطعا وضعیت رو به بهبود میباشید . برای مثال در میان عناوین منتشرشده در حوزه رمان در دولت نهم کمتر کتبی با مضامین مستهجن و مبتذل یا ضد دینی میبینیم در حالی که وضعیت وزارت ارشاد دولت اصلاحات کار را به تحصن علما در قم و ورود مستقیم رهبری کرد .
- تثبیت جریان انرژی هسته ای به گونه ای که حتی رسانه های غربی نیز پیروزی هسته ای ایران را محصول دولت احمدی نژاد میدانند .
- همچنین طرح دعای فرج و دولت اسلامی و جبهه متحد ضد امپریالیسم ، همکاری با کشورهای آمریکای لاتین و بسط تفکر انقلاب اسلامی در آنجا ...
از آنجا که یکطرفه به قاضی رفتن و حرف خود را گفتن و از شنیدن حرف دیگران فرار کردن رسم عدالت نیست حقیر به بازگو نمودن برخی از اظهار نظرها و عقاید بزرگان اصلاحات و حامیان امروز میرحسین موسوی و مهدی کروبی میپردازم تا حقیقت بر همگان روشن شود و دیگر حجتی برای کسی باقی نماند تا اظهار بی اطلاعی کند :
- هاشم آغاجری، مجتمع فرهنگسرانی کوثر 10/2/81: «... نوینسدگان (نامه به امام حسین (ع)) می‌گویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. » ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25/1/81 : اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است . «... اینکه مارکس می‌گوید دین افیون توده‌هاست، تنها بخشی از حقیقت است. من می‌گویم در حکومت‌های دینی، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست.»
- محسن کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79 طی سلسله مباحثی تحت عنوان «پژوهش‌های قرآنی» ایراد کرد: «... یک زمانی مردم می‌گفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهد پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است. همه کاره مردمند.» روزنامه خرداد، 18/9/77 : دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین میکنند، چون اصل حکومت یک امر عقلانی است، نه دینی.
- عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است. ماهنامه کیان، فروردین 78: ارتداد حق طبیعی هر انسانی است و ادیان همگی برحقاند. روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند . روزنامه نشاط، 12/3/78 : فرهنگ شهادت خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان میشود .
- ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 : جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست
- محمد کاظم محمدی اصفهانی، روزنامه ایران، 24/4/79: مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.
- عزت الله سحابی، روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78 : آدمها و حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.
- روزنامه صبح امروز، خرداد 78: صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.
- محمد سعید حنایی کاشانی، ماهنامه کیان، فروردین 78: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدیهای آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.
- غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78 : تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
- محمد مجتهد شبستری، ماهنامه کیان، بهمن 77: در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانیاند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایههای اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.
- حبیب الله پیمان، هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6: فرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
- مقصود فراستخواه، هفته نامه توانا، 22/6/77،ش28، ص8: حقیقت ثابت نداریم؛ حتی در دست انبیاء و معصومین هم حقیقت ثابتی نبوده که بتوانند آنرا برای همه ازمنه و امکنه دیکته کنند.
- جواد مقامی، آفتاب امروز، 24/1/79: سالهای فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک آوری نداشته.
- مدیر آموزش و پرورش استان مازندران، کیهان اخبار ویژه، 10/3/79: ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینه زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) نیست.
- سعید حجاریان ، روزنامه صبح امروز : همجنس‌بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است.
- سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی. جلسه شاخه زنان جبهه مشارکت : قرآن دارای یک فرهنگ قبیله‌ای است و دکتر سروش و مجتهد شبستری درست می‌گویند قرآن امروز قابل انتقاد است. آریا 28/6/78 : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی
- احمد شیرزاد، همبستگی، ص 2- 5 مهرماه 1380 : چشم بر هم بزنیم 4 سال تمام شده و باید شال و کلاه کنیم و برای کسب رای دوره بعد به این روستا و آن شهر سر بزنیم و قول‌ها‌ی نشدنی و شعارهای جدید بدهیم .
- محمد رضا خاتمی در مشهد در تبلیغات دوره هشتم انتخابات : هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود . هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.
