آسیب شناسی رخوت 3
یادداشت های آرشیوی
نگاشته شده در تاریخ 18 / 9 / 1388
(این یادداشت که سومین قسمت از مجموعه مقالات آسیب شناسی رخوت است در اصل برای شماره چهارم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)
4. غرق شدن در مباحث نظری صرف : آفت دیگری که دامن گیر اکثر قریب
به اتفاق دانشجویان دغدغه مند می باشد توقف در مباحث و موضوعات نظری صرف و بدون اثر
بیرونی است . این آسیب که من از آن به مفقود بودن حلقه ی عمل و نظر یاد میکنم در
دانشجویانی که گرایش به مباحث عرفانی ، اخلاقی و فلسفی دارند ظهور و بروز بیش تری
دارد بنحوی که هر چه عمق نظری این گروه افزون می گردد پای خود خود را از زمین عمل و
اجرا بیرون می کشند .
گاهی کار به جایی می رسد که این دسته از دانشجویان اصلاً
ورود به حوزه اجرا را دون شان خود می دانند و برای جایگاه خود القابی از قبیل متفکر
،روشنفکر ، تئوریسین ، استراتژیست و... می تراشند و با استناد به این تعابیر موهوم
از عمل کردن به آنچه از آن دم می زنند امتناع می کنند .
البته گروهی دیگر نیز در
این میان با مطالعه ی یک یا چند کتاب اخلاقی – عرفانی و یا شرکت در کلاسها و مجامعی
که این گونه مباحث مطرح می شود خود را عارف و سالک فرض کرده و وظیفه ی خود را تنها
ذکر و تسبیح می دانند و اغلب به معدود کسانی که درگیر اجرائیات می باشند با چشم
تحقیر می نگرند ، گویی این افراد کسانی هستند که هنوز گرفتار سطحیات و اولیات دین
هستند مانند ایشان به عمق و باطن و حقیقت دین راه نیافته اند .
اهمیت نکته ی
بالا زمانی مهم تر می شود که در شهری مانند قم مشغول تحصیل باشیم . مکانی که در هر
گوشه ی آن افرادی مشغول ارائه این گونه مباحث هستند . مشکل آن جا بیش تر می شود که
بعض این گونه حلقه ها مروج اسلام منهای سیاست و فردی هستند ( همان نسخه ی شیعی
وهابیت ) . تحلیل و بررسی درستی و غلطی این ادعا و این نوع نگاه به دین اسلام را به
مجالی دیگر می سپارم روی صحبت من با آن دوستانیست که در عین ابراز ارادت به بزرگانی
مانند حضرت امام (قدس سره ) و یا مقام معظم رهبری (حفظه الله ) باز از ورود به حوزه
عمل خودداری می کنند .
آنچه این دوستان عارف و استراتژیست ! فراموش کرده اند هدف
و مقصود از کسب این علوم ظاهری و نظری صرف است . علم و اخلاق و عرفانی که به کار
هیچ بنی بشری نیاید و تنها به درد کنج عزلت و جمع های محدود روشنفکری حضرات می خورد
چه ارزشی دارد ؟
تقوا اگر تقوا باشد ، تقوای ستیز است و عرفان اگر حقیقیست ،
عرفان مبارزه است .
استراتژی و اتاق فکر نباید نتیجه و ما به ازای خارجی داشته
باشد ؟ یا همان قدر که آقایان به افاضات خود می پردازند کا فیست ؟
مگر نفرموده
اند که پناه می بریم به خدا از علم بی فایده و مگر علمی که در الفاظ و اطوار
روشنفکری و عارف مسلکی خلاصه شود مصداق اتم این علوم نیست ؟
عجیب نیست که عمل و
نفوذ کلام همین بچه حزب اللهی های هیئتی و بسیجی ( بسیجی واقعی !) به مراتب بیش تر
و با برکت تر از هزار خطابه و تسبیح گردانی حضرات متفکر است ؟
به هر تقدیر بنظر
می آید آنچه از نظر ایشان مغفول مانده است جامعه ، محیط و اطرافیانشان است ، بر فرض
( فرض محال) که فردی با عزلت جویی به مراتبی دست یابد و یا با لفاظی گروهی را دور
خود جمع کند ، این چه دردی از دانشگاه و شهر و کشورش دوا می نماید ؟ هر دینی که با
اجتماع بیگانه باشد اسلام یقینا نیست و این حضرات گویا با اسلام بیگانه اند
!
خلاصه کلام آنکه نقل است از معصوم که شما بدان چه میدانید عمل نمائید خداوند
آنچه نمی دانید را به شما عطا خواهد نمود .
والسلام علی من التبع الهدی