- و در پایان توجه کنید به این سخن مسئول آمریکایی که پرده از خیلی مسائل برداشته است : هنری پرکت ، مسئول سابق امور ایران در وزارت خارجه آمریکا ، ماهنامه صبح ، ش 91 ، فروردین 78 : اگر موجی که در مطبوعات اصلاح طلب ایران با تز امکان ارتباط با آمریکا شروع شده و حالا به تردید در اساسی ترین وجوه انقلاب اسلامی مشغول است . بتواند از حریم روحانیت عبور کند و از آن طریق ولایت فقیه را بر کشتی تردید سوار کند . بار سنگینی از دوش آمریکا بر داشته خواهد شد .
حادثه ی کوی دانشگاه ، نام معروف به جام زهر ، تحصن نمایندگان مجلس ششم ، سر دادن نوای خروج از حاکمیت ، برخورد زننده و غیر دینی رئیس جمهور اصلاحات با زنان نامحرم همه و همه تنها بخشی از کارنامه ی سیاه دوران اصلاحات در حوزه ی تفکر ، گفتمان و عملکرد است . هرچند نقل و قول های فوق را برای عاقلان کافی میدانم اما برای اتمام حجت چند نکته را ذکر مینمایم :
1. هاشم آغجری در پی سخنان موهن نسبت به ائمه و مراجع تقلید در همدان به حکم دادگاه بدوی ،تجدید نظر و دیوان عالی به ارتداد و اعدام محکوم شده بود که با وساطت آقایان کروبی و خاتمی آزاد شد در پی این جریان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که متشکل از 50 فقیه مجتهد است حکم به نامشروع بودن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که آغاجری عضو ارشد آن بود و سازمان فوق از او حمایت نیز کرده بود داد . سازمان مجاهدین از جناب میرحسین موسوی در بیانیه ای حمایت کرد ، وقتی از ایشان در رابطه با نامشروع بودن سازمان مجاهدین و نظر جامعه مدرسین پرسیده شد ایشان نظر جامعه مدرسین را سیاسی خوانده ! و گفتند سازمان مجاهدین معتبر و مشروع است .
2. تنها وزیری که به دلیل عملکرد غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی او مراجع تقلید در قم تحصن کردند و مقام معظم رهبری نیز اعتراض جدی به ایشان نمودند آقای عطالله مهاجرانی بودند که سید محمد خاتمی تهدید کرد در صورت استعفای ایشان او هم استعفا خواهد کرد ، ایشان هم اکنون در لندن ساکن بوده از حامیان جناب میرحسین موسوی میباشند .
3. بدون هیچ توضیحی و فقط با ارجاع به سخنان جناب سروش باید اضافه کنم که ایشان از مهدی کروبی حمایت کرده و آقای کروبی نیز گفته اند که به سروش افتخار میکنند .
4. امام خمینی (قدس سره) راجع به نهضت آزادی فرموده اند : نهضت به اصطلاح آزادی برای هیچ امری صلاحیت ندارند و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند . جناب میرحسین موسوی در رابطه با نهضت آزادی اظهارنظر کرده اند : اختلاف امام با نهضت آزادی سیاسی بود و افراد نهضت مومن هستند .
5. نامه سال 2003 آقای صادق خرازی به دولت بوش که هم تسط منابع خارجی و شخص رئیس جمهور آمریکا تائید شد و هم سند آن در روزنامه وطن امروز به چاپ رسید و کسی هم آنرا تکذیب نکرد . مفاد نامه به این قرار بود که ایران دست از حمایت حزب الله و حماس برمیدارد و انرژی هسته ای را هم تعطیل میکند از آنطرف آمریکا هم تحریم ها را بردارد ! سوال من اینست کنفرانس ژنو عزت ایران را خدشه دار کرد یا نامه خرازی ؟ آیا این گفتمان امام است ؟ خرازی امروز از حامیان موسوی است ؟؟؟
6. در مجموع در دوران زمامداری جناب خاتمی 2350 شبهه در دین مطرح شد ! شبهه افکنان دیروز حامیان امروز موسوی و کروبی هستند .
7. آیا فکر نمیکنید عملکرد ضعیف و در خیلی از موارد مغرضانه ی مسئولین فرهنگی دولت های اصلاحات و سازندگی باعث شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح امنیت اجتماعی را تصویب کند ! هر چند این طرح در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تصویب شد .
8. استانلی روم معاون امنیت ملی امریکا در سال1380 : «آنچه تا کنون همه تحرکات ما را برای براندازی جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه کرده، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است. ولایت فقیه و میزان برد احکام آن برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما ناشناخته مانده! ما ناامید نیستیم، خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفسی در ایران در یک حرکت جمعی با ظرافت این خار را از چشم ما بیرون می کشند.» بنظر شما این احزاب و آدم های تازه نفس چه کسانی هستند ؟
9. مراجع در زمان ریاست مجلس مهدی کروبی به ایشان نامه نوشتند که این کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان تنها اصل اولش با نود حکم شرعی در تعارض است ! خانم زهرا رهنورد وعده ی پیوستن به این کنوانسیون را به طرفداران در صورت پیروزی داده اند ؟!
به هر حال آنچه ملاحظه کردید گزارشی بود از 8 سال دولت های اصلاحات و 4 سال دولت نهم ، میزان و معیار ما در این مقاله نه شاخص های اقتصادی که شاخص های دینی و اسلامی بود چرا که رئیس جمهور منتخب و تیم همراهی کننده ی او و حامیانش که نشان دهنده ی طرز تفکر و گفتمان او میباشند قبل از هر چیز باید مسلمان بوده و به آرمانهای رفیع اسلامی و انقلابی ملتزم باشند . در حقیقت امروز انتخاب نه بر سر مدیر کارآمد و ناکارآمد بلکه بر سر التزام به اسلام ناب و اسلام آمریکاییست !
جناب موسوی اگر هم در دورن با این جریان موافقند آیا این دروغ گویی نیست که خود را یار امام و پیرو رهبری میخوانند ؟
العاقبه للمتقین
و السلام علی من التبع الهدی

ممنون برای ...

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ

یادداشت های آرشیوی

نگاشته شده در تاریخ 20 / 3 / 1388

سلام


(متن زیر تشکرنامه ی ماست برای تمام آنانی که امروز به خاطر ما احساس خطر کرده اند نه به خاطر دست های قطع شده از بیت المال )


ممنون آقایان و خانم ها از اینکه آمدید تا بدانیم که دفاع در راه آرمانها مستلزم صبر بر رنج هاست و ما باید صبورترین انسانها باشیم !


ممنون که امروز خونهای شهدا به کارتان آمده که باید چفیه به گردن بیندازید که باید از امام بگوئید ، ما گذشته تان را فراموش نکرده ایم !


ممنون از اینکه مثل همیشه آزادی بیان برای ما تبدیل به گستاخی و بی ادبی میشود !


ممنون که شجاعتمان کم خردی ست ! و اعتقادمان خرافه !


ممنون که به خونمان تشنه اید ! ممنون که خونمان باارزش است !


ممنون از اینکه عزتمان برایتان گران تمام شده ! و استقلالمان برایتان تلخ !


ممنون از اینکه هر چه میگوئیم دروغ است و هر چه می بافید راست !


ممنون از اینکه دست در دست مستکبران برای انقلاب دل میسوزانید !


ممنون یاران دیروز امام ! شاید یادتان رفته که با او بودن شرط نیست با او ماندن شرط است !


ممنون سرداران رشید اسلام ،شوالیه های ترسوی نفاق !


ممنون برای وحدتان برای یکی بودنتان و برای همدستی تان برای نبودمان !


ممنون از اینکه احساس خطر کرده اید از اینکه میترسید از اینکه با آمدنتان فهمیدیم که بیهوده نبوده ایم !


ممنون از اخلاق گرائی در حمایت هایتان و ادب در محاکمه تان !


ممنون به خاطر تمام تهمت ها !


به خاطر تمام بی انصافی ها !


به خاطر پولی که نخوردیم و نگذاشتیم بخورید و امروز شما مدعی دفاع از فقرائید !


ممنون که در قصرهایتان برای سفره های کوچک مردم اشک میریزید !


ممنون که دست در دست همسرتان در ورزشگاه 20 هزار نفری برای هتک ناموستان غیرتی میشوید !


ممنون به خاطر اینکه دوباره تاریخ تکرار شد تا به چشممان قرآن های روی نیزه را ببیند !


ممنون به خاطر تمام چادر هایی که از سر حامیان عدالت کشیدید تا ارزشهای اسلام زنده بماند !


ممنون به خاطر همه چیز مهم تر از همه به خاطر اینکه شما ابتلائی بودید برای امتحان ما برای آبدیده شدن فولاد وجودمان


و ما


این قول را به شما میدهیم که هیچ گاه و حتی در زیر آماج تهمت ها و توهین ها هرگز عدالت را به پای زیاده خواهان و مستکبران ذبح نخواهیم کرد !